هنر در مصر باستان PDF

8e46bb857f16a5c507212e3777552bbdc4206c27.jpg (560×373)

هنر در واقع بزرگترین و بالاترین دستاورد فرهنگی مصریان در عهد باستان است . به کار بردن واژۀ هنر در جامعۀ مصر باستان در واقع پرداختن به مفاهیم گسترده و فراگیر در زمینه های مختلف خلاقیت، توانایی و ابتکار هنرمندان مصری در عرصه های مختلف هنری است. ظروف سفالین زیبا و ظریف که با نقوش و تصاویر متنوع و پر معنا زینت یافته اند، از جمله آثاری از دوران کهن مصر باستان می باشند که توانایی، استعداد، ذوق و مهارت هنرمندان مصری را از زمان های پیشین تبیین می کند. هر چند  مصریان در پیش از شکل گیری نظام سیاسی در مصر دارای توان هنری و هنرآفرینی بوده اند، ولی مواریث به جای مانده از روزگاران باستان مصر نشان می دهد که دورۀ امپراطوری باستانی هنر و هنرمند جایگاه واقعی و پایگاه رفیع خود را یافته و آثار ارزشمندی از آن روزگار به یادگار گذاشته است. هر چند آثار هنری مصریان در طول تاریخ از طوفان حوادث و آسیب های ناشی از آن مصون و محفوظ نمانده، ولی با توجه و مطالعۀ آنچه از آن زمان به جای مانده است، می توان تصویری نسبی از توان، ذوق و سلیقۀ هنرمندان مصری را ترسیم کرد.

آثار هنری مصر باستان در برگیرنده نقاشی های متنوع بر روی ظروف فلزی، سفالین ، سنگی و…، نقوش و حکاکی ها بر روی سنگ، تصاویر فراعنه و صاحبمنصبان مصری، ترسیم صحنه های جنگ و شکار و جشن ها و آیین های بزرگداشت خدایان … نمونه هایی از این دستاورد به شمار آمده اند. نقوشی که بر سردر و دیواره های مقابر و معابد مصر و مصطبه ها به جای مانده نشان می دهد که هنرمندان مصری تا چه اندازه بر حرفۀ خود اشراف داشته و در عرصۀ آثار خود توانمند و استاد بوده اند. شمار قابل توجهی از این آثار از گوستان های ابیدوس که بیشتر قبور فراعنۀ مصر بوده است، شناسایی و مطالعه و از نظر هنری ارزیابی شده است. این تصاویر و نقوش هر چند مکمل هایی برای اصل اثر یعنی مقبره، کاخ ، معبد و مانند آن به شمار آمده و زینت بخش این اماکن بوده است، ولی هر اثر به تنهایی و مستقلاً تبلوری از ماهیت هنر و توانایی هنرمندی است که آن تصاویر و نقوش را آفریده و به تصویر کشده است.

هنرمند مصری نه تنها دارای ایده، ابتکار، ذوق و مهارت بوده، بلکه شایستگی و توانایی آن را داشته است که این عناصر استعدادی را به نمایش گذاشته و به اصطلاح به منصّۀ ظهور برساند. پژوهشگران براین باورند که هنر مصریان بیش از هر چیز دیگری معرف توانایی های مصریان در عهد باستان آن سرزمین می تواند باشد. شمار قابل توجهی از زمام داران مصری فضای مناسب برای خلق آثار هنری از سوی هنرمندان فراهم کرده و شاید آنها را بیش از امیران لشکری، رجال کشوری و دیگر مدیران و صاحبمنصبان مورد توجه خود قرار می داده اند. این گونه فراعنه پیوسته کارشناسانی را به عنوان رایزنان امور هنری در دربار خود داشته و به ویژه در زمینۀ خلق آثار هنری چون اهرام و سایر بناهای با عظمت فرهنگی – دینی با آنان به مشورت می پرداخته اند.

هنر معماری مصریان باستان بزرگترین، مهم ترین و برجسته ترین معرف هنر و هنرپروری زمام داران آن سرزمین است. به سلسله های چهارم و پنجم مصر معتبرترین و بیشترین آثار از این دست متعلق اند. اهرام خئوپس (کئوپس)، سنفرو و میکرینوس نمونه های بارزی از هنر اعجاب انگیز مصریان باستان به شمار می آید.تندیس های عظیم خئوپس، خفرن معرف توانایی بی نظیر هنرمندان مصری در زمینه مجسمه سازی است. خفرن دارای تندیسی عظیم با سر فرعون و اندام شیر است. تندیس های باشکوه و بسیار زیبا و هنرمندانه از «راهوتپ»[۱] و همسرش و همینطور مجسمۀ دبیر نشستۀ مصری از سنگ که به عنوان آموزگار در روستا به کار مشغول است، نمونه های دیگر از آن به شمار می آید. تندیس های مجلل و زیبا متعلق به دورۀ میانه تاریخ مصر به میزان قابل توجهی در اختیار نیستند و این گونه به نظر می رسد که بیشتر آثار هنری این مقطع از تاریخ مصر یا به طور کلی منهدم شده و یا به سرقت رفته اند. از مقبرۀ آمنوفیس سوم که در واقع در معبدی واقع در فایون بوده اندکی به جای مانده و این امر کار مطالعه و ارزیابی هنری این اثر مهم را با دشواری روبرو کرده است. هرودت از میان مقابر فراعنۀ مصر، به مقبرۀ آمنوفیس سوم و طرح، نقشه و چگونگی ساخته شدن آن توجه ویژه ای کرده است. این مورخ از نقوش و زیباسازی این «معبد – مقبره»  به تفصیل سخن گفته است، ولی از آنچه هرودت در این باره سخن گفته است، مانده های بسیار ناچیزی به دست آمده که بررسی و مطالعۀ آن نه تنها آسان نیست، بلکه کمکی به دریافت ارزش هنری آن نیز نمی کند. هنر معماری مقابر مصریان در واقع چند بعدی است. این هنر تجسمی از هنر دنیوی و شرایط زندگی پس از مرگ است. این هنر با هنرهای دیگر و دانش های مصریان در عرصه های گوناگون درهم آمیخته است. هنرشناسان در این گونه موارد سخن از «زنجیرۀ هنری» مصریان به میان آورده اند. در مواردی که کیمیاگران مصری در خلق مومیایی های فراعنه و بزرگان مصری وارد میدان هنر شده اند، این ادعا به واقع نمایان می شود.

هنر مصریان را در بسیاری از ابعاد و نمونه های آن نمی توان هنری اکتسابی و اقتباسی به شمار آورد، زیرا در هیچ سرزمین باستانی برخی از آثاری که هنرمندان مصری خلق کرده اند، سابقه و همانندی ندارد. در عرصۀ هنر معماری مصریان می توان مثال های بدیع و جالبی چون اهرام مصر را مورد توجهقرار داد. حتی هنرمندان بین النهرین در دوران های کهن شیفته و شگفت زدۀ آثار هنری مصریان شده اند. مورخان، قوم شناسان و جهانگردان یونانی و شرقی در سفرهای خود به مصر در نگاه نخست خویش به شگفتی این آثار پی برده و تاکنون نتوانسته اند اسرار این شگفتی ها را دریابند. مصرشناسان در مطالعات خود بیشتر مسحور آثار هنری و آفرینندگان آنها شده و سپس به تاریخ فراعنه و زمام داری آنان پرداخته اند. یکی از این مصرشناسان اظهار داشته است که قطر کتابی که می توان دربارۀ هنر و هنرمندان مصری به رشتۀ تحریر درآورد، چندین برابر حجم و ضخامت تاریخ سیاسی مصر و زمام داری فراعنه در آن سرزمین است.

1127-16300.jpg (480×328)

در زمان زمام داری آمنهمت سوم بناهای متعدد و متنوعی از سنگ و سنگ آهک در قلمرو فرمانروایی این فرعون ساخته شده اند که خود نشان پیشرفت بیشتر هنر معماری و غنای قابل توجه این آثار به شمار می رود. یادمان هایی از آن روزگار در طول تاریخ مصرشناسی و مطالعات هنر باستانی مصر مورد توجه، مطالعه و بررسی بوده است. در دورۀ امپراطوری جدید مصر(۱۶۱۰ تا ۷۱۵/۵۲۵ پیش از میلاد مسیح) معابد عظیمی به وسیلۀ فراعنۀ این سلسله ساخته شده اند. به طور کلی این دوره در مقایسه با دورۀ پیشینیعنی دورۀ باستانی و دورۀ میانه از کثرت قابل توجهی در شمار و تنوع آثار معماری برخوردار بوده است. در تب و در مناطق کنونی کارناک، لوکسور و مدینه هابو نمونه هایی از این معابد بزرگ وجود داشته که بقایای ویرانه های آنها هنوز در دست مطالعۀ هنرشناسان و کارشناسان هنر معماری مصر باستان است. گونۀ هنر معماری این دسته از معابد در طرح و نقشه و چگونگی استحام دادن پایه های ساختمان و سطح زیر بنا و سایر متعلقات آنها به زودی توسط یونانیان مورد تقلید قرار گرفته و کوتاه زمانی پس از آن این گونه هنر معماری توسط معماران یونانی به کار گرفته شد. نمونۀ آن ساختن بناهای معروف به صد دروازه (هکاتُم پیلوس)[۲] است که تقلیدی محض از هنر مصریانبه شمار می رود.

سنموت[۳] وزیر بزرگ دربار هچپسوت فرعون بانوی مصر معبدی روباز و در فضای آزاد بر روی تراسی که زیربنای معبد به شمار می آمد به گونه ای منحصر به فرد و تا آن زمان بی سابقه در تاریخ هنر مصر باستان در ناحیۀ «دیر البهاری»[۴] ساخته است. توتموزیس یکم[۵] پی ریزی بزرگترین معبد در امپراطوری جدید را در زمان زنده بودنش انجام داد و بر آغاز کار و پیشرفت این پی ریزی شخصاً نظارت کرد. این معبد به نام خدای بزرگ مصریان آمون ساخته و به نام «معبد آمون» خوانده شد. محل این معبد نیز در کارناک بوده است. آمنوفیس سوم نیز به نام همین رب النوع آمون عبادتگاه بزرگی در لوکسور ساخت. وی ستون های متعددی را برای اندرون سازی فضای داخلی این عبادتگاه درنظر گرفت و بر روی این ستون ها پاپیروس های مکتوب دینی – آیینی نصب گردید. فضای بیرونی این معبد در روزگار شکوفایی و عظمت عصر این فرعون کاملاً سرسبز و پردرخت همانند جنگلی بوده است که همانند آن در هیچ نقطه ای از مصر وجود نداشته و گزارش نشده است. شماری از معابد نسبتاً بزرگ و باشکوه نیز تحت عنوان «معابد مردگان»[۶] یا «گور معبدها» در زمان همین فرعون ساخته و پرداخته و به زیباترین نحو و صورت آراسته شده است. کتیبه های متعددی بر دیواره های اندرونی، سردر این گور معابد و ستون های درون و مدخل آنها وجود داشته که یادگارهای عمرانی و ساخت و ساز آمنوفیس چهارم را ادیبانه به رشتۀ تحریر در آورده اند. بر برخی از ستونها و در آستانۀ ورود به معبد متن هایی از زبان کاهنان عالیمرتبۀ مصری به چشم می خورد که تأییدی بر اقدامات تحسین برانگیز این فرعون در ساختن اماکن مذهبی مصریان به شمار آمده است. فهرست مصالح ساختمانی و بیلان کار در زمینه چگونگی ساخته شدن این بناها در فضای ویژه ای حک و نقر و نصب شده است که توجه هر بیننده و زائری را به هنگام ورود به این اماکن دینی به خود جلب می کرده است.

دومجسمۀ عظیم در دو نقطۀ مختلف از همین فرعون معرف دیگری برای وی در انجام دادن این گونه کارهای یادمانی و بزرگ به شمار می روند. ستونهای بیرونی معبد که در مدخل پرستشگاه وجود داشته اند، کاملاً صاف و صیقلی و از سنگهای براق بوده که بامدادان به هنگام طلوع خورشید وپرتوافشانی آن بر این ستونها، عظمت آمون را مجسم می کرده و مصریان آنرا بی نظیر توصیف کرده اند.

حتی با روی کار آمدن آمنوفیس چهارم (اخناتون) و برچیده شدن آیین های آمون پرستی وجایگزین کردن مراسم پرستش آتون، از عظمت این یادمان چیزی کاسته نگردید و تخریب و آسیب دیدگی های آن متعلق به دوران های بعد دانسته شده است. از یادمان های انقلاب دینی آمنوفیس چهارم (اخناتون) معابد عظیم آمرنه را می توان نام برد که از سبک و سیاق معماری نوین و بدیعی در مقایسه با دوره های گذشته برخوردار بوده است. بر سردر این معابد و در فضای اندرونی آنها و دیگر اماکن مذهبی متعلق به عصر اخناتون سر آمنوفیس چهارم و همسر او نفرته ته[۷] به گونه ای جالب نصب شده و تندیس های تمام قد این زن و شوهر اگر هم در این اماکن برپا شده بود، از محل استقرار آنها نشانه ای را نمی توان یافت. آمنوفیس چهارم نیز همانند نیاگان خود در زیباسازی معابد و به  ویژه پرداختن به فضای اندرونی این بناها سعی و سلیقۀ کافی و عمیق را معمول داشته بود.

هنرشناسان تفاوت چشمگیری را در معماری معابد آتون و آمون تشخیص نداده اند. نقوش و کتیبه های زیبا و پرمعنا در ترسیم و تجسم زندگی دنیوی و اخروی، جسم و روح و مفاهیم آنها در مکتب آتون، گلها و ریاحین و جانوران گوناگون به این اماکن جلوۀ خاص داده است. بر روی برخی از این کتیبه ها خط مشی سیاسی اخناتون ترسیم و ثبت شده است و این فرعون اتخاذ هرگونه تصمیمی را مبتنی و متکی بر ارادۀ آتون رهبر و مربی خود دانسته است …

این نخستین بار است که آمیختگی دین و سیاست به وسیلۀ فرعونی در مصر مورد تأکید قرار گرفته است. از سردابه های این بناها شمار قابل توجهی ابزار، اشیاء و ادوات متعلق به این اماکن دینی به دست آمده که در خور توجه ویژه بوده است. آمنوفیس چهارم را بنیانگذار اندیشۀ نوین دینی دانسته اند و عجین شدن این اندیشۀ بدیع و کاملاً بی سابقه با مسائل سیاسی و تأثیر دادن آن بر اصول و رموز کشورداری وی از اهمیت خاصی  برخوردار بوده است. در اسناد و مدارک مصریان آمده است که آمنوفیس چهارم (اخناتون) همتی والا در احیاء هنر و فرهنگ اجتماعی مصریان داشته و گروهی او را یکی از دلسوزترین زمام داران مصر برای مصریان و به ویژه تهیدستان مصر به شمار آورده اند. گروهی عملکرد او را در مبارزه با کاهنان آمون و ممانعت از برگزاری آیین های آمون پرستی را انقلاب مذهبی دانسته و وقوع آنرا اجتناب ناپذیر قلمداد کرده اند. این اظهارنظرها از سوی خود مصریان قدیم می رساند که سوء استفادۀ گستردۀ کاهنان آمون فرعون وطن پرست را آنچنان به خشم آورده است که با این دین فروشان به مقابله و مبارزه پرداخته است. بدیهی است که در مبحث زندگی دنیی و سیاسی این فرعون، به تفصیل به این موضوع پرداخته شده است[۸].

هر چه بیشتر زمان می گذشته است و علی رغم دگرگونی های به وقوع پیوستۀ همه جانبه و در همۀ صحنه ها، محققان دریافته اند که هنر مصریان را نمی توان تنها عنصری به شمار آورد که در آن اثر هنری به وسیلۀ هنرمند آفریده و به نمایش گذاشته می شده است. هنرمند با روستایی تفاوت کلی داشته و دستاورد هنرمند نیز با حاصل دسترنج یک روستایی که همان محصولات اوست نیز برابر و قابل مقایسه نیست. یک اثر هنری معرف بسیاری از چیزهایی است که فرهنگ جامعه مصری بر آن استوار مانده است. آثار هنری مصریان در دوره های متأخر نشان می دهد که، فراعنۀ مصر پیوسته در اندیشۀ احیاء اقتدار مصر در عهد باستان و معرفی مصر به عنوان یک قدرت بزرگ و لایزال جهانی بوده اند. این یک ادعا و یا یک اظهارنظر نیست، بلکه واقعیتی است که به ویژه در دورۀ زمام داری سلسلۀ رامسس ها بی هیچ تردیدی مورد تأیید قرار گرفته است.عظمت مصر را بیشتر در همین آثار هنری می توان تشخیص داد بازشناخت.

معابد عظیمی که با شکوه و جلال فراوان در سرزمین فراعنه از جمله در مدینۀ هبو[۹] بقایای آن کشف و مورد مطالعه قرار گرفته است، نشانۀ عزم راسخ رامسس سوم و سلف او رامسس دوم دو تن از معماران بزرگ کاخ های سیاست و اقتدار مصر باستان است. رامسس سوم در نقشی بزرگ و بسیار با اهمیت پیروزی خود بر اقوام دریایی را به تصویر کشیده است که معنا و مفهوم سیاسی – نظامی آن به مراتب بیشتر و عمیق تر از جاذبۀ هنری و زیبایی آن است. معابد صخره ای وی در «ابوسمبل»[۱۰] پای بندی عمیق این فرعون به آداب دینی و گرامی داشت خدایان مصری را می رساند. در عصر وی هنر مصریان در هر بعد و گونه به اوج ترقی خود رسیده بود. آثار ارزشمند هنری، مجسمه های گوناگون و نیم تنه های رجال و صاحبمنصبان لشکری و کشوری از سنگهای زیبا، تندیس های عظیم از فرعون و خانوادۀ او حکایت از یک رنسانس هنری در مصر باستان می کنند.

پیش از او رامسس دوم نیز به چنین اقداماتی بزرگ دست زده و هنرمندان در عصر زمام  داری  وی آثار منحصر به فردی را  در تاریخ هنر مصریان خلق کرده اند. تندیس های عظیم و بی مانندی چون تندیس رامسس دوم در سرتاسر تاریخ جهان نظیری نداشته است و در دوره های بعد نیز همانند و رقیبی نیافته است[۱۱] .

مصریان در دوره های میانه سبک های هنری خود را مبتنی و براساس هنر در عهد باستان بنا نهادند و در دورۀ جدید هنر مصریان از هنر سلسلۀ هجدهم الگو گرفته است. آثار هنری مصر باستان تا سلسلۀ سی ام اگر جزء به جزء مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد، می توان به این واقعیت اذعان و اعتراف نمود که هنر مصریان هرگز راه پیشرفت و اعتلا را رها نکرده و ایستایی را نپذیرفته است. هنرمندان مصری از شیوۀ تقلید بیزار بوده و پیوسته در اندیشۀ ابداعات نوین بوده اند. برخی ممکن است بیهوده گمان کنند که وقتی از الگوگیری هنری سخن به میان می آید، مراد تقلید و اقتباس باشد، حال آنکه نه تنها این گونه نیست بلکه بالا بردن عظمت و اشتهار و جاذبۀ هنر و آثار هنری در مقاطع مختلف تاریخ مصر باستان است که هنرمندان سلف به عنوان آموزگاران خود آموخته و تبعیت می کرده اند.

[۱]. Totentempel

[۲] . Hecatom  pylos

[۳] . Senmut

[۴] . (دیرالبحاری ، دیرالبهاری)Deir  el  Bahari  

[۵] . Thutemosis I

[۶] . Totentempel

[۷] . Nefretete

[۸] . واقعیات این رویارویی به گونه ای غم انگیز و متأثرکننده در تاریخ سینوهه مفصلاً به رشتۀ تحریر درآمده است. البته این امر در مقاطع دیگر تاریخ مصر نیز اتفاق افتاده است ولی فرعون دیگری چون آمنوفیس چهارم با ان مبارزه نکرده است.

[۹] . Medinet  Habu

[۱۰] . Abu  Simbel

[۱۱] . Wyss, Bernhard: Ägypten. In HB. Der WG., Bd. I, SP. 229

منبع : کتاب تاریخ مصر باستان

نویسنده : دکتر اردشیر خدادادیان

نشر الکترونیکی سایت

نظرات بسته شده است.