در جنگ جهانی دوم چه بلایی سر ایران آمد؟

دولت ایران در ۱۰ شهریور ۱۳۱۸ تنها یک روز پس از شروع جنگ اعلام بی طرفی کرد. و در ۱۱ شهریور نخست وزیر محمود جم در بیانیه ای نوشت:

«در این موقع که متاسفانه دایره جنگ در اروپا مشتغل گردیده است دولت شاهنشاهی ایران به موجب این بیانیه تصمیم خود را به اطلاع عموم می رساند که در این کارزار بی طرف مانده و بی طرفی خود را محفوظ می دارد.»

 

بهانه متفقین برای حمله به ایران:

 

در طی ماه های پیش از شهریور بیست متفقین چند بار از دولت ایران برای عبور مسالمت آمیز نیروهایشان از خاک ایران درخواست اجازه عبور کردند اما همواره این درخواست از طرف رضاشاه رد می شد. رضاشاه امکان حمله متفقین را بسیار کم می دانست به همین دلیل ارتش ایران هیچگونه آمادگی برای حمله متفقین نداشت. از طرح ریزی حمله نیروهای روس و انگلیس به ایران زمان دقیقی در دست نیست. به حر حال این واقعه در سحرگاه ۳ شهریور ۱۳۲۰(۲۵ اوت ۱۹۴۱) رخ داد. ساعت چهار بامداد سوم شهریور سفیر جماهیر شوروی و وزیر مختار انگلستان در تهران به دیدار علی منصور نخست وزیر وقت رفتند و طی یادداشت هایی مشابهف به دولت ایران اعلام کردند که به دلیل بی توجهی ایران به خواست آنها با کمال تاسف ارتش های این دو کشور وارد خاک ایران شدند. در این تهاجم، تبریز و مشهد و شهرهای ساحلی دریای خزر به اشغال شوروی درآمدند. ارتش انگلیس نیز با دو هدف پیشروی کرد. اولین هدف اشغال مناطق نفت خیز و دومین هدف پیشروی در خاک ایران بود.

روزشمار تجاوز متفقین:

 

۳ شهریور:

عبور نیروهای شوروی از مرز ایران: بی درنگ جلسه وزیران د کاخ سعد آباد با حضور رضاشاه تشکیل شد و موضوع حمله به ایران و نقض بی طرفی مورد بررسی قرار گرفت و راه حل هایی برای جلوگیری از بحران ذکر شد. نمایندگان شوروی و بریتانیا، علت این مداخله را وجود تعداد زیادی از کارشناسان آلمانی در ایران ذکر کردند.

۴ شهریور:

روز چهارم شهریور بمباران شهرهای بی دفاع و سربازخانه ها ادامه پیدا کرد; شهرهای قزوین، رشت و تبریز مورد حمله هوایی قرار گرفت. بر اثر حمله لشکر های تبریز، رشت و گرگان از هم پاشید و مردم تهران و بقیه شهرها به اطراف پناه بردند.

۵ شهریور:

روز ۵ شهریور در جلسه فوق العاده دولت که در حضور رضاشاه تشکیل شده بود، رجبعلی منصور پس از ارایه گزارش از اقدامات دو روزه خود، نا امیدانه از مقام نخست وزیری استعفا داد. حکم نخست وزیری فروغی صادر شد.

۶ شهریور:

صبح روز ششم شهریور، فروغی با وزیران خود در مجلس شورای ملی حاضر شد و برنامه خود را در نطقی کوتاه اعلام و وزیران کابینه را معرفی کرد و نمایندگان را در جریان تصمیم دولت مبنی بر ترک مقاومت قرار داد. مجلس به اتفاق آرا به فروغی رای دادند و فروغی در مجلس طی سخنرانی ای حماسی مردم را به خویشتن داری دعوت کرد و همچنین از نیت بریتانیا برای برکناری و تبعید رضاشاه باخبر شد. در این زمان شوروی به هر شهر ایران که پا می گذاشت انگار یک دولت فاتح اداره آن را بر عهده می گرفت.

۷ شهریور:

در نتیجه گفتگو های انجام شده فروغی با سفیران بریتانیا و شوروی، در روز هفتم شهریور ماه قرار شد تا رضاشاه به اتفاق تمام خانواده خود بجز رضاشاه به اصفهان رفته تا تبعید شوند. در این زمان شهر های شمالی ایران توسط شوروی بشدت بمباران می شد.

۸ شهریور:

در این روز متفقین ایران را به سه بخش تقسیم کردند. بخش شمالی در اختیار روس ها، بخش جنوبی و نفت خیز ایران در اختیار انگلیس و تنها مناطق نهران و مرکز ایران برای ایران باقی ماند.

در همین روز ها شورای عالی دستور مرخصی سربازان نظام وظیفه را تصویب کرد و به اجرا گذاشت.

۹ تا ۱۷ شهریور:

رضاشاه تصمیم خود مبنی بر استعفا را به فروغی داد همچنین سفارت ایران به اتباع آلمانی دستور خروج داد و به ناچار برای جلوگیری از حمله متفقین به آلمان اعلام جنگ داد.

۲۳ تا ۳۰ شهریور:

سفیر های متفقین به رضاشاه التیماتوم دادند که تا ۲۶ شهریور استعفا دهد وگرنه پهلوی را نابود می کنند. صبح ۲۵ شهریور رضاشاه به نفع ولیعهدش محمدرضا استعفا داد. و در تاریخ ۳۰ شهریور رضاشاه و خانواده اش از اصفهان به یزد و کرمان و سرآخر به بندر عباس رفتند تا با یک کشتی بریتانیایی که قرر بود آنها را به جزیره موریس ببرد. انتقال داده شدند.

تضمین تمامیت ارضی ایران:

پس از سه ماه در تاریخ ۶ بهمن ۱۳۲۰ مجلس قانن سه قوا در ایران را تصویب کرد و به امضای سفرای روس و انگلیس رساند. در این قرارداد بر این تاکید شده بود که نیروهای متفقین باید تمامیت ارضی ایران را قبول کرده و نیروهای خود را بعد از جنگ از ایران خارج کنند.

آذر ماه ۱۳۲۱ نیروهای آمریکایی وارد ایران شده تا پرشن کریدور را بسازند. پرشن کریدور راهی بود که شمال و جنوب ایران را به هم وصل می کرد.

۹ آذر ۱۳۲۲ در کنفرانس تهران رزولت، چرچیل و استالین تضمین کردند که پس از پایان جنگ نیروهای متفقین خاک ایران را ترک خواهند کرد. پس از پایان جنگ نیروهای آمریکایی و انگلیس از ایران رفتند اما شوروی که به دنبال نفت ایران بود و با مصوبه مجلس ایران که مانع این کار می شد عصبانی بود، بنای ناسازگاری گذاشت و حتی از نیروهای خودمختار کرد و آذربایجان حمایت کرد و اجازه حمله ارتش ایران به آنها را نداد.

پس از شکایت دولت ایران از شوروی به شورای امنیت و همچنین مسافرت قوام السلطنه به مسکو، شوروی در اردیبهشت ۱۳۲۵ نیروهای خود را از ایران خارج کردند.

عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها