هاروارد کارتر و کشف مقبره توت عنخ امن

لحظه به لحظه با هاروارد کارتر در راه کشف مقبره توت عنخ امن

هیچ می دانید بزرگترین کشف باستان شناسی سده گذشته, کشف مقبره ” توت عنخ امن ” بوده است؟ ایا دوست دارید احساس قبل و بعد از کشف این مقبره اسرار امیز را در وجودتان احساس کنید.؟ امروز تصمیم دارم شما را تا انجا که در توان دارم با هاروارد کارتر در کشف این بنای باشکوه همسفر کنم . نویسنده توانای انگلیسی بنام “L.G.H.JAMES ” در کتابی با عنوان ” هاروارد کارتر ” با ما از روزهای قبل و بعد از کشف این مومیایی باستانی سخن میگوید . تصمیم من این بود که این مطلب را در ۳ پست در اختیار شما مهربانان قرار دهم – اما دیدم حیف است برای لحظه ای شما را از احساس درونیتان خارج کنم .برای همین مجبور شدم بخاطره سنگین نشدن وبلاگ صفحه ای را لینک کنم تا شما نهایت لذت را از مطلب ببرید . مورد بعد مربوط به تصاویر میباشد, شما میتوانید تصاویر بزرگ این حادثه را در البوم اختصاصی وبلاگ پیشگویان بزرگ مشاهده کنید . ( البوم تصاویر ) دوستی در مطلب ” مقبره مرگ ” یاداوری کرده بود که نام سعی این مومیایی ” توت عنخ امن ” میباشد . انهم به روی چشم – از تمام عزیزان که با ایمیل و نظرات خود ما را دلگرم می کنند, صمیمانه دستشان را میفشارم و نهایت تشکر را دارم .

راهی بسوی توت عنخ امنچاره ای نبود و باید از خیر جستجو میگذشت . ” جرج هربرت ” پنجمین کنت خانواده ” کارناروون ” طی یک سرمایه گذاری ۲۵ هزار پوندی خود ( معادل یک میلیون دلار فعلی ) که ظرف ۶ سال در اختیار باستان شناسی بنام ” هاروارد کارتر ” قرار داده بود, به جز ۱۳ کوزه کوچک مرمر سفید چیز دیگری در “دره  شاهان” نیافته بود . اکنون تابستان سال ۱۳۲۲ این اشراف زاده ناخرسند به این نتیجه رسیده بود که میبایست رویای یافتن گور گمشده ” توت عنخ آمن ” را کنار بگذارد . او مانند قمار بازی که پس از باختهای متوالی از پشت میز برمی خیزد – قصد داشت از ماجراجوئی های بیشتر دست بکشد . اما ” کارتر ” مصمم بود به کار خود ادامه دهد . این باستان شناس کوتاه قد و چهار شانه, با بینی پهن و بزرگ و سبیل امرانه که چهره ای خشن به او بخشیده بود, با شکست کامل ارزوی دیرینه اش مواجه بود – از اینرو شجاعانه اعلام داشت که کار را با هزینه خود ادامه خواهد داد . با توجه به وضعیت مالی ” کارتر ” که نشان دهنده تو خالی بودن عهد و سوگند وی بود, ” لرد کارناروون ” تحت تاثیر عزم جزم دوست خود, با اکراه موافقت نمود که فقط یکسال دیگر هزینه کاوش را تقبل خواهد کرد . ” کارتر ” در اعتقاد خود به این مسئله که مقبره محل دفن ” توت عنخ امن ” در دره شاهان دست نخورده میباشد عملا” تنها بود . در سال ۱۹۲۲ پافشاری او در جستجوهایش, سبب ریشخند و استهزاء برخی همکارانش گردیده بود . علاقه او به این گور ۱۵ سال پیش در سال ۱۹۰۷ بر انگیخته شد و این زمانی بود که یک حقوقدان ثروتمند امریکائی بنام ” تئودور دیویس ” که در زمان بازنشستگی خویش به باستان شناسی روی اورده بود, به حفره کوچکی برخورده بود که قطعاتی از مصنوعات, حلقه های گل, و خورده های نان کوزه های شراب در ان موجود بود و برخی از ان اشیاء مهر سلطنتی ” توت عنخ امن ” زده شده بود . همانگونه که بررسیهای بعدی نشان داد, این اشیاء عتیقه فی الواقع پس مانده های از مراسم خاکسپاری ان فرعون بوده اند – اما ” دیویس ” مدعی بود که محل گور را شناسائی کرده است – ولی ” کارتر ” این ادعا را رد میکرد . کشف مهرهای ” توت عنخ امن ” کارتر را به این فکر انداخت که ارامگاه این فرعون جوان در محدوده مثلثی دو نیم هکتاری که محل حفاری ” دیویس ” بود قرار دارد, یعنی همان محدوده در بر گیرنده گورهای سه فرعون دیگر به نامهای ” رامسس دوم ” – ” مرنپتاه ” و ” رامسس ششم ” – تصمیم او به حفاری در این محدوده نشان دهنده عزم و لجاجت و یکدندگی او بود . صبح هیجان انگیز ۴ نوامبر سال ۱۹۲۲ فرا رسید . همزمان با اخرین حفاری ” کارتر ” در جائی که توده سنگهای مربوط به گور ” رامسس ششم ” بر رویهم انباشته شده بود . سکوت عجیبی حکمفرما بود . کارگران او پله ای را که در قاعده یک سنگ تراشیده شد بود کشف کرده بودند – همه انها منتظر او بودند تا فرمان صادر شود . این باستان شناس دستور داد که به فوریت کار حفاری ادامه یابد و خود با هیجان به تماشای پدیدار شدن پلکانی که به پائین میرفت ایستاده بود . شانزده پله به یک گذرگاه زیر زمینی حفاری شده در درون تخته سنگها راه میبرد که مملو از قلوه سنگ بود . این گزرگاه ۲۷ فوت طول داشت و پاکسازی ان چندین روز طول کشید . هنگامیکه دهلیز تمیز شد, ” کارتر ” خود را در برابر دری یافت که توسط تخته سنگهای بزرگ مسدود شده بود . بر روی این درب مهر و نشان گور سلطنتی مربوط به ” دره شاهان ” وجود داشت . او با قلب طپنده متوجه شد که در مزبور در ایام باستان گشوده شده و مجددا” مهر و موم گشته است . او بعدها نوشت : شک و تردیدهای ناشی از ناکامیهای گذشته بدنم را به لرزه دراورد – ایا این یک گور سلطنتی بود؟ ایا بالاخره گور ” توت عنخ امن ” را کشف کرده بود؟ ایا این گور هم توسط غارتگران عهد باستان از محتویات خود خالی شده بود.؟ برای پاسخ این سئوالات – میبایست ۲ هفته دیگر صبر میکرد تا حامی مالی او یعنی ” لرد کارناروون ” که در انگلستان بسر میبرد به وی بپیوندد . در هر صورت او دستور داد تا مجددا” دهلیز و پلکان را از سنگ پر کرده و بر روی ان تخته سنگهایی قرار دهند تا مبادا دزدان – این ۲ مرد را از ارزوی دیرینه شان که همانا گشودن در بدست خودشان بود محروم سازند . ” دره شاهان ” دهها سال بود که مورد توجه باستان شناسان قرار داشت. اگر چه این منطقه بسیار گرم و خشک و خالی از هر موجودی زنده ای بود, اما بخاطره تاریخچه پر از بیم و ترس ان – اذهان را به خود مجذوب میساخت . در این مکان متروک, در میان تپه های سنگی ان سوی “تبس ” ۲۸ فرعون قدرتمند در گورهای عمیقی خف
ته بودند که هم جنبه خانه را داشت و هم جنبه قبر – زیرا این گورها مملو از تجملات و لذتهای زندگی بود . این محلهای دفن
, جایگاه سحر و جلال خیره کننده ای بودند . در طی ۴۲۰ سالی که این دره ارامگاه شاهان شده بود ( منظور نام جدیدش میباشد ) جمعی متشکل از کارگران و هنرمندان فعال مشغول حجاری و تزئین گورهای سلطنتی بودند و از پی خود, اسناد و مدارک باور نکردنی از نقاط ضعف و قوت خود بر جای گذاشته – که این دره را نه فقط برای مردگان – بلکه برای زندگان نیز قابل توجه میساخت .


لحظه تاریخی فرا رسید



با ورود ” لرد کارناروون ” و دخترش ” لیدی اولین ” و دوستانشان ” ارتور کلندر ”  کارتر دستور داد تا گذرگاه را پاکسازی کنند و سپس در بعد از ظهر ۲۶ نوامبر, اسکنه خود را بدست گرفت و در حالیکه دوستانش به خیره شده بودند, در تاریکی گذرگاه به ایجاد حفره ای در فوقانی ترین قسمت بلوکهایی که بر سر راه قرار داده شده بودند پرداخت . کارتر میگوید : با دستانی لرزان شکاف باریکی در گوشه فوقانی سمت چپ ایجاد کردم .شمع را داخل حفره نمودم و به تماشای درون اتاق پرداختم  . وقتی چشمانم به تاریکی عادت کرد, بتدریج قادر شدم محتویات اطاق را ببینم . حیوانات عجیب و غریب, مجسمه های طلا که درخشش ان همه جا را گرفته بود . برای لحظه ای که برای دیگران بی نهایت طول کشید از حیرت و تعجب گنگ شدم . ” لرد کارناروون ” با اضطراب از من پرسید : چیزی می بینی؟ و من تنها کلماتی را که توانستم بر زبان بیاورم اینها بود –(( بله چیز های شگفت انگیز ))

عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها