رازهای تاریخی حضور سه مغ ایرانی بر بالین میلاد مسیح

یکی از داستانهای بسیار معروف شناخته شده در ارتباط با تولد مسیح، روایت انجیل متی از “سه مرد دانا” ی شرقی Three wise men/ Three Magi است که ستاره تولد مسیح نجات دهنده و پادشاه یهودیان را در آسمان دیدند و راهی طولانی را از شرق تا اورشلیم پیمودند تا مسیح تازه متولد شده را بیابند و هدایای خود را تقدیم او دارند. آنها با هرودحاکم رومی اورشلیم ملاقات می کنند و پیشگویی خود را بر او بازگو می کنند و از او می خواهند تا بگوید این پادشاه یهودیان کجا زندگی می کند. هرود با شنیدن داستان شگفت انگیز آنها کاهنان یهود را احضار می کند و از آنها می پرسد مسیح شما در کجای این سرزمین ظهور خواهد کرد و آنها می گویند مطابق پیشگویی ها این نقطه بیت اللحم Bethlehem خواهد بود. هرود از ماگی ها (آن سه مرد دانا) می خواهد که به سوی بیت اللحم حرکت کنند و اگر کودک را یافتند به او اطلاع دهند تا او نیز به کودک ایمان آورده و او را گرامی دارد. آن سه ماگی به بیت اللحم می روند و مسیح را می یابند و هدایای خود را تقدیم او می دارند ولی مطابق یک شهود محل تولد و کودک را به هرود معرفی نمی کنند و از راهی که آمده اند به سوی شرق باز می گردند.

این ملاقات که آن را با عنوان ستایش و یا حتی پرستش مسیح توسط ماگی ها Adoration of the magi می شناسند، ملاقاتی بسیار مهم و یکی از نشانگان برگزیده شدن مسیح نزد مسیحیان است و لئوناردو داوینچی نیز اثری به همین نام دارد که خود داستان بسیار جالبی دارذ که به دلیل پرهیز از انحراف از موضوع تنها به صورت خیلی خلاصه بدان اشاره می کنم.
این اثر یکی از آثار اولیه داوینچی است که به سفارش انجام شده و ناتمام می ماند و نقاشان دیگری نیز در نقاشی آن آن دخیل بوده اند. بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ مطالعاتی که برای بررسی بازسازی تابلو بدون آسیب رساندن به آن به وسیله بررسی های تشخیصی با استفاده از امواج مادون قرمز، ماورا بنفش و ترموگرافی انجام می پذیرد آشکار می سازد که زیر این اثر طرحهای دیگری زیر رنگها پنهان است که اثر داوینچی است و طرحی اولیه بوده که تغییر یافته است و به دلیل عناصر پیرامون تولد مسیح در این اثر و صحنه یک جنگ در پشت تصویر بحثهای بسیاری را بر می انگیزد. گروهی معتقدند که اثر اولیه به دلیل استفاده از عناصری مرتبط با پاگانیسم (میتراییسم) در بخشهایی از این طرح اولیه، این تصاویر که مورد پسند مسیحیت سنتی نبوده حذف شده و روی آنها نقاشی دیگری کشیده شده و گروهی نیز معتقدند که نقاشی نیمه تمام و آسیب دیده بایگانی شده و تنها سالها بعد به دلیل به امکان فروش رساندن بازنقاشی شده است. در هر صورت منظور این است که روایت این ملاقات یکی از داستانهای بسیار مهم در منابع مسیحی در رابطه با تولد مسیح است که یک فرهنگ پیرامون خود شکل داده و آثار هنری بسیار و جشنها و مراسم مرتبط با این داستان در دنیای مسیحیت اهمیت ویژه ای دارد و کم و بیش ارتباط پاگانیسم با این افسانه به ویژه در منابع قدیمی تر وجود داشته است.

لازم به ذکر است که انجیل متی Gospel of Mattew در میان انجیلهای چهارگانه شناخته شده Canonical gospels تنها انجیلی است که به نقل این روایت می پردازد و البته در کل نیز تنها انجیلی است که به جزئیات تولد، تعمید، مرگ و رستاخیز عیسی مسیح پرداخته است. توافق عمومی بر این است که این انجیل که تقریبا در اواخر قرن اول میلادی جمع آوری شده است قدیمی ترین انجیل بین چهار انجیل است اگرچه در این که براستی متیو Mattew یکی از حواریون مسیح آن را نوشته باشد تردیدهایی وجود دارد. این انجیل به دلیل حالت شعرگونه و روانی متن و داستانهای آن بسیار در میان مسیحیان محبوب است.
داستان این سه نفر در انجیل متی با نام The Magi ماگی ها روایت گردیده است ولی بعدها به دلایلی شاید به عمد و یا به دلیل بی معنا و غریبه بودن واژه “ماگی” برای خواننده عام، داستان “ماگی ها” نام های دیگری یافت از جمله معروفترین این نامها همین عبارت استفاده شده در بخش ابتدایی مقاله “سه دانای شرقی ” Three wise men و یا همچنین عنوان “سه پادشاه از شرق” Three kings from east است که عنوان نخست شایع ترین عنوان برای روایت داستان در دنیای امروز مسیحی است. امروزه در جشنهای کریسمس و تولد عیسی مسیح این داستان نیز به عنوان بخشی از سنتهای مرتبط با تولد مسیح جشن گرفته می شود. که در زیر می توانید تصاویری از مراسم مرتبط با این داستان را ببینید.


و این هم مجسمه های سه مرد دانا در کلیسایی که نزدیک منزل من در سیدنی واقع است:

همانطور که دیده می شود در اغلب این بازسازی ها این سه نفر به صورت سه مرد در لباس عربی، سه پادشاه و یا سه نفر در پوششی که شرقی بودن آنها را تداعی کند تصویر می شوند ولی آیا در گذشته های دور نیز تصویر این سه نفر این گونه بوده است؟ پیش از پاسخ به این سوال شاید مناسب باشد اگر نخست توضیح کوچکی در رابطه با کلمه به کار رفته برای این سه نفر در انجیل متی یعنی “ماگی” بدهیم که بدلیل نامانوس بودن واژه برای مخاطبان غربی حذف گردیده و عبارت “سه مرد دانا” جایگزین گشته است. این هم ترجمه متن اصلی از انجیل متا باب دوم بند یکم:
چون عیسی در ایام هیرودیس پادشاه در بیت لحم یهودیه تولد یافت ناگاه مجوسی چند از مشرق به اورشلیم آمده گفتند: کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زیرا که ستاره او را در مشرق دیده‌ایم و برای پرستش او آمده‏ایم.
و این هم متن اصلی انگلیسی:
:Matthew 2:1-12
After Jesus was born in Bethlehem in Judea, during the time of King Herod, Magi from the east came to Jerusalem and asked, “Where is the one who has been born king of the Jews? We saw his star when it rose and have come to worship him .”
جالب اینجاست که تعداد این مردان در منابع میحی ذکر نشده است ولی تقریبا حتی در قدیمی ترین تصاویر آنها سه نفر ترسیم شده اند که امروزه به نامهای گاسپر، ملچیور و بالتازار مشهورند. و اما این کلمه “ماگی” که در ترجمه های انجیل متی به فارسی “مجوس” ترجمه شده است از کجا ریشه گرفته است؟ در خارج از سرزمین ایران برای نخستین بار با کلمه “ماگوس” و جمع آن “ماگی” در آثار هرودت تاریخ نگار یونانی می بینیم. (تاریخ نگاری که اگرچه غرب پدر تاریخش می داند ولی نگاه سرشار از تعصب و عدم بی طرفی او در روایت تاریخ، روایتهای او را در رابطه با ایران زمین به دلیل جنگهای ایران و یونان با تردید جدی مواجه می سازد.) هرودت ۵۲۰ سال پیش از میلاد مسیح و شش قرن قبل از نوشته شدن انجیل متی واژه “ماگوس” را با دو معنا به کار می برد نخست آن را به عنوان تیره ای از مردم ماد مطرح می سازد و سپس از ماگی ها به عنوان طبقه ای مقدس در ایران زمین نام می برد ولی دیگر اشاره ای به قومیت آنها نمی کند. (کتاب تواریخ صفحات ۱۰۱ و ۱۳۲).
تقریبا امروز این توافق وجود دارد که این واژه برگردان یونانی کلمه “مغ” پارسی است که بعدها در زبان لاتین نیز همان شکل یونانی خود یعنی ماگوس را حفظ کرده و در زبان عربی نیز “مجوس” تلفظ گردیده است. اعراب نخست این واژه را برای طبقه روحانیان در ایران و سپس آن را برای تحقیر و متفاوت دانستن ایرانیان برای همه آنها به کار بردند. فارغ از آن که دانش ورزی و خرد یک تاریخ با این واژه همراه بوده است. به نظر می رسد کلمه “مغ” نخستین بار در متون ایرانی در بند ۷ فرگرد ۳۳ یسنا از زبان زرتشت ذکر گردیده باشد که:
“ای‌مزدا – ای بهتر از همه – در اندیشه‌ام راه‌ یاب تا به درک تو نایل شوم، زیرا آرزومندم در پرتو راستی و پاک منشی بتوانم شنوندگان و پیروانی را خارج از انجمن مغان به دست آورم. بشود که همه ما به وظایف و تکالیف خود درباره خدا و مردمان آشنا و روشن شویم.”
این عبارت و نیایش نه تنها می تواند به قدمت و امکان وجود “مغان” و آیین آنها حتی پیش از آیین زرتشت اشاره داشته باشد بلکه حتی در صورت اشاره به یک قوم خاص به جای روحانیان یک آیین نشان می دهد این واژه حداقل تا زمان ظهور زرتشت و پیش از استفاده این کلمه در یونان در ایران کاربرد داشته است و در نوشتاری آیینی مورد آشاره قرار گرفته است. گزنفون دیگر تاریخ نگار یونانی که تنها ۵۰ سال پس از هرودت می زیسته و کتاب سایروپدیا یا کورش نامه اثر اوست نیز “ماگی” را به عنوان طبقه ای مذهبی که حتی وظیف تربیت شاه را به عهده داشته اند ترسیم نموده است. در اکثر واژه نامه های انگلیسی کلمه ماگی معادل با طبقه ای روحانی در میان ایرانیان معنا شده است. دیکشنری وبستر این گونه ماگی را معنا کرده است:
Magi.1 : a caste of priests, philosophers, and magicians, among the persians; hence, any holy men or sages of the East
به نظر می رسد به صورت تاریخی “مغان” با یک آیین، خرد و نیروهایی معنوی پیوند خورده اند. کلمات زیر در زبان انگلیسی همه از ریشه “مغ”= “ماگوس” استخراج گردیده اند که خود نشان از نقش اسرارآمیز و نیرومند اسطوره مغ در جهان باستان دارد:

جادوگر Magician ،جادو Magic ، جذب کننده Magnet
عالی و باشکوه Magnificent
بزرگی Magnitude ،بلندمرتبگی ذهن Magnanimity

و اما نگاهی داشته باشیم به نخستین تصاویر “سه ماگی” یا “سه مغ” در هنر مسیحی و ببینیم آیا تصویری که امروزه به عنوان سه خردمند شرقی به صورت پادشاه یا مرد عرب نمایش داده می شود تا چه اندازه با روایت نخستین این افسانه همساز است؟ نکته مهم در این بازشناسی می تواند دانستن یکی از مهمترین شناسه های مغان که بسیاری امروزه آنان را پیروان میتراییسم یا آیین مهر می دانند باشد و این شناسه کلاه مغان و یا آنگونه که امروز معروف است کلاه میتراست. این کلاه امروز در غرب به عنوان کلاه فریژی phrygian cap شناخته می شود و آن را لیبرتی کپ liberty cap یا کلاه آزادی نیز می نامند که به دلیل استفاده از این کلاه سرخ رنگ توسط گروهی از آزادی خواهان و هنرمندان در جریان انقلاب فرانسه بود.

تقریبا در غالب تصاویر به جا مانده از آیین میتراییسم این کلاه سرخ رنگ بر سر میترا خود نمایی می کند. به تصاویر زیر یافت شده از معبدی مهری در دورا- اوروپوس Dura-Europos در سوریه فعلی که حدود یک قرن قبل از میلاد در منطقه مرزی ایران و روم قرار داشت توجه فرمایید.

در رابطه با پیشینه این کلاه سخن زیاد گفته شده است. ولی شاید یکی از قدیمیترین شکل یافت آن در رابطه با سکاهای آریایی تبار باشد. قومی جنگجو که در مقاطع مختلف تاریخ هم با پادشاهان ایران جنگیده و هم هم پیمان با آنان شمشیر زده اند. به تصاویر زیر از پارسه و همچنین کتیبه بیستون در ایران که سکاها به تصویر کشیده شده اند توجه کنید.

در رابطه با دین سکاها این را می دانیم که آنها “خویتوسورو” یا خورشید- جنگاور مهر و “آپی” یا آب ایزد آناهیت را می پرستیدند و عناصر مشترکی با سایر اقوام آریایی به ویژه مادها داشته اند و همین موضوع و ارتباط تاریخی آنها سبب ایجاد نظریه پردازیهایی در رابطه با نقش آنها در شکل گیری دولت ماد نیز شده است. مطابق یک باور که در فرهنگ معین نیز بدان اشاره شده است آیین مادها پیش از زرتشت میتراییسم بوده و زرتشت از میان قوم ماد برخواست تا دین مغان را اصلاح سازد و بر اثر مخالفت آنها ناچار به هجرت شد که این روایت با روایت هرودت که مغان را طایفه ای از مادها می دانسته و همچنین کلام خود زرتشت در اوستا که خواستار شنیده شدن پیامش خارج از حلقه مغان بوده همسان می نماید.
هر چه که هست منابع تاریخی مربوط به این عصر بسیار مغشوش و نظریه ها بسیار متنوع و غیر قابل نتیجه گیری قطعی است. درک دقیق از مغان به دلیل اسرار همراه با نام آنان در فرهنگ ایرانی و مغشوش بودن گزارشات مورخین خارج از تمدن ایرانی از هرودت تا زنفون، استرابو و پلوتارخ منجر به ایجاد فرضیات بسیار متنوعی شده تا آنجا که کتر تیمور قادری در مقاله خود مغان و مستشرقان اشاره می کند که مولتون، دیاکونوف و کریستن سن هریک به شکل متفاوتی به بازسازی تاریخ مغان پرداخته اند. از غیر آریایی و غیر سامی دانستن آنان توسط مولتون که آنها را به انحراف برنده آیین زرتست می داند تا دیاکونوف که آنها را پیروان معتقد زرتشت می شمارد و کریستن سن که معتقد است اصولا مادها و پارسها تعالیم زرتشت را از آنان آموخته و سپس گسترش داده اند.
ارتباط میان سکاها و مادها و پوشش سکاهای غرب که بعدها بر فرهنگ کلتیک اروپا موثر واقع شدند و همچنین ارتباط مغان با دین پیش از زرتشت ایران موضوعی است که نیاز به تحقیق بیشتر دارد ولی آنچه که آشکار است وجود کلمه مغ “ماگوس” در ایران و تاثیر آن بر فرهنگ پارسی است. کلمه کلاه گبرگی که اشاره به همین کلاه مهری است در شعر پارسی واژه ای شناخته شده است. این بیت از عطار نیشابوری در منطق الطیر :
هم کلاه گبرگی انداخته هم ز ترسایی دلش پرداخته
یا این عبارت از الرساله العلّیه تالیف کمال الدین حسین کاشفی سبزواری از متکلمین قرن ۹ و ۱۰، ص ۶۳:
«آورده‌اند که مجوسی به مسجد الحرام درآمد [زُنّار برمیان بسته] کلاه گبرکی بر سر، به تفرج گِرد خانه کعبه می‌گشت. قدری آب دهن دید که بر دیوار کعبه افکنده بودند، آن را محو کرد و از مسجد بیرون آمد. باد رحمت از مَهَب عنایت بوزید و کلاه از سرش برِبُود، چندان که از عقب بدوید بدان رسید. متعجب بماند که ناگاه‌هاتفی آواز داد که: تو قدری آبِ دهن بر دیوار خانه ما نپسندیدی، ما نیز علامت کفر بر سر تو نپسندیدیم؛ آن گبر که این حال دریافت زُنّار ببرید و به شرف اسلام رسید».
یا ابیات بسیار جالبی از حافظ که شناخت حافظ از کلاه سرکج و شکسته مهری “گبرکی” و تعلق خاطر وی به بعد عرفانی آیین مغان را آشکار می سازد:
به باد ده سر و دستار عالمی، یعنی کلاه گوشه به آیین دلبری بشکن
یاد باد آنکه نگارم چو کله بشکستی در رکابش مه نو پیک جهان پیما بود
نه آنکه طرف کله کج نهاد و تند نشست کلاهداری و آیین سروری داند
صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه به دو جام دگر آشفته شود دستارش
یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست بر سر کلاه بشکن، در بر قبا بگردان
گوشه گیران انتظار جلوه خوش می کنند بر شکن طرف کلاه و برقع از رخ برفکن
بند برقع بگشای ای مه خورشید کلاه تا چو زلفت سر سودا زده در پا فکنم
و در رابطه با حافظ و مغان چنان ابیات زیاد است که خود نوشتاری دیگر می طلبد ولی تنها به این بیت بسنده می کنم که:
بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند پیر ما هرچه کند عین عنایت باشد
مخلص کلام آن که کلاه کج مهری در ادبیات پارسی شناخته شده است و ارتباط آن با آیین مغان و کیش مهر قابل بررسی است.
و اما بررسی تصویر سه ماگی “سه مغ” در قدیمیترین آثار هنری از قرون اولیه تولد مسیح پیش از تغییر شکل این تصاویر به صورت سه پادشاه و یا سه مرد با پوشش عربی :نخستین تصویر، یکی از نخستین ترسیم های به جا مانده شناخته شده از قرون ابتدایی مسیحیت “قرن دوم تا سوم میلادی” است که به صورت یک تندیس در موزه واتیکان (رم) نگهداری می شود که تصویر آن را در زیر می توانید مشاهده کنید.


هدایای سه ماگی کلیسای Ayacalti قرن سوم میلادی – گرجستان

سارکوفاگوس sarcophagus تولد مسیح و تقدیم هدایای سه ماگی رم -قرن چهارم میلادی:

و همچنین این اثر در همان قرن و رم -ایتالیا:

دیوارخارجی سن لورن- رم – قرن چهارم میلادی

رم- موزه واتیکان – قرن چهارم هجری – ستایش سه ماگی از مسیح:

فلسطین- بیت شان- قرن ۶ و ۷ میلادی


کلیسای سن آپولینار Sant’Apollinare شهر راون Ravenna ایتالیا- قرن ششم میلادی

موزه بریتانیا – اثری یافت شده از بیزانس – روم شرقی – قرن ششم میلادی

دخمه های مارکوس و مارسیلیانوس Marcus and Marcellianus رم- ایتالیا – قرن چهارم میلادی:

و اما قدیمیترین تصویر یافت شده تا به امروز مربوط به دخمه های پریسیلا Priscilla در شهر رم و مربوط به کمتر از دوقرن پس از میلاد مسیح است:

همان طور که دیده می شود در تمامی این تصاویر کلاه مهری بر سر این سه مغ وجود داشته است و تنها پس از قرن هفتم میلادی است که اندک اندک این ایده رونق می یابد که انها می بایست پادشاهانی از نقاط مختلف دنیا باشند که یکی از آسیا و دیگری از افریقا و یکی از غرب به دیدار مسیح آمده اند تا او را گرامی دارند و تصاویر سه مغ پارسی به سه پادشاه و این اواخر با در نظر گرفتن منشا شرقی آنها سه مرد دانا از شرق و اغلب با لباس عربی ترسیم شده اند و البته دشمنی کلیسا با میتراییسم و کلیه نمادهای آن نیز در محو منشا راستین سه مغ بی تاثیر نبوده است. ولی در منابع تاریخی نیز علاوه بر تصاویر روشن گر فوق و ارتباط معنایی روشن کلمه ماگی و مغ به صراحت از پارسی بودن این سه مغ سخن به میان امده که مهمترین این اشارات در نوشته های پرودنتئوس Aurelius Prudentius Clemens شاعر رومی در قرن سوم و چهارم میلادی، کلمنت اسکندریه Clement of Alexandria کشیش و فیلسوف قرن دوم و سوم رومی و جان کریسوستوم John Chrystostom از مهمترین بنیانگزاران کلیسا در قرن ۳ و ۴ میلادی است که تمامی آنها به وضوح از پارسی بودن سه ماگی سخن گفته اند. ( Witnessing the Divine: The Magi in Art and Literature by Robin M. Jensen)
به نظر می رسد داستان مغان ایرانی و مهر کیشی که ستاره تولد مسیح را دیدند و به سفری طولانی مبادرت ورزیدند به مرور زمان و به دلایل بسیار از جمله دشمنی کلیسا با آیین مهر که عناصر مشترک بسیاری داشتند و بسیاری از سنتهای کلیسا از این آیین به عاریت گرفته شد سبب تغییر هویت بازیگران واقعی داستان در تاریخ و سنتهای مسیحی گردید.
مارکوپولو جهانگرد مشهور ونیزی نیز در سفرنامه خود مدعی شده است که قبر این سه مغ ایرانی در نزدیکی ساوه در جنوب تهران واقع است. او می نویسد:
In Persia is the city of Saba, from which the Three Magi set out and in this city they are buried, in three very large and beautiful monuments, side by side. And above them there is a square building, beautifully kept. The bodies are still entire, with hair and beard remaining
در پارس شهری به نام سبا وجود دارد که سه ماگی در کنار یکدیگر در قبرهایی بزرگ با بنای یادبودی زیبا مدفونند. بر بالای قبر آنان بنایی چهارگوش قرار دارد که به خوبی حفظ و نگهداری شده است. بدنهای آنان کاملا سالم حفظ گردیده به گونه ای که ریش و موهای آنان سالم مانده است.”
و البته او تنها کسی نیست که مدعی است مقبره این سه ماگی را مورد شناسایی قرار داده است. امروزه دنیای مسیحیت باور دارد که معبدی که استخوانهای سه ماگی را در خود حفظ کرده است در آلمان و در کلیسای شهر کلن Cologne واقع است. این استخوانها نخست توسط سنت استراگیوس اول Saint Eustorgius I از کنستانتینوپولیس به میلان آورده شد و سپس توسط فردریک بارباروسا Frederick I Barbarossa امپراتور روم به اسقف شهر کلن آلمان پیشکش شد و از آن روز در کلیسای این شهر نگهداری می شود. که در زیر تصویر بنای یادبود این سه مغ ایرانی را در این کلیسا می بینید:


در پایان این نوشتار تنها ذکر این نکته را لازم می دانم که در رابطه با تصاویر یافت شده در قرون اولیه مسیحی و در دخمه هایی که آنها را مهرابه های میترایی می دانند یک نظریه نیز وجود دارد که معتقد است اصولا این تصاویر منشایی مهری دارند و بر تولد میترا و یا پیامبری به نام مهر دلالت می کنند. و برخی داستانهای تولد مسیح در سنتهای مسیحیت اصولا از منابع مهری و میترایی که رقیب مسیحیت در آن دوران بوده اقتباس گردیده است. ارنست رنان مستشرق با اشاره به این رقابت می نویسد چه بسا اگر مسیحیت در این رقابت پیروز نمی شد نیمی از جهان امروز میتراییست بود. این نظریه در حال حاضر تنها در حد یک نظریه است و طبیعتا مخالفان سرسختی در دنیای مسیحی دارد.
یکی از مهمترین اختلافات بین میترا پژوهان همواره این مسئله بوده است که آیا اصولا ارتباطی بین میتراییسم رومی و آیین مهر در ایران باستان وجود دارد یا خیر و پاسخ دو کنگره بزرگ میتراییسم در ۳۰ سال اخیر به این پاسخ منفی بوده و دلیل آن نیز یافت نشدن نشانه ها و سمبل هاییمشابه در دو سرزمین تا کنون است. مهمترین مدافع این ارتباط فرانس کومون Franz-Valéry-Marie Cumont از نظریه پردازان نخستین میتراییسم است که معتقد بود میتراییسم رومی منشا ایرانی دارد ولی نظریه او بعدها مخالفینی جدی در آکادمی غرب یافت که اصولا بیشتر متمایل است منشا چنین آیینی را یونانی- رومی بداند به ویژه آن که ارتباط مناقشه آمیز این آیین و مسیحیت بر حساسیت موضوع می افزاید. آنچه در این جستار مطرح گردید از این رو در پژوهشهای میتراییسم حائز اهمیت می تواند باشد که سه ماگی با کلاه و لباس شناخته شده میترایی پیوندی میان کلمه مغ و میترا پدید می آورد که جالب توجه است و افزون بر آن ادعای پارسی بودن این سه مغ نگاهی دوباره را به ارتباط میتراییسم رومی و آیین مهر ایرانی طلب می کند.

نگاره – با کسیبِ اِجازه انتشار – بر چیده از :

وب سایت » فرزانش ایرانی » رازهای تاریخی حضور سه مغ ایرانی بر بالین میلاد مسیح » دکتر آیدین پورمسلمی

عضویت
اطلاع از
guest

32 نظرات
پرامتیازترین
جدیدترین قدیمی‌ترین
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها
مرتضی متقیان

مرید پیر مغان _زرتشت- م زمن مرنج ای شیخ

چراکه وعده تو کردی و او بجا آورد

هیوا

پیر مغان در اشعار حافظ در واقع همون مراد حافظ یعنی ابن خفیف شیرازی بوده نه زرتشت.

مهدی باطنی

سلام
خیلی متشکرم از اطلاعاتی که در مورد ارتباط مابین مسیحیت و آیین مهر (میتراییسم) در این سایت قرار دادید.
به شخصه علاقه مند به دانستن بیشتر پیرامون این آیین هستم.

علی نیکوئی

سلام
با نویسنده مقاله می توانید بیشتر ارتباط بگیرید ایشان در این حوزه رساله دکتری خود را نوشته اند کانال ایشان در زیر آوراده می شود از طریق کانال می توانید با خود ایشان هم مرتبط شوید
https://t.me/Dr_Ali_Nikoei

حسن

خوشحالم که میبینم هنوز کسایی هستند که در مورد تاریخ ما تحقیق میکنن و به همه اطلاع رسانی میکنن زنده باشید

اریا

بادرود فراوان
از اینکه مبینم اینچنین جامه وبرمحتوا این بحث را به نگارش در اوردی بسیار جای قدردانی و افتخار دارد برای من که بسیار بسیار اموزنده بو دخواهش میکنم باتمام توان به نگاشتن چنین مطالب اموزنده ای ادامه دهید

الف آزاد

انصافاً خوب کاری بود. امیدوارم کردی به جوونای این مملکت.

نگين

خیلی عالی و مفید بود
همچنین اسم داستان معروف ا.هنری به نام “the gift of the Magi” بر گرفته از داستان سه مغ هست

هومن

استفاده بسیار بردم.پیروز باشید

شهاب

سلام، خسته نباسید بسیار جالب و عالی.
اما تا جایی که در تواریخ مختلف خواندم سکا ها مادی بودند ومغها هم جزو طبقه اشرف مادی نه پارسی لطفا در نوشتن مطالب دقت نمایید.
موفق باشید منتظر مقالات خوبتان هستیم.

آريايي

ممنون میشم یه سری به وبلاگم بزنید و نظرات خود را منعکس کنید
sjn1800.blogfa.com

آريايي

واقعا خوشحال میشم درباره تاریخ پر افتخار ایران عزیز بدانم

من زادگاهم سه مغ بوده و هست

درود بر شرف و غیرت آریاییتون ? ? سه مغان ? زادگاه منه و افتخار میکنم سیاه شیری هستم و هخامنشی

محبت

سلام مفتخرم که از تاریخ پر افتخار ایران بحث می کنید وتاریخ پر از رشادت وجوانمردی ویکتا پرستی در ایران حرف می زنید همه باید ریشه خود را بدانند وببیندند که چه اجداد و آبای دارند وبراش افتخار بکنند دست مریزاد

بینا

پژوهشی منصفانه درباره مسیحیت و اسلام
http://1ioc.com

آريايي

ای ایران ای مرز پر گوهر. کوروش کبیر کجایی که ببینی؟؟؟؟؟؟؟

شهرام

سلام از کتاب خوشم امد ولی ارتباط ۳مغ این کتاب با ۳مغ کتاب مقدس قصه بردازی نیست ؟

علی نیکوئی

نخیر نیست

حسن پناه

انی گرامی درود بر شما
من تازه یا سایت زیبای شما آشنا شدم. برای من که خیلی از کتابهای تاریخ و بویژه تایخ ایران رو خوندم، سایت جالبی هست. بسیار بهره بردم.
از این بابت سپاسگزارم. فقط، از دوستان خواهش می کنم که بی طرفانه نوشته ها رو بخونند و دنبال نوشته های تکمیلی باشند تا شناخت درست و شایسته تری پیدا کنند.
در پناه دوست – حسن

کوروش هخامنش

درود بی پایان بر شما وطن دوستان .قسم بر اهورا که شادی را افرید شما روح کوروش را از چنگال دسیسه ای که چندین سال متمادی بر نسلش فایق امده را نجات خواهید داد.مطمئن باشید اگر کوروش زنده بود بی امان بر تازیانی که به ضرب شمشیر بر ناموس و وطن تاختند فرصت نوشیدن اب نمیداد چون با کشتاری که ان بیابانگرد ملخ خور محمد کلاب در ایران من به راه انداخت قلب همیشه تپنده کوروشها بی امان میتپد وخواستار خون تازیان ویرانگر و وطن فروشانی چون اخوند خواهد بود از شما عزیزان عاجزانه تقاضا دارم که کوبنده تر با… مطالعه بیشتر »

علی

بهتر نیست کمی هم تاریخ معاصر را مطالعه بفرمایید و با تاریخ باستان که سراسر ظلم به رعیت و دهقان بدبخت بود مقایسه کنید

سیما

مطالبتون خیلی زیبا بود ومنابع تون هم قوت لازم رو داشت ولی ای کاش بعضی برو بچ با تعصب بی خود نسبت به گذشته که نه به خاطر تقویت ایرانی که قراره ما بسازیم ،بلکه برای تضعیف ایران الان وایجادجدایی و تفرقه بین مردم باشرف همیشه پیروزش،ازاین کارا نمی کردن تا همواره شاهد ایرانی سرافراز وهمواره نیرومند بودیم.

محمد علی پدرام

درود بر شما
شما با این نوشته پاره ای از تاریخ ایران وایرانی را برما روشن کرده اید .
باید دانست که ما همه بایدبه آشکار سازی نقطه های پنهان شده ی
تاریخ ایران بپردازیم . زنده باد ایرانی نخستین انسان خدا پرست (امّت اوّل)
دست شما درد نکند.
م-پدرام از اندیمشک

احسان

اگر همچی برمبنای واقعیات جلو بره و هیچ چیز باعث تضعیف ملیت و فرهنگ ایرانی بودن ما نشه مطمعن باش اون تضعیفی ک شما ازش صحبت میکنین هم هیچوقت رخ نمیده

atropat

بیشتر به تبلیغ ایران باستان و دین ازدست رفته بپردازید

محسن

باتشکر از اطلاعات گسترده شما
من از خواندن آنها لذت بردم
با اجازه انتقادی هم بکنم: احساس کردم در بعضی مطالب گرایشات مذهبی شما نمایان بود البته زحمت فراوان شما را مقداری مکدر کرده بود.

علی نیکوئی

ممنون از محبت شما نکنه می فرمایید بنده مهر پرست هستم 🙂

یاوری
امتیاز :
     

/بسیار عالی و تقریبا جامع . ایا این مقاله به زبان انگلیسی و یا المانی هم موجود است . با سپاس فراوان

ناشناس

مغ = magi

اسد کبیر

به محقق این موضوع تبریک می گویم. روش کارش زیبا و در خور تقدیر است.امیدوارم همواره در کارش موفق باشد و کارهای تازه تری در آینده از ایشان دریافت کنیم

علی نیکوئی

سپاس از مهر شما
در صورت تمایل از کانال تلگرام نویسنده مقاله هم می توانید بازدید داشته باشید
https://t.me/Dr_Ali_Nikoei

شهرام..

لذت بردم. دست گلتون درد نکنه
در جواب یکی از دوستان {کوروش هخامنش} باید بگم این یک مطلب تاریخی بود. من دلیلی نمی بینم به حضرت محمد ص توهین کنین.
شمایی که اسم کوروش را برای خودتون گذاشتین باید بدونین کوروش به هیچ کس بی احترامی نمی کرد و به عقاید همه احترام می گذاشت.
من هم حضرت محمد ص را روست دارم هم کوروش را
حضرت محمد ص پیامبرم و کوروش پادشاه کشورم