زندگینامه آمیانوس مارسیلنوس – مورخ

به این مورخ در منابع تاریخی عموماً آمین مارسلن یعنی با حذف پسوند نام یونانی وی گفته می شود. وی یونانی الاصل بوده و در عصر اوج اعتلای فرهنگی و سیاسی ساسانیان و رومیان چشم به جهان گشوده است. بنا به مدارک موجود و اطلاعاتی که در خلال منابع رومی و سُریانی به دست آمده است، این مورخ در سال ۳۳۰ میلادی در انتاکیه[۱] سوریه به دنیا آمده و شصت و هفت سال زیست و در سال ۴۰۰ میلادی درگذشت. زمان به دنیا آمدن، رشد و نگاشتن تاریخ توسط وی همزمان با دوران زمام داری شاپور دوم (ذوالاکتاف) که از ۳۰۹ تا ۳۷۹ میلادی سلطنت کرد، بود و در زمان این پادشاه ساسانی باب جدیدی در مناسبات ایران و روم گشوده شد و رویدادهای قابل توجهی نیز در روم اتفاق افتاد که از جمله این رویدادها می توان صدور و به اجرا درآوردن فرمان میلان در سال ۳۱۳ میلادی بود که مسیحیت به عنوان دین رسمی رومیان به رسمیت شناخته شد و نیز تقسیم روم در سال ۳۶۳ میلادی به دو بخش شرقی و غربی بود که پیدایش بیزانس[۲] یعنی روم شرقی پس از آن در مناسبات ایران و روم از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.

    معروفترین تألیف آمیانوس مارسیلنوس تاریخ روم است که تاریخ روم و رومیان را از سال ۹۶ تا ۳۵۲ میلادی دربر می گیرد. این اثر در سی و یک کتاب نوشته شده و از این مجموعه سیزده کتاب نخستین آن مفقود گردیده است. پژوهشگران کتاب تاریخ روم وی را دنباله تاریخ تاسی توس[۳] می دانند که از مورخان برجستۀ رومی است. آمیانوس مارسلینوس تقلیدی محض از تاسی توس کرده و شیوه کار او را مورد اقتباس قرار داده است. از آنجایی که این مورخ پیشه سپاهیگری داشت و افسر ارتش روم بود با یولیان[۴] قیصر روم سفرهای جنگی بسیار کرد و در نبردهای رومیان با ژرمنها (آلمانها) و ایرانیان شرکت فعال داشت. با توجه به این او شخصیتی رزمی و نظامی بوده، می توان پنداشت که با قاطعیت رویدادها را حتی الامکان صحیح و منطبق با واقعیت به رشتۀ تحریر در می آورده است. وی در عین حال با توجه به مشاهداتش، یافته هایش و مطالعاتش توصیفی از سرزمینهای گوناگون کرده و پیوسته بر آن بوده است که در هر حال استقلال نظر و ناوابستگی خود را حفظ نماید. وی دارای شیوۀ نگارش خوب و شیوۀ بیانی دشوار بوده است و آن سادگی و روانی که در بیان مورخان دیگر بوده در آثار وی به چشم نمی خورد. آثار، تحقیقات و تتبعات وی عاری از هر گونه اغراق گویی است و به همین دلیل مورخان و پژوهشگران به آن اعتماد کرده و استفاده می کنند.

[۱]. Antiochien.

[۲]. Byzans.

[۳]. Tacitus.

[۴]. Julian.

این قیصر روم به یولیان مرتد (Julian Apostat) معروف است و چنین لقبی را کشیشان مسیحی به خاطر ترک مکرر آیین مسیح توسط وی به او داده اند. وی همچنین به خدایان رومی نیز کراراً بی اعتقادی خود را ابراز داشته است.

 

منبع : کتاب تاریخ ایران در دوره ساسانیان

نویسنده : دکتر اردشیر خدادادیان

نشر الکترونیکی سایت

عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها