در زمان قاجار چه بیماری های واگیرداری مردم را قربانی کرد؟

کمی پس از اتمام جنگ جهانی اول بواسطه تأثیرات جنگ روی وضعیت بهداشت جهانی و سوء تغذیه و کمبود مواد غذایی در اغلب کشور‌های جهان، از جمله ایران آنفلوانزایی شایع شد که بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون نفر از جمعیت جهان را قربانی گرفت.
بروز بیماری‌های واگیردار در خاطره تاریخ اجتماعی ایران تداعی‌کننده آشفتگی‌ها و بحران‌های اجتماعی‌ای نظیر منازعات داخلی و خارجی، قحطی، رکود بازار، مرگ و میر و دگرگونی‌های سیاسی است.
در منابع تاریخی اولین بروز و شیوع بیماری وبا در دوره قاجار به سال ۱۲۱۱ هجری قمری و درحوالی آذربایجان ثبت شده است؛ و در سال ۱۲۲۱ هجری قمری این بیماری برای بار دوم در آذربایجان و ایروان شایع می‌شود. سده سیزدهم هجری (نوزدهم میلادی) را می‌توان عصر اوج شیوع بیماری‌های واگیردار در ایران دانست، در این دوره بیماری‌هایی نظیر: وبا، آنفلوانزا، آبله، طاعون، حصبه (تیفوئید) و تب نوبه (مالاریا) و… تا مدت‌ها در ایران شایع بودند و همه ساله تعداد زیادی کودک و پیر و جوان به‌خاطر نا‌آگاهی و اعتقاد به باور‌های غلط و محروم بودن از امکانات درمانی و بهداشتی مناسب به کام مرگ فرو می‌رفتند.
کنت دوگوبینو در کتاب خود تحت عنوان «سه سال در آسیا» می‌نویسد: «در سال ۱۸۵۶ میلادی در ایران و تهران وبای سختی بروز کرد و هرکس که دو پا داشت و می‌توانست فرار کند برای حفظ جان خود از پایتخت می‌گریخت. مردم از این بیماری چنان به هلاکت می‌رسیدند که گویی برگ از درخت می‌ریزد، با اینکه در تهران آماری برای تعیین بیماران به هلاکت رسیده از وبا وجود نداشت، با این حال من تصور می‌نمایم که بیش از یک سوم سکنه شهر بر اثر بیماری وبا مردند.»
سلامت و بهداشت عمومی جامعه ایرانی تا پیش از تحول علم پزشکی در نتیجه آشنایی با جوامع اروپایی و مدرن در معرض بیماری‌های متعددی قرار داشت. آب مصرفی تهران و سایر ایالات از نهرها، قنات‌ها، آب انبار‌ها و جوی‌های فاقد سرپوش تأمین می‌شد و مردم در همان آب البسه و ظروف خود را شست‌و‌شو می‌دادند و بر این باور بودند که آب بواسطه جاری بودن قابل آشامیدن است، تا جایی که اجساد مردگان خود را در همان آب شست‌و‌شو و غسل می‌دادند در حالی که کمی آن طرف‌تر زنان سرگرم پر کردن ظروف ذخیره آب مصرفی خود بودند. غیر از مشکل آب آشامیدنی، دفع فضولات شهری در مکان‌های نامناسب از دیگر علل ابتلا به بیماری و ناخوشی به شمار می‌آمد.
حمام‌ها نیز خود محلی برای انتقال انواع بیماری‌های پوستی، تنفسی و عفونی بودند، آب خزینه‌ها خیلی دیر به دیر تعویض می‌شد. از دیگر موارد و علل شیوع امراض می‌توان به حمل و انتقال غیراصولی اجساد ناقل بیماری‌های واگیردار به اماکن متبرکه و سایر شهر‌ها اشاره داشت. مردم کاملاً با نکات و تدابیر بهداشتی بیگانه بودند، دولت هم کوچک‌ترین تلاشی برای آموزش و ارتقای سطح دانش عمومی آن‌ها نمی‌کرد.
بسیاری از بیماران برای مداوا به نزد دعانویس و رمال و جن‌گیر می‌رفتند. مادام ژان دیولافوا فرانسوی در صفحه ۴۷۰ سفرنامه خود «ایران کلده و شوش» می‌نویسد: «.. صاحب دیوان به قدری حالش بد است که با موافقت حکیم باشی تصمیم گرفته است که از شیاطین و اجنه و حتی فرنگیان هم استمداد بطلبد.»
بهداشت عمومی در ایران در واقع با افتتاح مدرسه دارالفنون به همت میرزا تقی خان امیرکبیر مورد توجه قرار گرفت و با اقداماتی نظیر واکسیناسیون و قرنطینه ادامه پیدا کرد. در سال ۱۸۵۱ میلادی میرزا داوود خان، بنا به دستور میرزا تقی خان امیرکبیر مأمور شد تا معلمانی برای مدرسه دارالفنون از اتریش استخدام نماید و به توصیه استادان دانشگاه وین به استخدام دکتر ادوارد پولاک جهت تدریس در رشته‌های پزشکی و داروسازی مبادرت نمود و با وی قراردادی به مدت چهار سال منعقد کرد.
دوره قاجاریه را می‌توان سرآغاز مدرنیته در ایران دانست، مدرنیته‌ای که نخستین بارقه‌های آن در عصر صفویه مشاهده شد و با وقفه‌ای نزدیک به ۷۰ سال در دوره قاجاریه و به زمان عباس میرزا به شتاب در آمد و در عهد ناصری نشانه‌های مشخصی از خود به جا گذاشت و با انقلاب مشروطه، ایران را در شرایط کاملاً متفاوتی قرار داد. عصر قاجار یکی از مهم‌ترین ادوار در تاریخ طب ایران است و در واقع دوره‌گذار از سنت به تجدد بود.
تقابل سنت و مدرنیسم با توجه به وضعیت برخی خانواده‌های سنتی و خرافی و مخالفت حکما و اطبای آن دوره با علوم جدید و مقاومت با هر گونه موج تجدد گرایی، دوران گذار را با تلاطم‌های سختی روبه‌رو می‌ساخت. نخستین مجلس حفظ الصحه (مرکز بهداشت) دولتی در سال ۱۹۰۴میلادی بر اساس تصویب نامه کنفرانس سال ۱۹۰۰ میلادی که به امضای نماینده ایران نیز رسیده بود در تهران تشکیل و نظامنامه‌ای شامل شرح وظایف مجلس حفظ الصحه برای آن تدوین شد.
تأسیس قرنطینه‌ها در بنادر ایران که تا پیش از آن زمان توسط خارجی‌ها انجام می‌گرفت، اجرای عمل آبله کوبی عمومی و تأسیس بیمارستان اختصاصی زنان و کودکان، در تهران از جمله وظایفی بودند که نظامنامه به انجام آنان تأکید بسیار داشت.
با تصویب قوانین جدید در انقلاب مشروطیت و تنظیم قانون اساسی و تأیید آن توسط مجلس شورای ملی، راه برای ایجاد بنیاد‌های نوین به جهت اداره شهر‌ها باز شد.
به‌طور مثال در اواخر دوران قاجار اقداماتی به منظور بهینه‌سازی بخش پیشگیری و درمان صورت گرفت به گونه‌ای که در سال ۱۲۹۹ هجری شمسی، انستیتو پاستور فعالیت خود را آغاز کرد. بواقع انقلاب مشروطیت موجب شد تا نگاهی تازه به مقوله علوم جدید انداخته شود و دلسوزان جامعه که عقب ماندگی ایران را تا عمق جان حس می‌کردند، همگام با تحولات سیاسی در عرصه فرهنگ و بهداشت نیز گام‌های بلندی بردارند. در ۲۰ ربیع‌الثانی ۱۳۲۵ هجری قمری، قانون بلدیه به تصویب مجلس شورای ملی در آمد و اداره‌ای به نام انجمن بلدیه زیر نظر وزارت داخله مشغول به فعالیت شد.
بر اساس این قانون وظایفی همچون اداره امور شهر و اموال عمومی، ارزاق عمومی، نظافت و بهداشت شهر، تأسیس بیمارستان‌ها و نوانخانه‌ها، کتابخانه‌ها، مدارس و مرمت ابنیه تاریخی به عهده این اداره گذاشته شد.
قانون دیگری که در دوران مشروطه به تصویب رسید، «قانون طبابت» مصوب ۱۳۲۹هجری قمری بود که بر اساس آن تنها پزشکانی که از مدرسه دارالفنون فارغ‌التحصیل شده و دارای تصدیق نامه پزشکی جدید بودند اجازه داشتند به‌صورت مستقل طبابت کنند.
سایر اطبایی که به روش قدیم طبابت می‌کردند می‌بایست پس‌از شرکت در آزمون طبابت و کسب نمره قبولی در آن آزمون، تصدیق نامه طبابت بگیرند تا اجازه داشته باشند به‌صورت مستقل به‌کار طبابت ادامه دهند.
این قانون در مورد فروشندگان دارو نیز صادق بود. در بین اسناد حکومتی به جا مانده از آن دوران به مکاتبات بی‌شماری از طبیبان قدیمی و دوا فروشان قدیمی که برای گرفتن تصدیق نامه جهت ادامه شغل‌شان دچار مشکل شده بودند وسعی بر متقاعد کردن اداره معارف داشته‌اند، بر می‌خوریم.
متأسفانه در سال ۱۹۱۹ میلادی / ۱۲۸۸ هجری شمسی، کمی پس از اتمام جنگ جهانی اول بواسطه تأثیرات جنگ روی وضعیت بهداشت جهانی و سوء تغذیه و کمبود مواد غذایی در اغلب کشور‌های جهان، از جمله ایران آنفلوانزایی شایع شد که بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون نفر از جمعیت جهان را قربانی گرفت.
این بیماری در آن دوره تنها به‌خاطر نبود دستگاه سانسور در کشور اسپانیا و بی‌طرفی این کشور در جنگ به آنفلوانزای اسپانیایی شناخته شد در حالی که کشور‌های آلمان، امریکا، فرانسه و بریتانیا اخبار و اطلاعات مربوط به آنفلوانزا را سانسور کرده و علت آن را حفظ روحیه جمعی پس از پایان جنگ بیان می‌داشتند.
منبع روزنامه ایران
عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها