شش وزیر شهید

شش وزیر شهید
شش وزیر شهید یا “سایوکسین” شش وزیری از سلسله چوسون بودند که به جرم توطئه برای قتل پادشاه سجو و بازگرداندن پادشاه دانجونگ به سلطنت توسط او در سال (۱۴۵۶م) اعدام شدند.

این شش تن “سئونگ سام مان”، “پاک پنگ نیون”، ” ها وی جی”،” یی گه” ،”یو ئونگ بو” و “یو سئونگ وون”بودند.

اغلب این افراد اعضای تالار بزرگان بودند که یک موسسه تحقیقاتی بود و توسط پادشاه سجونگ کبیر بنا شده بود.پادشاه سجونگ و پادشاه مانجونگ از این وزرا درخواست کرده بودند که مراقب پادشاه دانجونگ باشند. بنابراین آنها به غصب سلطنت توسط “سجو” در سال ۱۴۵۵م واکنش نشان دادند.
همراه با “کیم گیل” آنها نقشه یک کودتا رو همزمان با مهمانی سفیر مینگ کشیدند.
وقتی مهمانی و در نتیجه نقشه قتل به تاخیر افتاد؛ “کیم گیل” دچار ترس شد و نقشه را به پدر خوانده اش که او نیز به “سجو” گزارش داد لو داد.این شش تن به جز “یو سئونگ وون” که به همراه همسرش خودکشی کرد دستگیر و شکنجه شدند.سجو می دانست که این وزرا ارزش و اعتبار حکومت وی را بالا می برند بنابراین سعی کرد با ترکیبی از شکنجه،وعده بخشش و حتی شعر آنها را وادار کند تا از عمل خود توبه کرده و به مشروعیت وی اعتراف کنند.او “کیم گیل” را به سلول آنها فرستاد تا شعری را که پادشاه “تجونگ ” برای امتحان وفاداری “جونگ مونگ جو” به گوریو از آن استفاده کرده بود؛ برای وزرا بخواند. اما سه تن از وزرا با اشعاری به این سروده جواب دادند.

“پنگ نیون” در زندان در اثر شکنجه فوت کرد.اگرچه این شش تن معروف بودند ولی بیشتر از هفتاد تن به دلیل اتهام شرکت در این نقشه یا دلسوزی برای “دانجونگ” به مرگ محکوم شدند.همچنین مقامات زیادی که در این نقشه دست نداشتند به مناطق روستایی برگشتند و به غصب سلطنت توسط سجو اعتراض کردند.شش تن از مشهورترین آنها شامل ” کیم سی سوپ” اصطلاحا ” شش وزیر زنده” نامیده می شوند.

شعر “یی گه” قبل از اعدام که در زندان سروده است:

-اوه،شمع در اتاق می درخشد، تو با چه کسی همراه هستی؟
– تو در بیرون اشک میریزی و از درون میسوز،هنوز کسی متوجه نشده است.
-ما با پادشاهمان در این سفر دراز همراه می شویم و مانند تو می سوزیم.

شعری که “سئونگ سام مان” در زندان قبل از اعدامش سرود:

– وقتی این بدن مرد و رفتنی شد به چه چیز تبدیل خواهم شد؟
-یک درخت کاج بلند و ضخیم در اوج زیبایی یا
-درخت همیشه سبز تنها،زمانی که برف تمام جهان را پوشانده است.

شعر “سئونگ سام مان” که در محوطه اعدام سرود.در این محل دست و پای وی به گاوهایی بسته شدند و از بدن جدا شدند:

-وقتی صدای طبل پایان عمر مرا می خواند
-زمانی که خورشید در حال غروب است من سرم را برگرداندم
-هیچ مسافرخانه ای در مسیر سفر به عالم ارواح وجود ندارد
-در کدامین خانه امشب باید استراحت کنم؟

عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها