یورش دوم اهریمن به دنیای نیکی

در پایان سه هزار دوم، یاران و همدستان اهریمن که از بیهوشی سرکردۀ خود در رنجند به ترغیب او می‌پردازند تا از این بی‌خبری به درآید. کوشش آن‌ها وقتی به نتیجه می‌رسد که جِه یا جَهی، دیوزن، به‌پیش می‌رود و اهریمن را به کارزار تشویق می‌کند. خطاب به اوبانگ می‌زند «برخیز ای پدر ما».آن‌ها به اهریمن قول می‌دهند که در تخریب آفرینش او را یاری کنند: به گاو یکتا آفریده و به گیومرث آزار رسانند؛ فرّه انسان را بدزدند؛ آب‌وآتش را بیازارند؛ آتش را به دود و گیاه را به پژمردگی دچار سازند. با برشمردن همۀ  بدی‌هایی که در جهان خواهند کرد، سرانجام موفق می‌شوند که اهریمن را از بیهوشی به درآورند. اهریمن از بهت بیرون می‌آید؛ بر می‌جهد و بوسه‌ای بر سر جهی می‌زند که ناپاکی‌های زنانه از این بوسه ناشی می‌شود. او سپس این خواهش جهی را برمی‌آورد که مردان او را آرزو کنند.

 

با به درآمدن اهریمن از بیهوشی، حملۀ واقعی او به جهان کنونی آغاز می‌شود. اورمزد از ایزد زمان می‌خواهد که او را یاری کند. ایزد زمان، آفرینش اورمزد را به جنبش درمی‌آورد و در مقابل، آفرینش اهریمن نیز به حرکت درمی‌آید. اهریمن به همراهی همۀ دیوان از جای برمی‌خیزد تا به جهان حمله کند. او آسمان را می‌شکافد و به درون آن می‌آید. آسمان از او چنان می‌ترسد که بره از گرگ. او روشنایی آسمان را با تاریکی می‌آمیزد. به آب می‌تازد و موفق می‌شود بخشی از آن را شور و گل‌آلود کند. ایزد تیشتر به یاری آب می‌شتابد. پیش نمونه آب را برمی‌گردد و در جهان پراکنده می‌سازد و بدین ترتیب، دریاها و رودها را به وجود می‌آورد. بزرگ‌ترین و مهم‌ترین آن‌ها دریایی است که فراخکرد(در اوستا وروکَشَ) یا دریای کیهانی نامیده می‌شود.

اهریمن به شکل ماری از بخشی از آسمان که در زیرزمین قرار دارد بیرون می‌پرد و بر زمین می‌جهد. زمین تاریک می‌شود و آفریدگان سهمناک بر روی زمین رها می‌شوند و پلیدی چنان همه‌جا را فرامی‌گیرد که حتی نوک سوزنی از زمین از آلودگی برکنار نمی‌ماند. براثر ترسی که به زمین از یورش اهریمن دست می‌دهد، لرزشی در آن ایجاد می‌شود و کوه‌ها و پستی‌ها و بلندی‌ها به وجود می‌آیند براثر بارانِ تیشتر ورودها و دریاهایی که او به وجود آورده است زمین به هفت بخش تقسیم می‌شود و هفت‌کشور (اقلیم) بدین ترتیب به وجود می‌آید. کشور خُوَنیرس۱(خُنیرَث) در میان است و ایران ویج یا ایران ویز، سرزمین ایرانیان، در کشور خونیرس قرار دارد. در شرق۲، کشور اَرزَه۳، در غرب، کشور سَوَه۴، در شمال، دو کشور وُروجَرش ۵و وَروبَرش۶ و در جنوب، دو کشور فرَدَدَفش۷ و ویدَدَفش۸ پدید می‌آید.

اهریمن به گیاه می‌تازد و آن را خشک و پژمرده می‌سازد. امردادامشاسپند آن گیاه خشک را برمی‌گیرد و می‌ساید و با یاری تیشتر آن را با باران به همه‌جا ذفرود می‌آورد و بدین گونه رستنی‌های گوناگون در همه جای جهان به وجود می‌آید.

اهریمن با گرسنگی و آزو نیاز به گاو یکتا آفریده می‌تازد و پیش از آن‌که اهریمن به‌سوی گاو بیاید، اورمزد برای اینکه رنج مرگ را برای او آسان کند به او «بَنگ» می‌دهد. گاو با حمله اهریمن نزار می‌شود، بر پهلوی راست می‌افتد، شیر او خشک می‌شود و می‌میرد. از تن گاو یکتا آفریده انواع غلات و گیاهان دارویی می‌روید. در همین موقعیت است که گورشورون، مینوی چهارپایان، خطاب به اورمزد بانگ می‌زند که:«سروری آفریدگان را درروی زمین به که وا‌گذاشتی؟»

 

عکس Image result for Ahura Mazda %db%8c%d9%88%d8%b1%d8%b4-%d8%af%d9%88%d9%85-%d8%a7%d9%87%d8%b1%db%8c%d9%85%d9%86-%d8%a8%d9%87-%d8%af%d9%86%db%8c%d8%a7%db%8c-%d9%86%db%8c%da%a9%db%8c Tarikhema.org

اهورا مزدا

 

نطفۀ گاو یکتا آفریده به ماه بُرده می‌شود و به ایزد ماه سپرده می‌شود. آن نطفه در ماه پالوده می‌شود و جان می‌گیرد و سپس‌ازآن، دو گاو در ایران ویج به وجود می‌آیند، یکی نر و یکی ماده. پس‌ازآن انواع دیگر از چهارپایان در زمین به راه می‌افتند. ماهی‌ها در آب شناور می‌شوند و پرندگان در آسمان به پرواز درمی‌آیند.

اهریمن می‌داند که تمام آفریده‌های اورمزد را به‌جز گیومرث ناتوان کرده است. او استویداد دیو را با هزار دیو مرگ‌آفرین دیگر و به قولی با هزاران درد و فرتوتی و بیماری به‌سوی گیومرث می‌فرستد. آنان در آن موقع راهی برای نابودی گیومرث نمی‌یابند؛ زیرا در لحظه‌ای که دشمنی  اهریمن نسبت به آفریدگان گیتی آغاز شد مدت زندگی و سلطۀ گیومرث سی سال تعیین گردید. به‌عبارت‌دیگر رأی تعیین‌کننده سرنوشت(زروان) در آغاز آمدن اهریمن این بود که باوجود حملۀ اهریمن و دیوان مرگ، تا گذشت سی سال در وجود گیومرث جان خواهد بود. اورمزد به این دلیل پیش از حملۀ اهریمن گیومرث را به خواب سی‌ساله فرومی‌برد و چون گیومرث از خواب برمی‌خیزد همه جهان را تاریک و انباشته از جانوران آزاردهنده می‌بیند. گیومرث درمی‌یابد که آسمان، خورشید و ماه شروع به حرکت کرده‌اند و همه‌چیز آشفته شده است. دود و تاریکی با آتش آمیخته است؛ موجودات مینوی در جهان با دیوان درنبردند و هر یک از امشاسپندان با سردیوان هماورد خود ستیز می‌کنند و دروغ در برابر راستی قرارگرفته است. سرانجام گیومرث درزمانی که برایش مقدر شده است به پهلوی چپ می‌افتد و می‌میرد. فلزات از بدن او به وجود می‌آیند و نطفۀ او که در موقع درگذشتن به زمین می‌ریزد در نور خورشید پالوده می‌شود. دو سوم آن را ایزد نَریسوسَنگ، ایزد مردانگی، نگاهداری می‌کند و یک سوم آن را سپندار مد، ایزد بانوی زمین.

اهریمن پس‌ازاین پیروزی‌ها می‌خواهد به منزل طبیعی خود که تاریکی است بازگردد، ولی درمی‌یابد که مینوی آسمان همچون مرد جنگجویی که زره بر تن دارد همراه با فروهر ها مردمان راه را بر او بسته‌اند. اهریمن بدین گونه در جهان دشمن خوش زندان می‌شود و می‌بیند که زندگی آغاز به شکوفایی کرده است؛ تیشتر باران ایجاد کرده و آب‌ها آفریدگان بد را می‌شویند و به درون سوراخ‌های زمین می‌رانند و زمین باوجود همۀ نیروهای بد باور می‌شود. چهارپایان و جانوران به وجود می‌آیند و از آمیزش نطفۀ پیش نمونۀ انسان با زمین، نخستین زوج بشر تکوین می‌یابد و پدر و مادر نسل بشر پیدا می‌شوند.

۱.Khvaneras، این اسم به‌صورت خُنیرَه، خنیرس و غیره نیز آمد است.

  1. ۲. در بعضی از متون، کشورهای شرق و غرب جای خود را باهم عوض می‌کنند.

۳.Arzah

۴.Savah

۵.Vourujarsh

۶.Vourubarsh

۷.Fradadafsh

۸.vidadafsh

 

منبع:

  • کتاب  اساطیری ایران، اثر ژاله آموزگار،
    انتشارات سمت، چاپ شده در مهر ۱۳۹۵
  • تهیه الکترونیکی: سایت ، اِنی کاظمی
عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها