تاریخ دستگاه موسیقی عود

از اواخر دوره صفوی، موسیقی کلاسیک ایران پس از یک دوره طولانی فترت، پوست اندازی کرد و به تدریج وارد دوره جدیدی شد؛ دوره ای که بانیانش (که در تاریک روشنای تاریخ، چهره آن ها و نمود شفافی از کارها و فعالیت هایشان در دست نیست) با هر آنچه از گذشته در خودآگاه و ناخوآگاه شان باقی بود، نظام موسیقیایی جدیدی بنا نهادند که تفاوت های بنیادینی با نظام موسیقایی قدیم داشت. سیستم مقام محور مدال، جای خود را به چینش سلیقه محوری از مقام های دمِ دست داد. هر چینش را «دستگاه» نامیدند و به مجموعه به دست آمده عنوان «ردیف» گفته شد.
از دوره ناصری نیز در گرماگرم تاثیرپذیری از غرب و حضور موسیقی دانان غربی در ایران، سیستم آوانگار غربی وارد ایران شد و ضمن تحولات ریز و درشت دیگر در دنیای هنر، موسیقی ایران راه های کاملا جدیدی را تجربه کرد و موسیقی قدیم ایران و محتوایش به تمامی از موضوعیت افتاد.
این تحولات در کنار حضور قدرتمند تارنوازان خانواده «فراهانی» و حاکم شدن ردیف به عنوان تنها منبع آموزشی، نظام جدید را در موسیقی ایران به تمامی تثبیت کرد و طبیعی بود که این استحاله بر تمام شئونات و جوانب دیگر موسیقی نیز تاثیر بگذارد و جالب بود که در این میان حتی ساز نظری موسیقی ایران نیز تغییر یافت.

عود که محور تحلیلی اغلب رسالات کهن بود، جای خود را به تار داد؛ اما ساز نظری جدید، بار علمی مدونی را به دوش نمی کشید، بلکه محملی بود تا روند تکوین ردیف نوبنیاد بر قابلیت های اجرایی آن پیش برود و به دلایل متعددی (که موضوع بحث این مطلب نیست) دستِ کم از یک قرن پیش به این سو مهم ترین ساز موسیقی ایران باشد. در این میان عود، به ویژه همراه با تغییرات سیاسی جغرافیایی که در ایران رخ داد، به مدت طولانی به حاشیه تبعید شد.

 تجدید حیات «عود» در موسیقی ایران
ردیابی مستند این ساز در موسیقی دوره قاجار و همچنین در دوره پهلوی اول عملا راه به جایی نمی برد و حضوری بسیار کم رنگ دارد. «روح اله خالقی» و «نصراله زرین پنجه» تلاش هایی در خصوص آموزش این ساز و ترویج آن انجام دادند، اما این تلاش ها بیش از آنکه برحسب نیاز باشد ناشی از علاقه، کنجکاوی و سلیقه شخصی بود و دغدغه ای جدی در پس این فعالیت ها نبود یا دست کم اگر بود، به جایی نرسید. اما پی گرفتن همان سلیقه های شخصی، بعدها با کار پیگیر «منصور نریمان» و «عبدالوهاب شهیدی» به حرکتی بطئی و هدفمند تبدیل شد.
حضور عبدالوهاب شهیدی سبب شد تا عود در اجراهای جدی موسیقی بیش از پیش دیده و شنیده شود و منصور نریمان نیز عود را دوباره وارد حوزه آموزش موسیقی در ایران کرد. از بین شاگردان نریمان، چند نوازنده (که تعدادشان به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسید) برای حدود دو دهه، گروه های موسیقی ایرانی را از نظر حضور عود تغذیه کردند.
ابتدا تلقی بیشتر سرپرست های این گروه ها این بود که عود نیاز بخش بم (باس) را تامین می کند، در حالی که گستره صوتی این ساز، به ویژه در ملودی نویسی آهنگ سازانی که آشنایی کاملی با عود و قابلیت هایش نداشتند، تفاوت معناداری با گستره صوتی سازهایی چون کمانچه و تار ندارد و آنچه در نهایت حاصل می شود، افزوده شدن رنگ صوتی ساز عود به ترکیب صدای گروه سازهای ایرانی است.
می توان تصور کرد که روند این نوع برخورد و کار با عود، می توانست همچنان تا امروز و تا دهه ها بعد نیز ادامه پیدا کند؛ اما در این میان پدیده ای ظهور کرد و روز به روز در ایران نیز شیوع ناگزیر یافت که مسیرهای جدیدی پیش روی عود گشود: شبکه جهان گستر «اینترنت». علاقه مندان و نوازندگان عود به راحتی توانستند عودنوازی نوازندگان کشورهای دیگر را ببینند و بشنوند. قابلیتی که هرگز برای سازهایی همچون تار و سه تار نمی توانست وجود داشته باشد؛ چرا که این سازها در جایی جز ایران وجود نداشتند؛ اما گستردگی حضور عود در فرهنگ های موسیقایی مختلف این امکان را در خصوص عود فراهم می کرد.
طُرفه آن که دقیقا در همان دوره غیبت عود در موسیقی ایران، نوازندگی عود، به ویژه در میان ترک ها و عرب ها، پیشرفت های فراوانی کرده بود. امروز هر نوازنده عودی در ایران خاطره ای از حیرت خود هنگام نخستین مواجهه با ساز «منیر بشیر»، «انور براهم»، «نصیر شمه»، «شریف محی الدین» و دیگر عودنوازان بزرگ جهان دارد. دسترسی به چنین دانش فشرده ای و به چنین کارگان عظیمی باعث شد نوازندگی عود در ایران نیز به تدریج رنگ و بویی دیگر بگیرد.
این مواجهه در گذر زمان رشدی کمّی در تعداد نوازندگان عود و تعداد آلبوم های تک نوازی عود را در پی داشته است؛ به طوری که تعداد آلبوم های تک نوازی عودی که به طور رسمی منتشر شده اند در نیمه نخست دهه حاضر با مجموع سه دهه شصت، هفتاد و هشتاد برابری می کند.
 تجدید حیات «عود» در موسیقی ایران
با این حال دو مسئله عمده و مهم در عودنوازی امروز ایران وجود دارد: یکی فقدان منابع آموزشی استاندارد و جامع برای عودنوازی در موسیقی ایران دیگری رسیدن به «عودنوازی ایرانی» و ستردن رنگ و بوی عربی و ترکی از دستان عودنوازان ایرانی.
درباره نکته نخست تلاش هایی شده و در حال انجام است و امید می رود که در سال های پیش رو این خلا پر خواهد شد؛ اما موضوع دوم اندکی پیچیده است و نیاز به بحثی جداگانه و مفصل دارد. مسئله این است که قرار نیست عودنواز ایرانی، به ویژه حال که سازی جهانی در دست دارد، از نوازندگان دیگر فرهنگ ها تاثیر نپذیرد. اما این تاثیرپذیری زمانی قابل قبول است که آگاهانه، هدفمند و با گزیش باشد و نه ناشی از نبود شناخت عمیق موسیقی ایران، تقلید و از خودبیگانگی!

آغاز عودنوازی معاصر در ایران

پوریا هومان، رامین وطن نیا: آغاز عودنوازی معاصر در ایران را از دهه ۳۰ خورشیدی و حضور اشخاصی همچون «منصور نریمان»، «عبدالوهاب شهیدی»، «یوسف کاموسی»، «محمود رحمانی پور»، «احمد سیگارچی»، «نصراله زرین پنجه»، «اکبر محسنی» و «حسن منوچهری» آغاز شد. براساس گستردگی فعالیت ها در میان این نوازندگان، می توان نقش و تاثیر اکبر محسنی، حسن منوچهری، منصور نریمان و عبدالوهاب شهیدی را در آغاز شدن و شکل گیری جریان عودنوازی معاصر در ایران، بیش از دیگر عودنوازان دانست.
در این مطلب ابتدا نگاهی اجمالی بر شیوه نوازندگی اکبر محسنی، حسن منوچهری، عبدالوهاب شهیدی خواهیم داشت و در نهایت به منصور نریمان و نقش او در احیای عود و بررسی شیوه نوازندگی او می پردازیم.

اکبر محسنی

«علی اکبر حاج محسن تهرانی» (اکبر محسنی) متولد سال ۱۲۹۱ خورشیدی و نوازنده تار، عود و ویلن بود. وی همچنین در آهنگ سازی توانایی داشت و به تحصیل موسیقی در شعبه موزیک نظام پرداخت و هم زمان از محضر «علینقی وزیری» بهره گرفت. در سال ۱۳۳۶ خورشیدی، وزارت فرهنگ وقت ایشان را برای تدریس موسیقی ایرانی به ایرانیان مقیم عراق اعزام کرد و بدین ترتیب ضمن آموزش، به فراگیری تخصصی ساز عود نزد اساتیدی همچون «جمیل بشیر» و «حکمت فاضل» پرداخت.
 تجدید حیات «عود» در موسیقی ایران
وی در سال ۱۳۴۰ پس از یادگیری و بهره گیری از شیوه عودنوازی عراقی ها به ایران باز می گردد. در این زمان بود که تصمیم به استفاده از این ساز در ارکسترهای ایرانی گرفته شد؛ چنان که خود او نیز در مصاحبه با «مهشید فرحبخش» در مجله تماشا نقل می کند: «پس از بازگشت از عراق به ایران آنچه را که از عود آموخته بودم در رادیو عنوان کردم و با تشکیل شورای موسیقی در حضور دکتر برکشلی، مشیرهمایون شهردار و چند تن دیگر از اساتید عود نواختم و…» (فرحبخش، ۱۳۵۱، صص ۳۰ و ۳۱)
بنابراین باید وی را از نخستین احیاکنندگان و نوازندگان عودنوازی معاصر در ایران دانست. محسنی در سال ۱۳۷۴ چشم از جهان فروبست.

حسن منوچهری

حسن منوچهری متولد سال ۱۳۱۳ بود که در هنرستان موسیقی زیر نظر «ابوالحسن صبا»، «حسین تهرانی» و نصراله زرین پنجه مشغول به فراگرفتن موسیقی شد. پس از پایان تحصیل وارد ارکستر فرهنگ و هنر وقت شد و بعد از مدتی با ارکسترهای رادیوی ایران، مانند ارکسترهای شماره ۱ و ۲، ارکستر سازهای ملی و ارکستر گل ها همکاری کرد و همراه با این ارکسترها در کشورهای مختلف اجراهای فراوانی داشت.
 تجدید حیات «عود» در موسیقی ایران
وی در ارکستر استادان «پایور»، «دهلوی»، و… سال ها تک تواز عود بود و پس از بازنشستگی، از سال ۱۳۶۸ در ارکستر صبا به عنوان نوازنده و تک نواز همکاری می کرد و هم زمان نیز در کارگاه خویش به ساختن عود می پرداخت. حسن منوچهری در سال ۱۳۸۹ چشم از جهان فروبست. (برگرفته از سایت عودنوازان ایرانی، زیر عنوان همین نام)
از آنجا که منوچهری آلبومی به صورت تکنوازی عود ندارد، با شنیدن دقیق تک نوازی هایش در دیگر آلبوم ها می توان شیوه نوازندگی وی را موشکافانه تر بررسی کرد. به عنوان نمونه با تحلیل تک نوازی ایشان در آلبوم «دل شیدا» (پایور، ۱۳۷۳، قطعه ۹) می توان به اشتراک تکنیک های سازی متنوع، همانند ویبراسیون ها، میزان طنین ساز، شیوه مضراب گذاری و ملودی پردازی ها با شیوه عودنوازی مکتب عرب پی برد. بنابراین نوازندگی حسن منوچهری را می توان با حدّ فراوانی متاثر از شیوه نوازندگی مکتب عرب، به خصوص نوع نوازندگی عراقی ها و به ویژه «منیر بشیر» دانست.

عبدالوهاب شهیدی

عبدالوهاب شهیدی در سال ۱۳۰۱ متولد شد و نزد «اسماعیل هرتاش» به فراگیری موسیقی پرداخت. در سال ۱۳۲۰ در جامعه باربد فعالیت موسیقایی خود را آغاز و در اواخر دهه ۳۰ کار خود را با رادیو آغاز کرد. از آثار او می توان به تعداد بسیاری از آثار ضبط شده به همراه ارکستر گل ها، کارهای آوازی و ارکستری، تک نوازی و هم نوازی عود و بازخوانی ترانه های فولکلوریکِ لُری اشاره کرد. (برگرفته از سایت عودنوازان ایرانی، زیر عنوان همین نام)
 تجدید حیات «عود» در موسیقی ایران
«مجید یحیی نژاد» به همراه «حامد وطن خواه» با عبدالوهاب شهیدی مصاحبه ای انجام داده و در سایت عودنوازان ایرانی شرح کامل آن را منتشر کرده اند. در بخشی از این گفت و گو آمده است:

«استاد چطور شد که به سمتِ سازِ عود گرایش پیدا کردید؟

من از طریق آقای خضوعی که از نوازندگان قانون بودند، با مقدمات عودنوازی آشناشدم و بعدا خودم با تقلید کردن از شیوه نوازندگی ساز تار سعی داشتم لهجه عود را ایرانی کنم.

علاقه شما بیشتر به خواندن بود یا نواختن؟

من بیشتر به این خاطر به سراغ نواختن عود رفتم تا بتوانم جواب آواز خودم را بدهم. چون وقتی که نوازنده دیگری جواب آواز خواننده را می دهد، گاهی خط اصلی آواز منحرف می شود.»

با توجه به گفته های ایشان در بالا، می توان چنین نتیجه گرفت:

•    عودنوازی عبدالوهاب شهیدی همواره برای همراهی کردن آوازش است و شیوه نوازندگی ایشان پیچیده و پرتکنیک نیست.
•    ملودی پردازی های ایشان به دلیل همراهی با آواز، معمولا بیانی طویل و حالتی تغزلی گونه دارد.
•    عودنوازی ایشان متاثر از ساز تار است.

شهیدی از جمله پرکارترین نوازندگان معاصر موسیقی ایرانی است و آلبوم «راز عود» از سلسله آثار جاویدان موسیقی ایران (۴) از جمله آثار او است که می توان با دقت و تامل در آن شیوه عودنوازی وی را تحلیل و بررسی کرد. (شهیدی، ۱۳۷۸، قطعه ۴)

منصور نریمان و نقش او در احیای عود

منصور نریمان متولد ۱۳۱۴ بود و در تیرماه ۱۳۹۴ چشم از جهان فروبست. در ایران از او با عنوان پدر عود یاد می شود. اکنون در سالگرد درگذشت او به نقش او در احیای ساز عود و شیوه نوازندگی اش می پردازیم.
زنده یاد منصور نریمان، خود درباره احیای ساز عود می گوید: «من برای تدریس در هنرستان دعوت شده بودم و در همان اوایل به من گفتند که عود، ساز ایرانی نیست و من در جوابشان گفتم اشتباه می کنید این ساز متعلق به این مملکت است و مدارک موجود را آوردم. (از جمله قسمتی از کتاب فارمر که درباره عود صحبت می کرد.) پس از آن شد که تدریس عود شروع شد و تدریس ساز عود را در هنرستان به من سپردند.» (روزنامه همشهری، ۱۳۸۶، ص ۵)
 تجدید حیات «عود» در موسیقی ایران
البته در آن دوره افراد دیگری هم بودند که عود می نواختند؛ مانند عبدالوهاب شهیدی که چنانچه اشاره شد همراه آواز خود عود می نواخت یا آقایان محسنی (سازنده تصنیف جاودان «الهه ناز») و منوچهری، اما بنا بر دلایلی مانند تدریس در هنرستان، تک نوازی ها، دونوازی ها و چندنوازی ها در برنامه تک نوازان و تالیف کتاب های تخصصی برای عودنوازی، نریمان توانست به چهره تاثیرگذار در عصر خود مبدل شود.

نقش منصور نریمان در ارتقای ساز عود

فعالیت های نریمان را می توان در دو دوره قبل و بعد از انقلاب بررسی کرد.

فعالیت های نریمان پیش از انقلاب

وی در این دوره با حضور در برنامه های متفاوت تلویزیون و خصوصا رادیو (از جمله برنامه تک نوازان)، نقش بسیار مهمی را به عنوان گروه نواز داشت که تاثیر زیادی در شنیده شدن صدای عود در میان مردم داشت. در سال ۱۳۴۱ از او برای تدریس در هنرستان موسیقی دعوت به عمل آمد و کتاب «شیوه بربط نوازی» در این دوره توسط وی نوشته شد که در سال ۱۳۷۲ به چاپ رسید. بنابراین در دوره پیش از انقلاب فعالیت های ایشان را می توان بر محوریت نوازندگی تخصصی ساز عود، تدریس و آموزش و تالیف کتاب تخصصی برای ساز عود اشاره کرد.

فعالیت های نریمان پس از انقلاب

فعالیت های زنده یاد نریمان پس از انقلاب، بیشتر متمرکز بر تدریس و تالیف کتاب های تخصصی برای ساز عود بوده است. در زمینه آموزش، نوازندگانی از جمله «حسین بهروزی نیا»، «محمد فیروزی» (قبل از انقلاب)، «علی پژوهشگر»، «نگار بوبان» و «شهرام غلامی» (بعد از انقلاب) را پرورش داده است.
در زمینه نگارش کتب آموزشی نیز کتاب های «ردیف موسیقی ایرانی برای عود» و «۴۲ قطعه برای عود» را تالیف کرد و به چاپ رسانید که دومی شامل ۴۲ قطعه تخصصی برای ساز عود است که علی پژوهشگر نیز قطعات این کتاب را به صورت صوتی در مجموعه ای با همین نام اجرا کرده است. همچنین مجموعه ای از تک نوازی های او توسط انتشارات چهارباغ در لوح فشرده منتشر شده است که در این مجموعه وی به نوازندگی دستگاه ها و آوازهای ابوعطا، دشتی، سه گاه، چهارگاه، ماهور، اصفهان، همایون و افشاری پرداخته است.
تجدید حیات «عود» در موسیقی ایران

نتیجه گیری

۱.    تاثیر شیوه ملودی پردازی ها، مضراب گذاری ها و تکنیک های سازی منصور نریمان ترکیبی از ایده های شخصی و ردیف موسیقی ایرانی و عودنوازی عراقی هاست.
۲.    در روند بداهه پردازی و آهنگ سازی در قطعات نریمان (همواره به صورت اُنیسون و تک نوازی یا دونوازی برای عود)، سیر حرکت ملودی در قطعه، به صورت روند گوشه های موجود در یک دستگاه، در ردیف موسیقی ایرانی است و ایشان در بداهه پردازی و آهنگ سازی هایش نگاهی دستگاهی داشته است.
۳.    نریمان نخستین کسی است که در موسیقی معاصر ایران، به طور مکتوب، روشی مشخص برای فراگیری ساز عود بنیاد نهاده است.
۴.    نریمان نخستین شخصی است که قطعاتی تخصصی را برای ساز عود به طور مکتوب نوشته و به چاپ رسانده است.
۵.    ایشان نخستین فردی است که ردیف موسیقی ایرانی را منطبق بر ویژگی های تکنیکی ساز عود مکتوب کرده و به چاپ رسانیده است.
۶.    نریمان به آموزش سه نسل از عودنوازان پس از خود پرداخت و شیوه عودنوازی او به طور گسترده ای در میان عودنوازان رواج پیدا کرد.

سخن پایانی

تاثیرگرفتن از شیوه عودنوازی مکتب عرب و درآمیختن آن با تکنیک های موسیقی ایرانی موجود در ردیف و دیگر سازها مانند تار و ایده های شخصی در شیوه مضراب گذاری ها و ملودی پردازی ها و تکنیک های سازی، سبب به وجود آمدن شیوه ای خاص و منحصر به فرد در عودنوازی منصور نریمان شده است که شاید بتوان این «شیوه» عودنوازی را به نوعی یک «سبک» تلقی کرد و منصور نریمان را به عنوان نوازنده ای صاحب سبک در عودنوازی معاصر دانست.
عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها