بررسی دشمنی امویان با ایرانیان

خلافت‌ اموی‌ پس‌ از شهادت‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) چهارمین‌ خلیفه‌ مسلمانان‌ توسط معاویه‌ بن‌ ابوسفیان‌ تشکیل‌ شد. نسبت‌ خاندان‌ بنی‌امیه‌ به‌ امیه‌ بن‌ عبد شمس‌ می‌رسید و آنان‌ از سال‌ ۴۱ ه.ق‌ تا ۱۳۲ ه. ق‌ امپراطوری‌ بزرگی‌ را در سرتاسر متصرفات‌ اسلامی‌ از اندلس‌ تا ماوراءالنهر تشکیل‌ دادندکه‌ در نوع‌ خود بی‌نظیر بود.

ویژگی‌ خاص‌ خلافت‌ امویان‌ تشریفات‌ و تجملات‌ درباری‌ خلفا بود، به‌ گونه‌ای‌ که‌ آنها بر خلاف‌ زندگی‌ ساده‌ و بی‌تکلف‌ خلفای‌ راشدین‌ و بویژه‌ امام‌ علی‌(ع‌) دمشق‌ را به‌ شهری‌ شاهانه‌ تبدیل‌ کردند و با موروثی‌ کردن‌ مقام‌ خلیفه‌، خلافت‌ اموی‌ را به‌ نوعی‌ سلطنت‌ و پادشاهی‌ مبدل‌ ساختند.

خلفای‌ اموی‌ در طول‌ ۹۰ سال‌ حکومت‌ خود به‌ هیچ‌ عنوان‌ وقعی‌ به‌ تعالیم‌ و دستورات‌ اسلامی‌ ننهادند و از هر گونه‌ ظلم‌ و ستمی‌ به‌ مردم‌ کشورهای‌ تحت‌ حاکمیت‌ خود فروگذار نکردند. آنان‌ از ابتدا رویه‌ خصمانه‌ای‌ را نسبت‌ به‌ ایرانیان‌ نیز در پیش‌ گرفتند و از آنجا که‌ گروه‌ زیادی‌ از مردم‌ ایران‌ به‌ تشیع‌ گرویده‌ بودند به‌ آنان‌ به‌ چشم‌ دشمنان‌ جدی‌ خود می‌نگریستند.

یزید دومین‌ خلیفه‌ اموی‌ با به‌ شهادت‌ رساندن‌ امام‌ حسین‌(ع‌) ننگ‌ جاودانی‌ برای‌ خود و کارگزارانش‌ بر جای‌ نهاد و کینه‌ و نفرت‌ وصف‌ ناپذیری‌ بین‌ او و مردم‌ ایران‌ که‌ امام‌ سوم‌ شیعیان‌ را سخت‌ گرامی‌ می‌داشتند بوجود آمد. این‌ دشمنی‌ و خصومت‌ در دوره‌ خلفای‌ بعدی‌ اموی‌ ادامه‌ پیدا کرد و آنان‌ با موالی‌ وبنده‌ خواندن‌ غیر اعراب‌ و بویژه‌ ایرانیان‌ همواره‌ مردم‌ ایران‌ را مورد اهانت‌ و تحقیر خود قرار می‌دادند.

اوج‌ فشار و ظلم‌ خلفای‌ اموی‌ بر مردم‌ ایران‌ در دوره‌ حکومت‌ عبدالملک‌ بن‌ مروان‌ بود و با وجود تلاش‌ فراوان‌ وی‌ برای‌ بیرون‌ راندن‌ ایرانیان‌ از امور دیوانی‌ دستگاه‌ خلافت‌، در این‌ امر توفیقی‌ نیافت‌.

وی‌ حاکمی‌ خونریز، سرکش‌ و خونخوار به‌ نام‌ حجاج‌ بن‌ یوسف‌ را به‌ سمت‌ فرمانروای‌ عراق‌ عرب‌ و عراق‌ عجم‌ یا به‌ عبارتی‌ تمام‌ سرزمین‌های‌ غربی‌ و مرکزی‌ ایران‌ منصوب‌ نمود. این‌ حاکم‌ خونریز در طول‌ دوران‌ زمامداری‌ خود گروه‌ زیادی‌ از ایرانیان‌ را کشت‌ و قیام‌های‌ آزادی‌خواهانه‌ ایرانیان‌ را با قساوتی‌ بی‌سابقه‌ سرکوب‌ کرد. شدت‌ عمل‌ او بر علیه‌ مردم‌ ایران‌ و بویژه‌ شیعیان‌ به‌ حدی‌ بود که‌ برخلاف‌ نص‌ صریح‌ قرآن‌ از مسلمانان‌ غیرعرب‌ نیز جزیه‌ می‌گرفت‌ و ده‌ها نوع‌ مالیات‌ و خراج‌ بر کشاورزان‌ و پیشه‌وران‌ روستاها و شهرهای‌ ایران‌ وضع‌ کرده‌ بود.

در دوره‌ خلافت‌ امویان‌ بر ایران‌، مردم‌ سختی‌های‌ فراوانی‌ را متحمل‌ شدند و عمال‌ بنی‌امیه‌ علاوه‌ بر اخذ مالیات‌های‌ گوناگون‌ به‌ چپاول‌ و غارت‌ اموال‌ و مردم‌ نیز می‌پرداختند.

آنان‌ در دوره‌ حاکمیت‌ خود قبایلی‌ از اعراب‌ مناطق‌ شمالی‌ و جنوبی‌ عربستان‌ را به‌ ایالات‌ مختلف‌ ایران‌ کوچ‌ دادند تا از این‌ طریق‌ کنترل‌ بیشتری‌ بر مردم‌ ایران‌ داشته‌ باشند ولی‌ پس‌ از چندی‌ همین‌ امر موجب‌ تشدید درگیری‌ در مناطق‌ مختلف‌ ایران‌ شد چرا که‌ این‌ قبایل‌ که‌ ریشه‌ در عصیبت‌ جاهلی‌ خود داشتند درگیر اختلافات‌ طایفه‌ای‌ و قبیلگی‌ شده‌ و به‌ تشنج‌ در این‌ مناطق‌ دامن‌ زدند.

در دوره‌ امویان‌ سب‌ و لعن‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) و خاندان‌ او در سرتاسر خلافت‌ اجباری‌ شمرده‌ می‌شد و ایرانیان‌ که‌ به‌ خاندان‌ اهل‌بیت‌ عشق‌ می‌ورزیدند با چشمی‌ پرخون‌ شاهد این‌ توهین‌ها بودند و هر از چند گاهی‌ با قیام‌هایی‌خونین‌ خشم‌ خود را به‌ خلفای‌ اموی‌ نشان‌ می‌دادند.

بهترین‌ و عادل‌ترین‌ خلیفه‌ اموی‌ عمر بن‌عبدالعزیز بود که‌ سب‌ و لعن‌ علی‌ وآل‌ علی‌(ع‌) را متوقف‌ کرد و از بار فشارهای‌ تحمیلی‌ بر مسلمانان‌ غیر عرب‌ به‌ نحو محسوسی‌ کاست‌ ولی‌ مخالفان‌ خلیفه‌ طی‌ توطئه‌ای‌ پس‌ از دو سال‌ او را به‌ قتل‌ رساندند.

ایرانیان‌ در دوران‌ خلافت‌ اموی‌ جدای‌ از جنگ‌ها و شورش‌های‌ گوناگون‌ سیاسی‌، درگیر جنگ‌ فرهنگی‌ با امویان‌ بودند و با براه‌ انداختن‌ نهضت‌ ادبی‌ شعوبیه‌ در تلاش‌ برآمدند تا گذشته‌ پرافتخار خود را به‌ رخ‌ اعراب‌ کشیده‌ و برتری‌ خود را بر آنان‌ ثابت‌ کنند.

آنان‌ همچنین‌ در امور دیوانی‌ نیز نقش‌ مهمی‌ را به‌ خود اختصاص‌ دادند و علیرغم‌ نفرت‌ خلفا و کارگزاران‌ آنان‌، ایرانیان‌ در ساختار و شالوده‌ اصلی‌ حکومت‌ بنی‌امیه‌ به‌ سختی‌ نفوذ کردند. امویان‌ در دوران‌ خلافت‌ خود به قدری‌ به‌ ایرانیان‌ محتاج‌ بودند که‌ سلیمان‌ خلیفه‌ اموی‌ در این‌ باره‌ گفته‌ بود: (عجبا ایرانیان‌ هزار سال‌ حکمفرمایی‌ کردند و ساعتی‌ بما احتیاج‌ پیدا ننمودند و ما صد سال‌ خلافت‌ کردیم‌ و یکساعت‌ بی‌مساعدت‌ آنها نتوانستیم‌ زندگانی‌ کنیم).

ایرانیان‌ در نهایت‌ کینه‌ خود را بر امویان‌ کارگر ساختند و ابومسلم‌ خراسانی‌ سردار بزرگ‌ ایرانی‌ سرانجام‌ به‌ حکومت‌ آنها پایان‌ داد.

منبع: فارس

عضویت
اطلاع از
guest

1 نظر
پرامتیازترین
جدیدترین قدیمی‌ترین
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها
سلمان

با تشکر از زحمات شما نکته ای رو متذکر میشم اینکه اسلام آوردن ایرانی ها یک امر بطئی و طولانی بود و غیر از ایرانیان مقیم سواد عراق که تقریبا در همان سالهای ابتدایی مسلمان شدند در سرزمینهای مرکزی و شرقی این امر تا قرنها طول کشید ریچارد بولت در کتاب خودش با بررسی تغییر در نامگذاری کودکان از اسامی ایرانی به اسامی اسلامی نتیجه گرفته که پذیرش اسلام در شرق ایران تا حدود قرن سوم هجری طول کشیده است . بنابراین نمیشه گفت علت ظلم امویان به ایرانی ها پذیرش تشیع بوده بلکه از دید تعصب نژادی به ایرانی… مطالعه بیشتر »