پادشاه یوری

دقیقا مشخص نیست که پادشاه یوری چه زمانی متولد شده است ولی اعتقاد بر این است که آن تاریخ حول و حوش ۳۸ یا ۳۷ قبل از میلاد بوده است. او بزرگترین پسر پادشاه جومونگ، موسس سلسله گوگوریو، بوده است. گفته می شود زمانی که یوری خردسال بود، او نمی دانست چه کسی پدر وی می باشد. پدرش جومونگ حتی قبل از تولد پسرش مجبور شد بویو را که در آن با همسرش زندگی می کرد، به دلیل اینکه او در خطر کشته شدن توسط شاهزادگان بویو بود، ترک کند. در نتیجه یوری دوران کودکی خود را با مادرش بانو یه سپری کرد.

 

 

یک روز زمانی که سعی می کرد تا گنجشکی را با تیر و کمان بچه گانه اش هدف قرار دهد، یوری به طور اتفاقی ظرف آب یک زن را شکست. آن زن عصبانی بود و بر سر یوری فریاد کشید و گفت که به دلیل آینکه او در خانه ای بدون سایه ی پدر رشد کرده است، چنین پسر نابخردی شده است. پسر جوان که بهت زده شده بود، به خانه رجعت نمود و از مادرش پرسید که پدر وی که بوده و در کجا زندگی می کرده است. بانو یه جواب داد که پدرش یه کشور جدید تاسیس کرده و پادشاه آن شده است. قبل از اینکه پسرش خانه را ترک کند، او به یوری گفت که همسرش چیزی در زیر درخت کاج روی یک سنگ هفت گوشه پنهان کرده است. او به پسرش گفت که اگر میخواهد پدرش را ببیند باید مکان آن شی را پیدا کند. از آن روز به بعد، یوری برای پیدا کردن یک درخت کاج بر روی تخته سنگ هفت ضلعی در کوهستان ها و دشت ها سرگردان بود ولی تمام تلاش های وی به شکست انجامید.

پسرک خسته به خانه بازگشت و در حالی که به یک ستون تکیه کرده بود، بر زمین نشست. او سنگ گوشه ای را زیر آن ستون دید و تعجب آور اینکه آن هفت زاویه داشت. او متوجه شد که آن ستون از کاج ساخته شده است و سریعا شروع به کندن شکاف ما بین تخته سنگ و ستون نمود. او سرانجام  یک شمشیر شکسته ی زنگ زده را پیدا نمود و وی مطمئن بود که پدرش آن را به عنوان نشانه ای از خویشاوندی شان برجای گذاشته است.

یوری به همراه مادرش برای ملاقات با پدری که مدت ها پیش او را ندیده بود (جومونگ)، به سمت گوگوریو رفت. زمانی که آنها به پادشاهی رسیدند، یوری شمشیر شکسته را به پادشاه نشان داد و پادشاه نیز شمشیر شکسته دیگری را بیرون کشید. در نهایت شگفتی، دو قطعه ی شکسته ی شمشیر یک کل واحد را تشکیل دادند. پادشاه که از پیوستن مجدد به پسر و همسرش بسیار مسرور بود، به یوری عنوان ولیعهد را اعطا کرد.

اما جومونگ همسر دومی دیگری به نام سوسونو و دو پسر دیگر به نام های بیریو و اونجو داشت. به عنوان همسر اول پادشاه، بانو یه ملکه شد و همسر دوم و پسران وی نا امید شده و احساس نا امنی کردند. سوسونو به همراه پسرانش کشور را ترک نمود و برای کمک به یکی از پسرانش برای تاسیس یک سلسله جدید به سمت جنوب رفت. پادشاهی جدید در جنوب غربی شبه جزیره کره بکجه نام داشت. در پایان به ترتیب دو پادشاهی از سه پادشاهی باستانی کره ای توسط جومونگ و پسرش تشکیل شد.

یوری بعد از مرگ جومونگ در سال ۱۹ قبل از میلاد به سلطنت رسید. پادشاه یوری به عنوان حاکمی قدرتمند توصیف شده است که به وسیله ی یک سری از لشکر کشی های نظامی قلمرو کشور را توسعه بخشید. یکی از بزرگترین دستاوردهای وی تغییر محل پایتخت  به دژ گانگ نه در سال سوم قبل از میلاد بود. پایتخت اولیه در جولبن بود که در هوان رِن در منطقه لیائونینگ کنونی در شمال شرقی چین قرار داشت. پایتخت دوم ، دژ گانگ نه، در موازات میانه ی رودخانه ی یالو قرار داشت که شهر جیان در منطقه جیلین امروزی را در بر میگرفت. آن برای مدت تقریبا ۴۰۰ سال تا زمانی که پادشاه جانگسو پایتخت را باز هم به سمت جنوب و پیونگ یانگ  (در کره شمالی امروزی) منتقل نمود، به عنوان پایخت گوگوریو استفاده می شد.

پادشاه یوری برای مدت ۳۷ سال بر کشور حکومت نمود و در سال ۱۸ بعد از میلاد فوت کرد. پسر سومش موهیول که با عنوان پادشاه تموشین به تخت نشست، جانشین وی شد و سومین پادشاه گوگوریو شد.

با وجود اینکه پدرش جومونگ اولین پادشاه سلسله گوگوریو بود، پادشاه یوری بدون پدر بزرگ شد. تا اواخر نوجوانی وی طول کشید که او با پدرش برای اولین بار در عمرش دیدار نمود. او به زودی ولیعد شد و یک مشاجره را با برادران ناتنی اش تجربه نمود. گفته می شود وی در دوران جوانی اش فرد خوشحالی نبود. یوری به سلطنت رسید ولی زندگی شخصی وی به عنوان پادشاه در سال های واپسین عمرش مشوش تر از روزهای جوانی اش بود.

همسر اول پادشاه یوری، بانو سونگ، تنها یک سال پس از ازدواجشان فوت نمود. سپس پادشاه با دو زن دیگر ازدواج نمود. یکی از آنها هوا هوی بود که بومی گوگوریو بوده و دیگری بانویی به نام چی هوی بود که زنی با اصالتی چینی از قبیله ی هان بود. یکبار وقتی پادشاه برای شکار در خارج از شهر بود، این دو زن با یکدیگر درگیر شده، چی هوی قصر را ترک نموده و با گذشتن از رودخانه به کشور زادگاهش بازگشت. پادشاه از شکار برگشته و متوجه شد که چی هوی رفته است و برای دنبال کردن او و متقاعدش کردنش برای عدم ترک گفتن پادشاه، زمانی برای از دست دادن ندارد.

متاسفانه زمانی که پادشاه به آنجا رسید، چی هوی از رودخانه عبور کرده بود. او افسرده و نا امید بود. در حالی که بی هدف بی آنسوی رودخانه می نگریست، پادشاه صدای یک جفت بلبل را که شادمان بر روی یک درخت آواز می خواندند شنید. در آن نقطه او شعری را سرود که بعدها با نام ” هوانگجو – گا” به معنی ” ترانه ی پرندگان زرد” معروف شد. شعر اینچنین می باشد:

” بلبلان نر و ماده مهربانانه پر می زنند…… با اندیشه به اینکه چگونه من تنها هستم…..متعجبم که با چه کسی بایست برگردم.”

با نظاره بر پرندگان زوج شده که پرواز می کنند، پادشاه به وضوح تاسف عمیق و تنهایی خود را بعد از جدا شدن از همسر محبوبش بیان نمود. این شعر منحصر به فرد در پنجمین سال سلطنت پادشاه یوری در سال ۱۷ قبل از میلاد سروده شده بود و امروزه نیر در بعضی از کتب درسی زبان کره ای وجود دارد.

پادشاه یوری شش پسر داشت. پسر اول محبوب وی، دو جول، در سن پئین ۱۸ سالگی به طور ناگهانی فوت کرد. بعد از مرگش، پسر دوم او یعنی شاهزاده هه میونگ که نفر بعدی واجد شرایط برای سلطنت بود، به عنوان ولیعهد منصوب شد. اما پادشاه این شاهزاده ی بشاش را بی پروا و متعصب یافت. شاهزاده جوان در مظان اتهام طرح یک شورش قرار داشت. در نتیجه، پادشاه به او دستور داد تا خودش را بکشد. هه میونگ از دستور پدرش اطاعت کرد و خودکشی نمود. در آن زمان او ۲۱ ساله بود. اما تراژدی آنجا به پایان نرسید. چهارمین پسر پادشاه یعنی یو جین، در چنگال مرگ افتاد و باعث شکستن قلب پادشاه شد. ظاهرا مرگ یوجین شوک بزرگی به پادشاه وارد کرد. پادشاه غم زده بیمار شد و در همان سال که پسرش از دنیا رفته بود، درگذشت. پسر سوم وی، موهیول، جایگزین پادشاه یوری شد و به عنوان پادشاه تموشین سومین سلطان گوگوریو شد.

با وجود اینکه پدرش موسس سلسله گوگوریو بود، پادشاه یوری کودکی غمگینی داشت. او فراز و نشیب های زیادی را از جمله یک نبرد قدرت با برادران ناتنی اش قبل از رسیدن به سلطنت تجربه نمود. بعد از رسیدن به سلطنت، او همسر اولش را از دست داد و مجبور شد به زنی که عاشقانه او را دوست داشت، اجازه دهد وی را ترک کند. او پدر سیاه بختی بود که شاهد مرگ سه تن از پسرانش در دوران حیاتش بود در حالی که حتی یکی از آنان خودکشی نمود. قطعا تاریخ شخصی پادشاه زنجیره ای از بدبختی و بدشانسی می باشد.

عضویت
اطلاع از
guest

18 نظرات
پرامتیازترین
جدیدترین قدیمی‌ترین
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها
محمد ستاری

اطلاعات خوبی در این سایت به من داده شد

Suiina

سلام.از مطالب خوبتون ممنون… البته فقط بابت تاریخ شاهان هخامنشی؛چون به نظر میرسه اطلاعاتتون درباره تاریخ کره جنوبی کامل نیست،چون شما امپراطور ته جویونگ (مؤسس سلسله ی بالهه”ادامه امپراطوری گوگوریو”)رو فراموش کردید. ایشان در سال۶۴۵میلادی”اواخر قرن هفتم”متولد شدند.این واقعه با زمان سلطنت پادشاه بوجانگ مقارن بود،و چون شب تولد جویونگ یک ستاره دنباله دار در آسمان دیده شده بود،تقدیرش این شد که روزی پادشاه کشورش شود. بعد از سالها که گوگوریو به دست تانگ چین نابود شد؛او با کمک همرزمانش مردم گوگوریو را جمع کردو پس ازتلاش بسیار و تحمل رنج فراوان بالاخره سلسله ی بالهه”سرزمین آباد شرق”را در سال۶۹۵م… مطالعه بیشتر »

Mr.Shams

اون ستاره هه که اومد واقعی نیست الکیه فک کنم

سحر

والابخدااطلاعاتتون ضدونغیزه چرامشخص نیست موهیول پسریوری چرادر۴۰سالگی مردبعدش چرایجامیگین هودونگ خودکوشی کرد یجامیگین کشته شدچرااطلاعاتتون کامل نیست خب دقیق نمیدونین چیزی نگین مگه تفنگ گذاشتن روسرتون که حتما بایدچیزی بنویسین که خودتونم راستودروغشونمیدونین پس لطفااطلاعات ضدکنقیض تحویل مردم کنجکاوندین اصلاراضی نیستم هرمطلبتون آخرش معلوم نکردین چی میشه یه ستارم اضافتونه

فاطمه

سلام واقعا عالی بود فقط کتابی در این زمینه هست یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟

محسن عبدی

خسته نباشید.خیلی عالی بود واطلاعات خوبی تو سایتتون بود. ممنون.

سحر

وکت

آریا

البته بین یوری وپدرش اختلاف زیاد هست ویوری به جای امپراتوری هان با بویو بیشتر دشمن بود

مهدی

خیلی عالی بود. دستتون درد نکنه و بسیار تشکر می کنم.

علی مهرابی زوزنی

خیلی متشکرم اطلاعات بسیار خوبی درج کردیددرصورت امکان بیشترتوضیح دهیدومنابع رامعرفی کنید باتشکر

محسن

سلام ممنون از اطلاعاتتون لطفا منابعی را (انگلیسی یا فارسی) برای تحقیق بیشتر راجع به تاریخ کشور کره معرفی کنید . یا اگر کتابی هست مشخصاتش را بدهید تا من آنرا تهیه کنم.باتشکر از سایت خوبتون.

Sina

کتاب ملت پرنده سه پا

محسن

سلام احتمالا دوجول همون شوهر هیاپ (که بعدها از یاران برادر شوهرش موهیول میشه ) نیست که توی یک شورش کشته شده و میخواستن همسرشو بنابر رسم غلط اون زمانه باهاش دفن کنن که هیمیانگ اجازه این کار رو نمیده نیست ؟
بعد اشاره ای به ملکه میو نکردی ؟ تو سریال سرزمین بادها مادر یوجین بود . روایت های دیگری وجود داره ؟

درباره یوجین

سلام ودرود راستش من هروقت سریال سرزمین بادها رو میبینم البته میدونم این سریال براساس تاریخ عینا ساخته نشده ویک برداشت از تاریخ هست اما براساس همون داستان نظر من این است که یوجین شایسته جانشینی یوری بود چون طبق سریال آدم نسبتا مهربانی بود واگر جانشین پدرش میشد واین مهربانی نسبی رو حفظ میکرد جانشین خوبی بود اما سوالی که ازت دارم این است که منابع تاریخی داستان مرگ یوجین رو چی نوشتند؟ ویوجین آیا در زمان حکومت یوری کشته شد یا در زمان حکومت موهیول؟ وموقع مرگ تو منابع چند سال سن داشته؟ واختلاف سنش با موهیول چه… مطالعه بیشتر »

UNKNOWN

سه پسر؟ هیمیانگ و یوجین. سومی کی بود؟

Mimi

یکی قبل از هیمیانگ بوده که مرده و یکی بعد همانگونه موهیول و بعد موهیول یوجین

سحر

چرانگفتین موهیوا چرادر۴۰سالگی مردبعدیجاگفتین هودونگ پسرموهیول خودکوشی کردیجاگفتین کوشتنش اطلاعاتتون خیلی ضعیفه چون اصلانگفتین بعدموهیول چی شد بابامگه مجبورین اطلاعاتی بزارین که خودتونم درموردش تحقیق نکردین