اگر لب نباشد دندان آسیب می‎بیند

 

عکس Bildergebnis für china ancient war %d8%a7%da%af%d8%b1-%d9%84%d8%a8-%d9%86%d8%a8%d8%a7%d8%b4%d8%af-%d8%af%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%86-%d8%a2%d8%b3%db%8c%d8%a8-%d9%85%db%8c%e2%80%8e%d8%a8%db%8c%d9%86%d8%af Tarikhema.org

 

در سال‌های دور و در چین باستان سه کشور به نام یوه، زن و گئو در همسایگی یکدیگر قرار داشتند. به نحوی که یوه مابین آن دو قرار داشت. همچنین زن از لحاظ وسعت خاک و نیروی نظامی از دو کشور دیگر قویتر بود.

روزی از روز‌ها امپراتور کشور زن تصمیم می‌گیرد تا به کشور گئو حمله کند. اما از آنجایی که بین کشور آنها و کشور گئو، سرزمین یوه قرار داشت ، از امپراطور کشور یوه اجازه خواست تا به سپاهیان او اجازه عبور دهد.

وزیر زیرک و باهوش کشور یوه که کونگ زی جی نام داشت، احتمال داد که کشور زن نیت بدی داشته باشد و در صدد حمله به کشور آنان هم باشد. به همین خاطر به امپراتور اعلام کرد که با این کار مخالف است و به پادشاه توصیه نمود که از قبول در خواست امپراطور زن خودداری کند و فریب سخنان او را نخورد، اما امپراطور که دور اندیشی او را نداشت و بی تجربه بود به وزیر گفت: چه میگویی وزیر؟ من چطور می‌توانم با کشور همسایه و هم طایفه‌مان مخالفت کنم و اجازه عبور او از خاکمان را ندهم. آنها هرگز در صدد فریب ما نیستند.

وزیر چنین پاسخ داد که کشور گئو هم با کشور زن همسایه و هم طایفه است. پس چرا گئو مورد حمله از جانب زن قرار گرفته است؟پادشاه که در برابر استدلال منطقی وزیر جواب قانع کننده نداشت جواب داد که چون من همیشه به ارواح احترام زیادی می گذارم، اگر حادثه ای پیش آید ارواح از من حفاظت خواهند کرد.

وزیر هوشیار و دانا پس از آنکه سستی و نادانی امپراتور را دید ، مثالی روشن و عاقلانه برای امپراتور زد تا او را نسبت به موضوع آگاه و روشن کند.

وزیر چنین گفت:
ای امپراتور، اگر لب نباشد، دندان احساس سرما خواهد کرد. ما نیز مشابه همان دندان هستیم. همه‌ی ما باید با یکدیگر متحد باشیم تا پا بر جا بمانیم. اگر ما به زن اجازه عبور از کشور خود را دهیم و کشور گئو نابود شود، ما تنها مانده و نابود خواهیم شد. به همین خاطر کار درست این است که به امپراتور کشور زن اجازه عبور از خاک ما را ندهید.

اما امپراتور بی تجربه نظر وزیر دانایش را نپذیرفت و به امپراتور کشور زن اعلام کرد که شما اجازه عبور از کشور ما را دارید. ارتش کشور زن نیز از خاک یوه عبور کردند و سرزمین گئو را نابود کردند و بعد از پیروزی هنگام مراجعت شبانگاه بر سپاهیان کشور یوه شبیخون زدند و آنان را از بین بردند و بدون صرف نیرو کشور یوه را به دست آوردند و نابود کردند.

مثال فوق زمانی که میخواهند اهمیت اتحاد و مناسبات متقابل دوستانه را نشان دهند به کار می‌رود.

عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها