تحولات سیاسی در امپراطوری مصر باستان

ب:تحولات سیاسی در امپراطوری مصر باستان

http://tarikhema.org/images/2011/07/page356-ancient-egypt-under-rome-and-byzantium-1.jpg

هیئت حاکمۀ مصر قاطعانه از منافع اشراف دفاع می کرد و اشراف نیز با تمام  توان در کنار در خدمت فراعنه بودند. اشراف ثروتمند در واقع بزرگترین برده داران نیز بودند و بردگان سرمایه های منقول آنان به شمار می آمدند. هر چند برخی از کرونیست ها و تحلیل گران تاریخ مصر باستان ، مصریان را از نظر سازمان دهی حکومتی مقلدان آشوریان و سومریان دانسته اند، ولی شرایط سیاسی و جغرافیای مصر و مناسبات آن با سرزمین های دیگر کاملاً متفاوت بوده، لذا دولت مصر را از دولت آشور و به عنوان مثال از دولت سارگون در شمال بین النهرین به مراتب متمرکزتر، سازماندهی شده تر ونیرومندتر دانسته اند وهمانگونه که هم اکنون اشاره شد، این برتری و برجستگی به ویژه معمول شرایط طبیعی درۀ نیل است که از دیرباز نوم ها در آن اسکان گزیده بودند.

تشکیلات اقتصادی در هر دوره ای  از جمله در زمینه های کشاورزی وپرورش  دام در سایۀ شورای زازات جهت توزیع عادلانۀ آب و بهره برداری از وسادل حمل و نقل و دیگر امکانات کشوری تنها  در مصر متحد امکان پذیرو پایدار بود. پایگاه فرعون یا به سخن دیگر پایتخت سلطنت باستانی مصر، ممفیس بود که در مصر سفلا قرار داشت. یافته های باستان شناسان و سایر آثار، اسناد و مدارک و حتی روایات وگزارش های هم پیمانان مصر در عرصه های مناسبات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی  نشان می دهد که مرکز سیاسی کشور، املاک وتأسیسات بزرگ اقتصادی و مقر اشرافیت مصر در ممفیس بوده است. مهمترین نشانه ها وقراین پیشرفت و ترقی امپراطوری مصر را می توان در مناطق پیرامون ممفیس نیز بازشناخت، از جمله در غزه[۱]، ابوسیر[۲]،و ساکارا[۳]، و… ودر سایر نواحی سرزمین مصر تنها آثار محدود و پراکنده ای کشف شده است که از موقعیت سیاسی، اقتصادی  و فرهنگی قابل توجهی برخوردار نبوده اند. بخش بزرگی از باغات میوه و تاکستان ها که بیشتر جزو اموال و املاک سلطنتی و متعلق به فرعون وقت بوده است، در مصر سفلا به ویژه در دلتای یعنی منطقه ای که پیشتر در عصر تینیت ها به وسیلۀ نارمر[۴] و سایر زمام داران، سلسلۀ اول تصرف شده بود، قرار داشت. چراگاه های دلتای نیل گله های عظیم گاو و گوسفند را پرورش می داد وتغذیه می کرد. املاک پروسعت شاهی پایه های تخت فرعون را استحکام می بخشید.

پادشاه یا فرعون با قدرت مطلقۀ[۵] حکومت می کرد. او شخصاً افراد مورد نظر خود را اعم از صاحبمنصبان لشکری وکشوری از میان چهره های برجسته  وطن پرست و شاخص برمی گزید و شخصاً سران نوم ها ( نومارک ها) را تغییر می داد. او رأساً به وسیلۀ رایزنی با مشاورانش که در میان آنان کاهنان معابد بیش از چهره های دیگر نمایان بودند،قوانین را وضع و یا آنان را اصلاح کرده و تغییر می داد.فرعون واضع قوانبن مالیاتی نیز بود. او شخصاً به اردوکشی در سرزمین های دیگر اراده می کرد. اقتدار بلامنازع اوبه اندازه ای نامحدود وگسترده بود که می توانست ثروت شهروندان مصری را هر نوع که صلاح بداند مصادره کرده و اموالشان را به سوی خود ضبط نماید و آنان را بدون آنکه در محکمۀ قضایی محکوم شده باشند، اعدام کند، کاهنان پیرامون او جهت تحکیم اقتدار و اعتبار وی، او را همطراز با خدایان معرفی میکردند. فرعون مطلق العنان نیز خود راخدای بزرگ می نامید. واژۀ فرعون- خدا[۶] متعلق به زمانی از تاریخ مصر باستان است. آیین های بزرگداشت ومراسم پرستش وی بسیار مجلل بود و باشکوه فراوان برگزار می شد وآنکه اجازه می یافت و می توانست کفش فرعون را ببوسد، افتخار بزرگی را به دست آورده بود. نقاشان، هنرمندان و تصویرگران مصری فرعون را در میان خدایان بزرگ ترسیم و او را هم شأن آنان به نمایش می گذاشتند.

به این ترتیب فرعون چهره های مصمم و مطمئن، هوشیار و وفادار را به عنوان همکاران، رایزنان و مأموران عالیمرتبه برمی گزید و به همین سازمان عظیم نیز متکی بود. فرعون پس از خود چهره ای را به عنوان وزیر[۷] (صدر اعظم) در رأس این سازمان قرار داده بود. این وزیر شخصاً و مستقیماً دراموری چون دریافت مالیات ها، امور آبیاری و نظارت بر تقسیم و توزیع آب و دیگر خدمات پیچیدۀ حکومتی مصر به وسیلۀ وی رهبری می شد، این وزیر شش هیئت[۸] ویژه را زیر فرمان خود داشت که جملگی آگاه به امور بوده و بر قوانین لشکری و کشوری اشراف داشته و بر امور دیوانی مسلط  و کاملاً مورد اعتماد و اطمینان وزیر و رئیس کشور یعنی فرعون بودند. هیئت اصلی از این شش هیئت به امور قوانین و قضا نظارت داشت و محاکم دادرسی را تحت کنترل خود قرار داده بود و سایر هیئت ها در رأس امور اقتصادی و اجرایی کشور قرار گرفته بودند، مسئولان هیئت ها به وزیر گزارش عملکرد قلمرو وظایف خود را می دادند و وزیر در برابر فرعون پاسخگو بود. به این ترتیب فرعون هر لحظه می توانست تصویری از امور مهمۀ کشور اعم از لشکری و کشوری را دریافت نماید. در تاریخ مصر باستان منعکس نشده است که فرعونی در انتخاب این  وزیر و سران شش هیئت دچار اشتباه یا  لغزشی شده باشد.

حکومت مطلقۀ فرعون در ازاء مالیات های  سنگین و دیگر دریافتی هایی  که به مناسبت هایی از مردم می گرفت، خدماتی  نیز به جامعه ارائه می داد. این خدمات معمولاً در یک جدول  کلی و کامل در آثار مصریان  مورد مطالعه قرار گرفته است. باید به این نکته اشاره کرد که مردم مالیات را به صورت جنسی به دستگاه حکومتی فرعون به وسیلۀ مأموران مالیاتی پرداخت می کردند که این مأموران با رئیس هیدت و سپس به وسیلۀ وزیر یا صدراعظم به صندوق دولتی واریز می کردند. میزان این مالیات ها در مقاطعی ا زتاریخ مصر بسیار سنگین و مقادیر اجناس مالیاتی انبوه گزارش شده است.دستگاه فرعون در برابر مردم دارای یک سلسله وظایف عمومی بود که تأسیسات آبیاری و آب رسانی مهمترین آن بود و در رأس قرار داشت.

ارتش فرعون که فرماندهی آن را شخص او به عهده داشت، افزون بر وظیفۀ حفظ  امنیت داخلی و مرزی و دفاع مصر در برابر دشمنان و مهاجمان و متجاوزان، باید جهت لشکرکشی به سرزمین های دیگر نیز برنامه ریزی می کرد. سازماندهی این امور نیز زیرنظر مستقیم فرعون بوده و فرماندهان و کارشناسان آگاه و برجسته ای آن را برنامه ریزی کرده و به دستور فرعون به اجرا درمی آورده اند. فرعون این سپاه عظیم را به هزینۀ مردم مصر پیوسته در حال آماده با نگه داشت. دربارۀ جزئیات سازمان و سازماندهی این سپاه در مبحث و فرصتی دیگر به تفضیل سخن خواهم گفت، ولی این نکته را باید هم اکنون یادآوری کنم که ارتش مصر ارتشی چریکی بود که واحدهای اصلی آن را نیروهای نوم ها تشکیل می دادند که به عنوان سهمیۀ هر نوم در اختیار سپاه فرعون قرار می گرفت و افزون براین سربازان مزدور حبشی و به روایتی گروهی از اسیران لیبیایی بوده اند. مصریان سربازان مزدور و اسیران جنگی را هرگز به عنوان نیروهای دائم در ارتش خود به رسمیت نمی شناخته و حضور و خدمات آنان را موقتی و مقطعی به شمار می آورده اند. به هنگام بروز جنگ داخلی یا دفاع برون مرزی و یا حمله به کشور دیگر، شمار بیشتری از این گونه نیروها در سپاه مصر به کار گرفته می شده اند و به دلائلی که هم اکنون مذکور افتاد، این قبیل سربازان مزدور در مقایسه با نیروهای بومی مصری، فاقد هرگونه انضباط سپاهگیری بوده اند، زیرا اکثر آنان دوره های تعلیمات نظامیان را نگذارنیده و در جبهه های جنگ شرکت نداشته اند. فرماندهان سپاه پیوسته مراقب این گونه نیروها بوده و عملکرد آنان را کاملاً تحت نظر قرار می داده اند.

آثار مکتوبی در مصر به دست آمده است که حضور بیگانگان در ارتش مصر را تأیید می کند. در این کتیبه ها مشخص است که سرپرستی این سپاهیان مزدور به عهدۀ یکی از میان خود آنان بوده است. در کتیبه ای که در کنار شماری از آثار باستانی به دست باستان شناسان افتاده و زبان شناسان و صاحب نظران تاریخ مصر باستان آن را ترجمه و ارزیابی کرده اند، یکی از فرماندهان همین مزدوران ضمن سخنان غرورآمیز خود اظهار داشته است که یاران زیر فرمان وی هرگز به قصد غارت قبطیان به مصر نیامده اند و هیچگاه به عنف وارد خانۀ کسی نشده و در خانۀ کسی را برای کشتن ساکنان آن خانه و غارت اموال آنان و بردن نان شان و ربودن کودکانشان نشکسته اند. جنگجویان مصری هر چند با توجه به ترتیب آنها از نظر جغرافیایی و قومی دارای ساز وبرگ نظامی همانندی نبوده اند، ولی شواهد و نشانه هایی که بر نقوش به جای مانده حک شده است، بیانگر آن است که آنان عموماً به گرز سنگی، کمان و نیزه های نوک تیز چوبی مسلح بوده اند و بعدها خنجر وتبر برنزی نیز به سلاح های آنان افزوده شده است، ولی بیشتر آنان به ویژه کسانی که پیشاپیش دیگر سپاهیان می جنگیده اند دارای سپری بزرگ و ضخیم از پوست حیوانات بودند که همانند پیش بندی از شانه تا زانوی آنها را می پوشانده و محافظت می کرده اند. فرماندهان آنان نیز مجهز به همین سلاح ها بوده، ولی بیشتر فرماندهان از خنجر و تبر استفاده می کرده اند.

در مصر باستان به استناد بقایای به جای مانده از تأسیسات دفاعی مصریان باستان، دژهای مستحکمی می ساختند که دفاع در مقابل دشمنان را آسان تر می نمود. این دژها دارای دیوارهای بلند و ضخیم و نفوذناپذیر بوده و تسخیر آنها توسط دشمنان به راحتی امکان پذیر نبوده است. دور تا دوردژها به وسیلۀ افراد مسلح به طور مسلح به طور شبانه روزی همانند حفاظت از مرزها، مراقبت می شده و در نقاط هم برای به دام انداختن متجاوزان به این دژها تدابیری اندیشیده شده بود. یکی از این دژها متعلق به نوم ابیدوس بوده است . این دژ دارای دو دیوار و یا به سخن دیگر دو حصار بلند و ضخیم آجری بوده که از داخل دوازده متر ارتفاع و در پایین شش متر پهنا داشته است. هر دژی دارای یک فرمانده کل بود که حالت  قلعه بانی داشته و افراد تحت فرمان او پیوسته در حال آماده باش بوده اند. قدرت فرعون در این صورت به آسانی آسیب پذیر نبود واز سوی دیگر حمایت مردمی و معابد نیز شامل حال وی می شده است. معابد مصر در تقویت قدرت فرعون نقش بسیار فعال و مؤثر داشته اند. فراعنۀ مصر در اواخر عهد باستان ، امتیازات بیشتری برای کاهنان معابد و همکاران روحانی و خدماتی آنان قائل شدند.

اسناد تاریخی مصر باستان نشان می دهد که در پایان دورۀ امپراطوری عهد باستان مصر، معابد برجسته و مدافع و همراه با فرعون فرمان هایی دریافت داشته اند که به موجب آن نه تنها روحانیان ، بلکه کلیۀ خدمۀ معبد اعم از برده و آزاد از پرداخت مالیات به فرعون معاف شده بودند. البته معابد مصریان نیز همانند معابد دیگر شرقیان از جمله در بین النهرین ، ارکان ثروتمندی بوده و دارای زمین های کشاورزی، مراکز دامپروری و کارگاه های تولیدی و باغات میوه و همانند آن بوده اند که موقوفه های معابد به شمار می آمده و مردم مصر آن را به تأسیسات و تشکیلات دینی وقف و تقدیم می کرده اند. بردگان و نیروهای مختلف اعم از کارگران، کشاورزان و نیروهای خدماتی زیرنظر کاهنان که در واقع متولیان همۀ امور معابد اعم از مالی و اقتصادی و دینی- فرهنگی بوده اند انجام وظیفه می کرده اند. به سخن دیگر معابد نیز مالکان اراضی و دیگر تأسیسات و نهادهای اقتصادی – تولیدی  به شمار می امده اند، لذا در آغاز همانند دیگر مالکان و زمینداران به حکومت فراعنه مالیات پرداخت می کرده اند. این بخشودگی مالیاتی ناشی از التفات کاهنان و حمایت معابد از فرعون به نظر می رسد که مقطعی بوده است.

برخی از مصر شناسان که توجه ویژه ای به قوانین مصر باستان از جمله قوانین مربوط به مالکیت اراضی و تأسیسات تولیدی و صنعتی داشته اند، به این نتیجه رسیده اند که پیداش نوم ها  نوعی مالکیت  فئودالی را به همراه داشته است و قدرت سران نوم ها متکی  به وسعت املاک و کثرت اموال آنان بوده است. فرمان ها ی فراعنه تنها شامل حال معابد نمی شده است، بلکه  نظامیانی نیز که در سرکوب شورش ها علیه فرعون جان فشانی کرده و به ویژه طغیان بردگان و کشاورزان مصری را بارها نقش برآب کرده اند، به موجب فرمان فرعون افزون بر دریافت هدایای ارزشمند ، قطعات زمین و اموال و املاک دیگر نیز به عنوان قدردانی از سوی حکومت فرعون به آنان بخشیده می شده. اعطای بخشودگی مالیاتی ، الطاف فرعون را نسبت به این نیروهای وفادار به وی به کمال می رسانیده است.

کارشناسان این گونه فرمان های فراعنه را با فرامین صادر شده در قرون وسطی در مورد کلیساها برابر نمی دانند. این فرمان ها تنها مفهوم و جنبۀ کمک مالی به معابد و نهادهای دینی و افراد مشغول به کار را داشته است و برای معابد و کاهنان هیچ گونه استقلال و حق قضاوت دربارۀ کارکنان معبد را به همراه نداشت. تنها نکته ای که به ویژه دراین جا جلب توجه می کند، این است که با قدرت گرفتن کاهنان ، آنان به فرعون نزدیک تر شده و معابد در برابر نوم ها قدرت بیشتری به دست می آورده اند.خدمۀ معابد حتی در نوم ها در برابر سران نوم ها امتیازات بیشتری  به دست می آورده اند که نصیب مردمان عادی و آزاد و حتی برخی از اشراف زمیندار نیز نمی شد. این امر معابد را به تدریج به صورت پایگاه های سیاسی و دفاع معنوی از فرعون و ارادۀ او درآورد و تضعیف نوم ها را نیز موجب می شد.

قدرت گرفتن نوم ها بارها  فراعنۀ مصر را به وحشت دچار کرده بود، زیرا این امر می توانست موجب قدرتمند شدن آن نوم و پیوستن نوم های دیگر به آن نوم یاغی و مقاومت دسته جمعی آنان در برابر فرعون و سرانجام سقوط وی بشود. تنها رکنی از ارکان جامعه که می توانست مانع بروز چنین چیزی بشود ، معبد بود. کاهنان معابد مصری هر چند تظاهر به بی توجهی به سیاست و امور سیاسی و عدم مداخله خود در این امور می کردند، ولی تبلیغات آنان برای بزرگداشت و حفظ احترام فرعون باور مردم مصر را در پیوستگی و اتحاد میان معابد و دستگاه حکومتی فرعون ، تقویت می کرد. زمانی فرا رسیده است که در پایان عهد باستانی مصر ، برخی از کاهنان ، سخنگویان مستقیم و مسئول فراعنه بوده اند. آنها احکام فرعون را به مردم ابلاغ نموده و آنان را تشویق به گردن نهادن به ارادۀ فرعون می کرده اند. سندی مطمئن و قاطع در این زمینه وجود ندارد، ولی تحلیل های مورخان و مصر شناسان به واقعیت قرین است که فراعنه در چنین شرایطی وزیر، یا صدراعظم خود را از میان کاهنان وفادار به خویش برمی گزیده اند و هرگاه در مصر عهد میانه و آغاز عهد جدید، فراعنه در برابر کاهنان معابد ایستادگی می کردند، این روحانیان مردم را علیه فرعون به شورش وا می داشته اند.

به روایت یونانیان به هنگام سلطۀ پارسیان برمصر و به روایت منابع تاریخی شرقیان باستان دربارۀ مصر، آریاندس دربارۀ مصر، آریاندس ساتراپ ایرانی متهم به تحریک کاهنان معابد جهت شوراند مردم مصر علیه حکومت داریوش شده بود و به نام و با تصویر خود اقدام به ضرب سکه کرده و وقتی این خبر به گوش داریوش رسید، او شخصاً به مصر رفت و وی را تحت الحفظ به ایران فرستاد و معابد مصریان را مورد توجه قرار دادو به ترمیم و تأمین نیازهای آنها پرداخت[۹].


[۱] . Gizeh

[۲] . Abousir

[۳] . Sakkara

[۴] . Narmer

[۵] . Abosolute Herrschaft

[۶] . واژه فرعون از ریشه «پرآ s ُ Pera» به معنای «خانۀ بزرگ» می باشد و در زبان قبطیان به مفهوم «تکیه گاه و پناهگاه مردم مصر» است.

[۷] . Kanzler

[۸] . Chambre

[۹] . نگاه کنید به: خدادادیان، اردشیر: تاریخ ایران باستان (جلد اول)، انتشارات سخن، ۱۳۸۳، مبحث دین و سیاست دینی هخامنشیان در عصر داریوش یکم.

منابع نگاره :

  1. عنوان کتاب : تاریخ مصر باستان
  2. نویسنده : اردشیر خدادادیان
  3. مشخصات نشر :تهران، سخن، ۱۳۸۸
  4. مشخصات نشر الکترونیکی : مصر باستان، تاریخ ما ۱۳۸۹
عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها