1
ای به سر کوی تو مسکن و مأوی مرا
خاک درت خوشتر از جنت اعلی مرا
2
روی توام در نظر فکر توام در ضمیر
بهتر از این چون بود صورت و معنی مرا
3
گوشهنشینان کنند دعوی هر قبلهای
قبلهٔ ابروی توست کعبه دعوی مرا
4
دانهٔ خال تو شد راهزن زهد من
عشق تو بر باد داد خرمن تقوی مرا
5
من که شدم کشتهٔ آن بت عیسی سرشت
بو که حیاتی دهد از دم عیسی مرا
6
خاطر مسکین به هجر چون ره تسکین برد
گر ندهد مژدهای وصل تسلی مرا
7
گر شود ابن حسام در غم عشقش تمام
بس بود این دولت از دنیی و عقبی مرا
در بیتِ ششم به نظر میاد بایست به جای «مژدهای» واژهی «مژدهی» قرار بگیره تا معنا درست باشه.
البته از اونچه در نسخ اومده خبر ندارم.