کوروش در اندیشۀ عبرانی

یهوه، کوروش را «تدهین کردۀ» خود می‌خواند و اعلام می‌کند که او کسی است که بنی‌اسرائیل را آزادی خواهد بخشید. (کتاب اشعیاء، بند ۴۵، سطر ۱)  کوروش به این خاطر از این موهبت الهی برخوردار شده که اقدام او در جهت آزادسازی عبرانیان از اسارت در بابل، بازگرداندن آنان به سرزمین‌شان و کمک‌های او به ایشان در جهت بازسازی جامعه‌شان، به دقت با اقداماتی هم‌خوانی داشت که اندیشۀ عبرانی به مسیحای موعود نسبت می‌داد. حضرت موسی(ع)، نخستین مسیحای عبرانی، از سوی یهوه برگزیده شد تا عبرانیان را از بردگی در مصر نجات بخشد و موجبات رستگاری آنان را فراهم آورد. بخشی از وظیفۀ موسی(ع)، بازگرداندن عبرانیان به سرزمین موعود بود، نقشی که کوروش صدها سال بعد دوباره انجام داد. در کتاب «عزرا» ـ بند ۱، سطر ۲ ـ آمده که پس از گشودن بابل، کوروش چنین اعلام داشت: «یهوه، خدای آسمان‌ها، تمام پادشاهی‌های زمین را به من عطا فرموده است و او خود مرا مأمور کرده که برای او معبدی در بیت المقدس در یهودیه بنا کنم. هر آن که در میان شما از مردم اوست، یهوه نگهدارتان باد، به بیت المقدس در یهودیه بروید، و معبدی برای یهوه، خدای بنی‌اسرائیل، خدایی که در بیت المقدس مأوا دارد، بنا کنید.»

از طرفی هم نویسنده کتاب عزرا در تلاش است تا نشان دهد که اقدامات کوروش مشابه اقدامات موسی(ع) است. پیش از آن که به جایگاه کوروش در مقام عامل یهوه بپردازد، اقدامات پادشاهی یهودیه را بررسی می‌کند. کتاب ـ اشعیاء، بند ۳۰، سطر ۲ و۳ ـ بر این عقیده است که یهودیه با اتحاد با مصر ـ سرزمینی که در تورات دشمن عبرانیان و مسبب آزار فراوانِ آنان خوانده شده ـ به یهوه پشت کرده و سزاوارِ مجازاتند: «بدون مشورت با من [یهوه]، شما [عبرانیان] دوان‌دوان به مصر رفتید و از فرعون درخواست پشتیبانی کردید. پشتیبانی فرعون برای شما مترادف است با شرمساری و حمایت مصر برای شما حاصلی نخواهد داشت جز تحقیر.»

به نظر یهوه، پناه بردن عبرانیان به مصر به طور مجازی مترادف بود با اسارت دوبارۀ آنان در مصر، یعنی همان‌ جایی که او موسی(ع) را مأمور کرده بود تا با مشقت فراوان آنان را از قید آن رهایی  بخشد. از این رو، عبرانیان به واسطۀ این که دوباره خود را به اسارت مصر درآورده بودند چون «کودکان یاغی»  نیاز به تأدیب داشتند. (کتاب اشعیاء، بند ۳۰، سطر ۱) بنابراین، از نظر کتاب، اسارت عبرانیان به دست بابلیان مجازاتی برای طغیان آنان علیه یهوه بود اما یهوه در نهایت فرصتی دیگر به عبرانیان می‌دهد و مسیحای دیگری برای نجات آنان گسیل می‌دارد تا آنان را از اسارت در بابل نجات دهد. این‌ بار مسیحای آنان کوروش است که چون موسی(ع) «چوپانِ» برگزیدۀ یهوه برای رستگاری بنی‌اسرائیل از راه می‌رسد. (کتاب اشعیاء، بند ۴۴، سطر ۲۸)

علاوه بر خصوصیات موسی(ع)، مسیحای موعود باید از خصوصیات حضرت داوود(ع) ـ دومین مسیحای عبرانیان ـ هم برخوردار باشد. بنابراین، بازسازی تورات از شخصیت کوروش، به داوود(ع) شباهت نزدیک دارد؛ مثلاً به قدرت رسیدن کوروش از نظر تورات همچون داوود(ع) به دلیل خدمت در راه یهوه و (باز)سازی بیت المقدس بوده است. کتاب دوم اشعیاء چنین عنوان می‌کند که بیت المقدس را داوود(ع) بنا نهاد و این شهر «روز به روز قدرت بیشتری گرفت؛ چرا که خدای یهوه، یارِ آن بود.» (اشعیاء ۲، بند ۲۳، سطر ۵) به همین شکل، کوروش به قدرت رسید چون یهوه به او نظر مساعد داشت و تقدیر بر آن بود که او بیت المقدس را باز بسازد. در کتاب اشعیاء ـ بند ۴۵، سطر ۵ ـ یهوه چنین می‌گوید: «به قصدی نیک من این مرد [کوروش] را برانگیختم و من راه را بر او هموار خواهم کرد. او کسی است که شهر مرا بازخواهد ساخت و مردم مرا ـ که در تبعید هستند ـ آزاد خواهد  کرد، نه به این دلیل که او را در این کار برای او سودی مادَی هست یا کسی به او پولی پرداخت کرده.»

بنابراین نقش کوروش در اندیشۀ عبرانی نقشی مسیحایی چون موسی(ع) و داوود(ع) است اما کوروش شخصیتی ترکیبی دارد. او همچون موسی(ع) عبرانیان را از بند اسارت آزاد و راهی سرزمین‌شان می‌کند و افزون بر این، همچون داوود(ع)، از سوی یهوه برگزیده می‌شود تا شهر او را از نو (باز)بسازد. این نقش ترکیبی ـ ملغمه‌ای از موسی(ع) اولین، و داوود(ع) دومین مسیحای عبرانیان ـ است که زمینه را برای جایگاهِ ویژۀ کوروش در تاریخ‌نگاری عبرانی هموار کرده است.

عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها