توسعۀ سیاسی امپراطوری مصر در عهد باستان

تاریخ سیاسی مصر در برگیرندۀ رویدادهای سیاسی قابل توجهی است که مورخان تنها به کمک آن می توانند به چگونگی روی کار آمد ، بقا و اضمحلال آن پی ببرند، ولی قرائن و اسناد بدین گونه است که ارتباط و انسجام میان رویدادهای سیاسی و تحولات دیگر در مصر باستان ، پیوسته دچار کاستی و خلأ است و آنگونه که باید و شاید ، به اندازۀ کافی شناخته شده نیست.

http://tarikhema.org/images/2011/07/Maler_der_Grabkammer_des_Sennudem_001-1.jpg

نقوش و کتیبه هایی که برمقابر بزرگان و صاحب منصبان مصر بوده و جملگی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است، اطلاعات پراکنده و نامنسجم را در اختیار می گذارد و تنها بخش هایی از رویدادهای مهم تاریخ مصر را می توان به کمک این اسناد و آثار مورد مطالعه و بررسی قرار داد. در ادبیات سیاسی مصر که پژوهشگران آن را متون تاریخی- سیاسی مصر نام نهاده اند، همانند پاپیروس های[۱] مصری و نیز در آثار مان تن[۲] مورخ مصری که کاهن معبد نیز بوده است، بیشتر افسانه ها را می توان یافت و برخی نیز به درستی آن را تاریخ اساطیری مصر می دانند. از خلال این پاپیروس ها و متون اساطیری و افسانه ای، واقعیات تاریخ مصر را به دشواری می توان استخراج و استنباط کرد. من  حیث المجموع  پی بردن به رویدادهای تاریخی امپراطوری  باستانی  مصر تنها به کمک  حدس و گمان و به طور تقریبی امکان پذیر است.

در طول زمام داری سلسله های سوم و چهارم مصر، فراعنه بیشتر درصدد کشورگشایی بوده اند. فرعون برجسته ای به نام سنفرو(خفرن)[۳] از سلسلۀ چهارم برجسته ترین فاتحان درمصر باستان بوده است. اسناد و شواهد نشان می دهند که وی به حبشه اردوکشی کرد و در آنجا کشتار عظیمی را به راه انداخت و غنائم و اسیران بی شماری را به همراه دویست هزار رأس دام با خود به مصر آورد. وی در راستای اجرای سیاست توسعۀ طلبانۀ خود، سرزمین لیبی را نیز به تصرف خود درآورد و صحرای سینا[۴] را که دارای معادن مس بسیار غنی بود، تصاحب کرد و به خاک مصر ضمیمه نمود و تاکنون نیز لایتجزا مانده است. سنفرو از سلسلۀ چهارم برای به دست آوردن چوب سدر به فنیقیه (لبنان کنونی)  نیز لشکرکشی کرد و غنائم و اسیران زیادی را به دست آورد. همین فرعون جهت جلوگیری از تهاجم و تجاوز دشمنان بروم مرزی به خاک مصر، دژهای مستحکمی رادر مرزهای مصر برپا ساخت. سنفرو یکی از سازندگان اهرام ثلاثه در مصر است که در معرفی فرهنگ و هنر مصریان به ان خواهیم پرداخت. ادامۀ جنگ های توسعه طلبانه در زمان پسر و جانشین وی صورت گرفته است. خئوپس( کئوپس)[۵]  که در زبان یونانی به او «خفو»[۶] می گویند به سینا اردوکشی کرد و باقیماندۀ مناطق پیرامون این صحرا را مسخر نمود.

http://tarikhema.org/images/2011/07/four-disciplines-contribute-human-development-800x800-1.jpg

بیشتر فراعنۀ سلسله های سوم و چهارم مصر در کنار لشکرکشی های پرکشتار و رعب انگیزشان، به عمران و آبادانی مصر نیز پرداخته اند. هنر معماری پررمز و راز مصریان مربوط و متعلق به همین دوره است. در زمرۀ کارهای مهم ساختمانی  فراعنۀ این دو سلسله ساختن اهرام مصر است. با مطالعات گسترده ای  که بعدها روی این بناهای شگفت انگیز صورت گرفت، یونانیان این اهرام  را در فهرست عجایب هفتگانۀ جهان قرار داده اند. این اهرام مقابر عظیم و قول آسای پادشاهان (فراعنه) است که از تخته سنگ های عظیم ساخته شده است. بزرگترین هرم از این مجموعه اهرام سه گانه در نزدیکی روستای غزه در ناحیۀ ممفیس ساخته شد. این هرم متعلق و به نام هرم خئوپس معروف شده است. هرم  خئوپس دارای ۲۳۰ متر عرض و ۵/۱۴۶ متر ارتفاع است و از دو میلیون قطعه عظیم ساخته شده که وزن هر قطعه سنگ ۲۵۰۰ کیلوگرم (۵/۲تن) است. در اندرون این هرم  راهروها  و اطاق های بی شمار و تأسیسات جالب دیگری نیز وجود دارد. این مجموعه مکانی جهت دعا ونیایش به خدایان بوده است. هرمی که جسد مومیایی شدۀ فرعون در آن قرار داده شده بود، ویژۀ این امر یعنی نیایش به خدایان بود. قبطیان عقیده داشته اند که این نیایش به معنای رستاخیز فرعون و رسیدن وی به مرتبه اعلا یعنی به مقر لاهوتی خدایان بوده است. در جوار همین هرم معابد متعددی ساخته شده بود که کاهنان مصری در آن جا به اجرای مراسم جادویی و ایراد اوراد و افسون اقدام می نمودند. در اطراف هرم با رعایت فواصل پیرامونی مقابر بزرگان و صاحب منصبان مصری ساخته شده است. عرب ها امروز به این ناحیه «مصطبه» می گویند. در دورۀ زمام داری فراعنه سلسله های اول و دوم، مساحت و به اصطلاح وسعت مقابر بزرگان به اندازۀ وسعت مقابر فراعنۀ این سلسله ها بود و حتی مقبرۀ هماکی از قبر فرعون نیز بزرگتر بود، ولی مصطبه های امپراطوری عهد باستان مصر که با بناهای سنگی  برپا داشته شده بود، در برابر اهرام عظیم بسیار ناچیز جلوه گر بود. این تفاوت و تمایز قابل توجه نشان می دهد که قدرت روزافزون فراعنه تا چه حد اندازه بوده است.

اگر بخواهیم نکاتی دربارۀ چگونگی ساخته و پرداخته شدن این آثار عظیم به میان آوردیم،باید بگوئیم که برای بنای اهرام گروه هایی از کارگران را گرد می آورند و متناسب با توان و تخصص شان آنان را دسته بندی کرده و به کار ساختن این بنای شگفت آور می گماشته اند. طرح عظیمی که طراحان و معماران ویژه و صاحبنظر دربار فرعون فراهم کرده  و تدارک دیده بودند، مورد  به مورد در کمال دقت به اجرا گذاشته می شده است. این کارگران مادامی که برای ساختن این عظمت کار می کرده اند، خوراک و پوشاک خود را از انبارهای آذوقۀ فرعون دریافت می کرده اند. نشانه های رمزگونه ای که بر روی این اهرام به جای مانده و با حدس و گمان گشوده شده است، به باستان شناسان و کارشناسان تاریخ  مصر و تاریخ هنر معماری جهان باستان، امکان می دهد که شمار گروه های کارگری با تفکیک تخصص و توانایی شان مشخص گردد و بتوان تعداد نیروی کار روزانه را در هرموردی تعیین نمود. دریافت این باستان شناسان بدین گونه است که برای ساختن هرم خئوپس، چهارگروه کارگر به کار اشتغال داشته اند. این گروه ها متشکل از سنگ تراشان و طراحان روی سنگ بود که زیرنظر یک معمار شاهی که مورد تأیید فرعون بود همراه با چند سرکارگر کار می کردند. در زیرمجموعۀ معماران شاهی بنّاهای کارورزیده و متخصص مشغول به کار بودند. مسئولیت کلی کار برعهدۀ معمار شاهی بود که بی وقفه برکار ساختمان به طور کامل نظارت داشت. بنّاها که شمارشان برحسب نیاز متغیر بوده است، شمار زیادی از کارگران را به عنوان دستیار در اختیار داشته اند. شماری از همین کارگران متخصص و گروهی نیز غیرمتخصص گزارش شده اند. گروه دوم کسانی بوده اند که پیشتر احتمالاً مشاغل دیگری داشته و هم اکنون به این کار گماشته شده اند. انبوهی از اسیران جنگی و بردگان نیز به کارهای مختلف وجانبی در امر حمل ونقل و جابجایی ابزار، ادوات و مصالح ساختمانی به کار مشغول شده بودند. عده ای از این کارگران غیر متخصص احتمالاً قبلاً به کشت و زرع می پرداخته اند و از کارشان منتزع و به غزه برای ساختن اهرام اعزام شده بودند. از این گروه تعدادی به تراشیدن سنگ مشغول بوده و سنگ های تراشیده را تا محل کار برپشت خود حمل می کرده اند. کارگران به طور دسته جمعی این سنگ ها را به کمک ابزار و ادوات چوبی و طناب های محکم که از جنس آنها بی خبریم به ارتفاعات بالا منتقل می کرده اند. به این ترتیب کارهای مقدماتی این بنای عظیم انجام می گرفت، بنای اهرام به کوشش و تلاش زیاد نیاز داشت.

http://tarikhema.org/images/2011/07/egypt_geography-1.jpg

یونانیان طی گزارش های خود به مواردی اشاره کرده اند که حکایت از نارضایتی عمومی مردم مصر دربارۀ ساختن این اهرام غول آسا به میان آورده است. دیودور سیسیلی[۷]  آورده است که شورشیان در فرصتی مناسب از فرط ناخورسندی و عصبانیت شان اجساد مومیایی فراعنه را از مقابر باشکوهشان بیرون می انداخته اند. مواردی نیز گزارش شده است که به موازات همین عکس العمل ها در پایان کار سلسلۀ چهارم مصر در منابع تاریخی یونانیان و رومیان به چشم می خورد سرانجام فراعنۀ سلسلۀ پنجم مصر کارساختن اهرام بزرگ را متوقف گذاشتند و به سخن دیگر برای خود از ساختن اهرام خودداری کردند، زیرا مقابری که فراعنۀ سلسله های بعدی برای خود از جمله در ساکارا ساخته اند، از مقابر غزه به مراتب ساده تر و محقرتربوده است.

پادشاهان(فراعنه) سلسلۀ پنجم بیشتر به ساختن معابد وسایر اماکن مذهبی پرداخته اند. این پادشاهان به افتخار «رع»[۸] خدای «هلیوپولیس»[۹] (شهر خورسید، شهر رع، شهر آفتاب … ) معابدی برپا ساخته اند که ستون های یک پارچه(یک تخته) بدون هیچ گونه شکاف و فاصله ای به ارتفاع هفتاد متر آنها را زینت می داده است. همین فراعنه سلسلۀ پنجم در راستای تعقیب سیاست های توسعۀ طلبانۀ زمام داران سلیله های سوم و چهارم مصر، به جنگ های پیروزمندانۀ خود استمرار بخشیدند. فراعنۀ سلسلۀ پنجم نیز به استناد کتیبه های به جای مانده از آنان همان سیاست اردوکشی به شبه جزیرۀ سنا و قلع وقمع کردن قبایل آن صحرا را دنبال کرده و خود را فاتحان مصر به شمار آورده اند. همین کتیبه ها حاکی از لشکرکشی فراعنۀ سلسلۀ پنجم به سرزمین لیبی و غارت احشام و اموال و آوردن غنائک و اسیران بسیاری از آنجا به مصر است. در دورۀ زمام داری فراعنۀ سلسله و پنجم، مناسبات اقتصادی آنان با سوریه تحکیم وگسترش یافت. یک کنده کاری مصری بر روی سنگ نشان می دهد که کشتی هایی از کرانه های فنیقیه آمده قلمرو گستردۀ تجارت مصر با سرزمین های بین النهرین از جمله فنیقیه و سوریه را نشان می دهد. برخی از مصرشناسان و مورخان گمان می کنند که این نقوش بیانگر ورود یک شاهزاده خانم سوری به مصر است که با فرعون ساحورا[۱۰] ازدواج کرده بود.

با روی کارامدن سلسلۀ ششم پپی یکم[۱۱] فرمانروای مقتدر این سلسله، اردوکشی های بزرگی را تدارک دید و لشکریان او بی وقفه به شمال حبشه و جنوب فلسطین حمله ور می شدند. کتیبه های «اونی»[۱۲] از غارت گستردۀ سپاهیان مصر به فلسطین حکایت می کنند. مهاجمان مصری در حبشه و فلسطین خانه ها را ویران کرده و درخت های انجیر را ریشه کن نموده و تاکستان ها را نابود می کرده وسرانجام با شمار انبوهی از اسیران و غنائم سرشار باز می گشته اند. مصریان در آثار خود به این اسیران «مردگان زنده» می گفته ند. فراعنۀ سلیله های پنجم و ششم مصر در واقع ادامه دهندۀ راه سنفرو و خئوپس دو فرعون به نام و برجستۀ سلسله های سوم و هارم مصر می باشند. از این به بعد علی رغم رویدادهای بسیار اسف انگیز که آثار مکتوب و نمادهای هنری مهم و اسناد و اوراق و بسیار ا پاپیروس هاس مهم مصر باستان را طعمه خود کرده اند، مدارک و نشانه های بیشتر و روشن تری از عملکرد فراعنۀ این دو سلسله در اختیار پژوهشگران قرار می دهد. مصرشناسان زمام داران سلسله های پنجم و ششم مصر را فراعنۀ با تدبیر و در عین حال مآل اندیش ارزیابی کرده اند.

در واپسین سال های حکومت فراعنۀ سلسله های سوم و چهارم، مصر بارها دچار آشوب و اغتشاش شد. این ناآرامی ها که با وقفه های اندک ادامه می یافت شیرازۀ امور اقتصادی و دفاعی مصر را دچار تزلزل نمود. دیگر از رفاه و آسایش همه جانبه در مصر خبری نبود. مناسبات سیاسی مصر با سرزمین های دیگر بیشتر در قالب دشمنی و لشکرکشی متجلی می شد. این گونه به نظر می سرد که فراعنۀ این دو سلسلۀ بیشتر به گسترش شکوه و جلال دربار فرعون و ثروت اندوزی اطرافیان خود می اندیشیدند.

آثار به جای مانده حکایت ازاعمال خشونت و روا داشتن ستم بر بردگان و زیردستان می کنند. همسایگان مصر چون حبشه و لیبی جولانگاه سپاهیان متجاوز فراعنۀ سلسله های مذبور شده بودند.هزینه های سنگین دربار فرعون و افزون براین برپا کردن اهرام فراعنه و همانند ان همه بر دوش مردم مصر و طبقۀ فرودست بوده است .به این ترتیب دور از انتظار نیست که شورش های همه جانبه علیه ولخرجی های فراعنه به وقوع پیوسته باشد. سرکوبی این طغیان نیز برای زمام داران هم هزینه بردار بود و هم موجب سست شدن پایه های تخت فرمانروایی آنان می شد. فساد و سوء استفاده از مقام و امتیازات سیاسی و اجتماعی دیوانیان و صاحبمنصبان و مأموران  دولتی، کاهنان معابد را نیز به چشم آورده بود.

مطالعۀ تاریخ فراعنه در سلسله های  پنجم وششم نشان می دهد که در راستای جلوگیری از استمرار و تکرار این شورش ها وناآرامی ها بی هیچ تردیدی کاهنان معابد از محرکان اصلی آن معرفی شده و در واقع معابد به نحوی پایگاه این ظغیانگران بوده است. با روی کارآمدن فراعنۀ سلسله پنجم، فراعنه توجه ویژه ای به امور مذهبی و بزرگداشت معابد و گرامی داشت خدایان و مراسم متعلق به ارباب انواع مصری ورعایت احترام همه جانبه در مورد کاهنان مبذول داشته وبه این طریق مانع از دامن زدن کاهنان به شورش های ضدفرعونی در مصر شدند. آنان به جای ساختن اهرام و ادامۀ این سیاست پرهزینه به مرمت معابد، ساختن معابد و سایر پایگاه ها و تأسیسات مذهبی پرداخته و برای خود مقابر ساده، کم هزینه و نه چندان مجلل تدارک می دیده اند. از این زمان معباد یک بار دیگر رونق پیشین خود را باز یافتند و روحانیان مصری به منزلت واقعی و قدیمی شان بازگشتند.

در فرهنگ مصریان باستان و به ویژه قبطیان بسیار قدیم، کاهنان- روحانیان مصری کلیدهای فهم و درک اقتدار خدایان و زندگی دنیوی و اخروی شناخته شده بودند. مقام و منزلت روحانیان شرقی وبه ویژه مصری در خرد و نبوغ بی مانند آنان خلاصه می شد و تجلی آن در اماکن دینی به تأیید مردم می رسید. مصریان روحانیون را عوامل حفظ آرامش در میان مردمان و زدایندۀ کدورت و نابرابری به حساب می آورده اند. توانایی منحصر به طبقۀ روحانی در مصر به اندازه ای در اذهان جا افتاده وپذیرفته شده بود که سخن کاهن به معنای اراداۀ الهی تلقی می شد. این تنها کاهنان در مشرق زمین و به ویژه درمصر بودند که شایستگی فراگرفتن چندین تخصص در زمینه های گوناگون را داشته اند. روحانیان به مشاغلی چون طبابت،[۱۳] آموزگاری[۱۴]، قضاوت[۱۵]، تعبیر خواب[۱۶]، جادوگری[۱۷] و همانند آن پرداخته و مردم مصر نیز باورشان نسبت به این گروه از مردم سست نبوده است.

همین کاهنان در مقام آن بوده اند که جلو تند روی ها و قانون شکنی ها و به اصطلاح خودکامگی زمام داران در هر سرزمین وبه ویژه فراعنه را در مصر بگیرند. این مقام در شرق باستان به اندازه ای اعتبار و امتیاز داشت که شماری از فراعنۀ مصر همزمان دارای مقام  فرمانروایی و نیز کهانت معابد بوده اند. در سومر باستان واژه های انزی[۱۸] و پاتزی[۱۹] (پاتسی) به معنای شاه- کاهن بوده است. زمام دارانی که پای بند به مبانی دینی و اصول اخلاقی – اعتقادی نبوده اند،دوام زیادی در عرصۀزمام داری شان نمی آوردند. در بابل قدیم شماری از امپراطوران به پایگاه دینی بابلیان در معابد احترام فوق العاده می گذاشتند. حمورابی بزرگترین قانونگذار هزاره های سوم و دوم پیش از میلاد مسیح ،در عین حال که امپرطور بابل بود، کاهن معبد مردوک[۲۰] نیز معرفی شده است. وی در مقدمه و نتیجۀ منشور خود، خویش را پدری دلسوز و پادشاهی مهربان برای بابلیان قلمداد کرده است. عنوان پدر دلسوز مبین آن است که وی چهره ای مذهبی بوده و خود را پدر همۀ بابلیان می دانسته است. واژۀ «پدر» که روحانیان در همۀ فرهنگ ها ی کهن به کار می برده اند، نشان می دهد که اماکن دینی و به ویژه معابد شرقیان پایگاه های پرورش اذهان و اندیشه های سودمند و آرامش بخش در جوامع کهن بوده است: زمام داران به هنگام درماندگی و ناامیدی در اجرای برنامه های خود و آنگاه که خطرات جدی خود آنان و تاج و تخت شان را تهدید می کرد به معابد پناه برده و دست به دامان پیشوایان می شده اند. البته این نکته را باید در نظر داشت که شماری از همین روحانیان درآشور، بابل، سومر، مصر و یونان و در ایران باستان به اتهام سوء استفاده از مقام و موقعیت خود مورد انزجار مردم قرار گرفته و به سختی مجازات شده اند. شمار کشیشانی که در روم، بیزانس و اروپای قرون وسطی به جوخه های مرگ سپرده شده اند، اندک ومعدود نیست. در مصر باستان شمارقابل توجهی از کاهنان معابد به فروش ادعیه و اوراد که خلاف موازین اعتقادی مصریان بوده اشتغال داشته اند. کاهنان معابد اور[۲۱] به فروش چوب، احشام و سایر اموال و متعلقات معابد می پرداخته و مجسمه های ارزشمند خدایان را که به معابد تعلق داشته ، به خانه ها ی خود می برده اند. در تألیف بعدی «تاریخ بین النهرین باستان» بیشتر و گسترده تر به این موضوع خواهیم پرداخت، شماری از کاهنان معابد مصر باستان بنا به اظهار چهرۀ نه صد در صد تاریخی سینوهه[۲۲]  پزشک  مصری که در دربار یکی از فراعنه[۲۳]  به سر می برده است، کاهنان را متهم به فریب دادن زنان جوان و دختران مصری کرده است. به قول سینوهه این قبیل کاهنان با این وعده که هم بستر شدن با آنان به معنای همبستر شدن با خدایان است، این انسان های ساده لوح و زودباور را می فریفته اند.

 مورخان، دین شناسان و کارشناسان تاریخ و هنر مصر باستان نیز دربارۀ اهرام دیدگاه هایی ابراز کرده اند که اشاره به آن در این مبحث بی مناسبت به نظر نمی رسد. اهرام[۲۴] از نظر تاریخ هنر و در چهارچوب تاریخ مصر باستان ، همان مصطبه هایی است که مصریان باستان به عنوان مقابر فراعنه و بزرگان  می ساخته اند و هم اکنون آن را به صورت پلکانی درآورده اند. اهرام بناهای عظیمی هستند که تنها مقابر را به گونه ای خاص و شگفت انگیز در خود جای داده اند. اروپائیان ، سده های ششم تا چهارم ق.م. را زمان ساختن اهرام دانسته اند[۲۵]. اجساد فراعنه در مقابر اهرام باید قابل دسترسی نباشندو اطاق های ویژۀ این امر نفوذناپذیر است. فراعنه ای  که بانیان این بناهای عظیم به شمار آمده اند، در نظر داشته اند که اجساد آنان جاودانه بماند و در هیچ شرایطی کسی به آنها دسترسی پیدا نکند. افزون بر این جهت اجرای مراسم آئینی و ارائۀ خوراکی و آشامیدنی آنگونه که در میان شرقیان و به ویژه مصریان برای مردگان معمول و متداول بوده است، به دستور فراعنه معابدی را تحت عنوان «معابد مردگان»[۲۶] در جواراین اهرام  ساخته اند، تا این گونه مراسم به آسانی برگزار شود. بزرگی بی نظیر این اهرام نشان می دهد که سرمایه گذاری بی سابقه ای از مصالح ساختمانی و به کارگیری نیروی انسانی و سایر نیازمندی ها اعم از ابزار و آلات و ادوات و تکنیک تا به امروز ناشناخته در پرداختن آن به کار گرفته شده است.

خئوپس در سال ۲۹۰۰ پیش از میلاد مسیح (تقریباً) با صرف بیست سال وقت و به کارگیری یکصد هزار نیروی انسانی و دو میلیون قطعه سنگ سنگ در ابعاد گوناگون، یکی از این اهرام را بنا کرد. هرم خئوپس ۱۳۷ متر ارتفاع دارد و در مجموع این بنا معرف قدرت فوق العادۀ فراعنه و به ویژه خئوپس  بوده است. از سویی هرم خئوپس به عنوان یادمان ومیراث ابدی وی در نظر گرفته شده است که تا جهان باقی است ، پایدار [۲۷] بماند .هیچ بنایی تاکنون نتوانسته است،عظمتی همانند این اهرام را به جهانیان نشان دهد. در زمان های  بسیار قدیم در امریکای مرکزی نیز تمدن هایی بوده و معابد ی را ساخته اند، ولی هرگز این ابهت را نداشته اند. معابد وبناهای سنگین و بزرگ امریکای مرکز نه چنین کاربردی داشته اند که فراعنۀ مصر در نظر گرفته اند و نه این گونه موجب شگفتی جهانیان در طول تاریخ شده اند و نه از نظر شکل این گونه شکیل و پرجاذبه بوده اند. قالب هندسی این اهرام بی مانند، شگفت انگیز و واقعاً قابل مطالعه  و بررسی است. نتایجی که در مطالعات پیرامون این اهرام به دست آمده است، هنوز نمی تواند اسرار آن را برای مردم جهان آشکار سازد. به سخن دیگرصاحبنظران از همان آغاز دریافته بودند که این بنا یکی از عجایب تاریخ هنر معماری بوده، هست و خواهد ماند.

آنگونه که زمین شناسان و اقلیم شناسان اظهارنظر کرده اند، اهرام مصر از همان آغاز با طراحی و محاسبات دقیق علمی که در ان دانش ریاضی مانند هندسه و دیگر علوم خویشاوند و دقیق نقش داشته اند، طراحی و ساخته شده است. این بناهای عظیم در برابر زلزله های بسیار قوی و شدید که تاکنون صدها بار در مصر روی داده است، کاملاً مقاوم مانده، در حالی که زلزله هایی با شدت و قدرت متوسط بسیاراز بناهای مصر را تخریب کرده اند. این امر می رساند که مصریان تا چه اندازه درعرصۀ دانش های گوناگون پیشرفته بوده و در قلمرو معماری از جمله در ساختن و پرداختن چنین عظمتی آن را به کار برده اند. نکتۀ دیگری که مورخان را به اعجاب واداشته است، به کار بردن مصالح ساختمانی مقاوم و به سخن دیگر فناناپذیر است ، که به نظر کارشناسان همۀ آنها مصری نبوده و بخش عظیمی از این مصالح را فراعنۀ مصر از سرزمین های دیگر به آنجا آورده اند. دریک جمله می توان این واقعیت را یک بار دیگر تکرار کرد که یونانیان به حق در روزگاران باستان اهرام مصر را در شمار شگفتی های هفتگانۀ جهان به حساب آورده اند.

 


[۱] . Papyrus

[۲] . Mantone

[۳] .  به یونانی «خفرن»snefro ( Khafran, Xafeav

[۴] . Sinaii – wuste

[۵] . Kheops (Xafd)

[۶] . khafo (Khaffo…)

[۷] . Diodoros von Sizillien

[۸] . ُ Ra

[۹] . Heliopolis

[۱۰] . Sahoura

[۱۱] . Pepi I

[۱۲] . Ouni

[۱۳] . Medizinmann

[۱۴] . Lehrtatigkeit

[۱۵] . Richter (Rechtskenner)

[۱۶] . (پیشگوییTraumdeuter (Wahrsager =

[۱۷] . Magier (Zauberer)

. [۱۸] Ensi

[۱۹] . Patesi

[۲۰] . Marduk – Tempet

[۲۱] . Ur – Tempel

[۲۲] . Sinohe

[۲۳] . این فرعون نفرتی تی ( Nefretiti) نام داشته است (نام مستعار).

[۲۴]. (جمع) Pyramiden

[۲۵] . Bertholet, A. a. O. S. 477

[۲۶] . “Totentempel”. Edwards. I. E. S.: Die

[۲۷] . Eyth, Max: Der kampfumdie Cheopspyramide,  ۱۹۵۷ tagyptischen pyramiden, 1967

منابع نگاره :

  1. عنوان کتاب : تاریخ مصر باستان
  2. نویسنده : اردشیر خدادادیان
  3. مشخصات نشر :تهران، سخن، ۱۳۸۸
  4. مشخصات نشر الکترونیکی : مصر باستان، تاریخ ما ۱۳۸۹
عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها