اوضاع اقتصادی ایران از ورود اسلام تا پایان حکومت علویان طبرستان

تحولات اقتصادی ایران از اسلام تا علویان

به نام خدا

با سلام امروز هم خدمت شما هستیم با مقاله “اقتصادی ایران از ورود اسلام تا پایان حکومت علویان طبرستان” از سری

تاریخ تحولات ایران از ورود اسلام

است برای دیدن دیگر مقالات مرتبط بر روی لینک بالا کلیک کنید.

————

در زمان پیامبر (ص) و ابوبکر، امور مالی دولت منحصر به این سه درآمد بود:[۱]

۱. زکات که از دولتمندان می گرفتند و به فقیران می دادند.

۲. غنیمتهایی که در جنگ به دست می‌آمد و میان سپاهیان تقسیم می‌شد.

۳. جزیه که از یهود و نصارای عربستان دریافت می داشتند.

در زمان پیامبر (ص) و ابوبکر درآمدها، به طور مساوی میان زن و مرد کوچک و بزرگ و بنده و آزاد تقسیم می‌شد و اگر چیزی از خارج به مدینه می رسید، در مسجد به دست پیامبر و ابوبکر بدون قید و شرط تقسیم می شد و چیزی از آن باقی نمی ماند.

در زمان پیامبر و به خصوص در ابتدای کار، درآمد مسلمین، فوق‌العاده ناچیز و عبارت از همان زکاتی بود که اسلام، به عنوان حق فقرا در اموال ثروتمندان مقرر کرده بود. به ثروتمندان مسلمان در آن زمان، عبارت بودند از انصار، یعنی اهالی مدینه، زیرا مسلمانان مکه به علت مهاجرت به مدینه، تمام ثروت خود را در مکه ترک کرده بودند و آنها نه تنها ثروتی نداشتند بلکه کاملاً محتاج هم بودند. تا اینکه غزوات شروع شد و درآمد جدیدی از طریق غنایم جنگی نصیب مسلمانان گردید. این درآمد را ابتدا طبق دستور پیامبر و اجازه آیه انفال[۲]، بین محاربین و کسانی که در جنگ شرکت داشتند تقسیم کردند. در این تقسیم هیچگونه طبقه تفاوتی بین محاربین نبود.

 

در دوران ابوبکر نیز وقتی مالی می رسید، آن را به مسجد رسول خدا می بردند و پس از تفکیک از لحاظ موارد مصرف، یا به وسیله ابوعبیده بن جراح به نیابت از خلیفه، به طور مساوی بین مردم تقسیم میکردند. گرچه عمر بن خطاب پس از رسیدن به مقام خلافت این مساوات را در تقسیم رعایت نکرد، ولی در سادگی و بی آلایشی نسبت به زندگی خود و دقت و سختگیری نسبت به اموال عامه و رعایت حقوق مسلمانان و توجه به این اصل که اموال بیت المال متعلق به مردم است و باید برای مردم و به خاطر مصالح و منافع آنها مصرف شود، دست کمی از سلف خود نداشت.[۳]

 

حکومت عثمان در واقع حکومت اشراف قریش بود. عثمان در جاهلیت، یکی از بزرگترین بازرگانان و مال دران مکه شمرده می‌شد و حتی در زمان خلافت خود نیز به بازرگانی و معاملات ملکی اشتغال داشت. او به تنعم زندگی می‌کرد و در پاسخ کسانی که زهد عمر را به رخش می کشیدند؛ می گفت: خداوند عمر را بیامرزد، کیست که طاقت او را داشته باشد، من مال دارم و از مال خودم می خورم، پیرم باید غذای نرم بخورم. در خلافت او سران بنی امیه که خویشاوند خلیفه بودند، زمام امور را در دست گرفتند، مناصب حساس و مقام‌های پرسود را به خود اختصاص دادند و هر یک قسمتی از مملکت را می‌خوردند. نتیجه این سیاست دو چیز بود:

۱. بر هم زدن سیاست مالی محکمی که دو خلیفه قبل از برقراری آن، بر اساس مالکیت محدود به مساوات، زحمات زیادی متحمل شده بودند و عثمان اکنون با بی ارادگی خود، آن را به صورت مالکیت های بزرگتر آورده بود.

۲. مسلط نمودن بنی امیه، که همان طبقه ثروتمند و مالک را تشکیل می‌دادند، بر سر مسلمانها و اموال آنان.

این دو نتیجه نادرست، آنقدر ریشه دار بود که حتی حکومت علی بن ابیطالب (ع) به عنوان خلیفه چهارم که به قول مورخین ادامه حکومت و سیاست پیامبر (ص) بود، نتوانست آن را اصلاح کند. زیرا سودجویان اموی و قریش در تمام شئون مملکت رخنه کرده بودند و به هیچ وجه حاضر نبودند خود را به حضرت علی (ع) که به قول پیامبر در اجرای دستورهای الهی سخت تر از آن بود که بتوان تصور کرد؛ تسلیم نمایند و ثروت و موقعیت خود را به خطر بیاندازند. زیرا حضرت علی (ع) در یکی از خطبه‌ها  خط مشی خود را معین کرده بود و صریحاً اعلام داشته بود که از این پس مساوات در عطا را رعایت خواهد کرد.

 

به هرحال، تحمل این سیاست که از طرف علی (ع) اعلام شده بود، برای افرادی که در زمان عثمان صاحب ثروت‌هایی شده بودند، کار آسانی نبود؛ به همین جهت از همان ابتدا در صدد کارشکنی بر آمدند و پس از حضرت علی (ع) معاویه همه کاره مسلمین شد. او وارث خلافت شده بود که اراضی و املاک وسیعی در شرق و غرب از خود باقی گذاشته و این کار اصلی و اساسی، بهره برداری و در صورت امکان توسعه حدود آن بود. برای بهره‌برداری، از این میراث پر وسعت و پر درآمد، از هر امکانی استفاده می‌کرد؛ ولو آن که صددرصد با مبانی شرعی تطابق نداشته باشد.[۴]

 

 

 

بخش اول: وضع مالی و مالیه مسلمانان

۱.  بیت‌المال

هم اینکه در زمان عمر، ممالک ایران و روم گشوده شد و کشور اسلامی توسعه ‌یافت، درآمد زیاد شد. برای تنظیم امور مالی، دفاتری تعیین کرد که در آن واردات ثبت می‌شد و میزان حقوق و مستحقان در آن قید می‌گشت و بقیه درآمد نیز در آن دفاتر نوشته می‌شد که در موقع لزوم، از روی آن حساب موجودی را به مصرف معین می‌رساندند. بدین ترتیب وقتی درآمد رو به فزونی گذاشت، عمر خزینه ای در مدینه دایر ساخت و آن را بیت المال نامید. و نخستین خلیفه ای که بیت المال تأسیس کرد، عمر بود.

بیت المال در زمان خلفای راشدین خزانه‌داری کل محسوب می‌شد و تمام درآمدهای مختلف در آنجا گرد می‌آمد، اما در زمان امویان و عباسیان برای هر نوع درآمدی خزانه داری جداگانه‌ای تشکیل شد.[۵] آنچه به بیت المال می‌رسید به صوابدید خلیفه بر مصالح دولت خرج می‌شد و مقرری قاضیان و ولایتداران و عاملان و متصدی بیت المال و دیگر موظفان از آن پرداخت می‌شد.[۶]

 

از طرف دیگر گاهی سوء استفاده هایی از بیت المال نیز صورت می‌گرفت. مثلاً ابن زیاد هنگام فرار از عراق موجودی بیت المال را که بالغ بر نوزده میلیون درهم بود، برداشت، قسمتی از آن را بین طرفدارانش تقسیم کرد و بقیه را برای خانواده اش ذخیره کرد. هنگامی که قیسیها و کلبیها در مرج رابط مشغول جنگ شدند؛ یکی از طرفداران مروان، دمشق را تسخیر کرد و بر بیت‌المال و خزانه آنجا دست پیدا کرد و با همان بیت المال افراد و سلاح و به کمک مروان فرستاد و در نتیجه سبب پیروزی او شد و همین پیروزی،  نقطه عطفی بود در تاریخ که موجبات تغییر مسیر حوادث را به نفع آنان فراهم کرد.

وقتی مختار بر کوفه دست یافت، موجودی بیت المال آنجا را که بالغ بر نه میلیون درهم بود، ضبط کرد. قسمتی از آن را بین افرادش که هنگام محاصره قصر ابن مطیع حضور داشتند و در حدود سه هزار و هشتصد نفر بودند تقسیم کرد و به هر نفر پانصد درهم داد و بقیه را نیز به این سایر افراد، که بعد از اتمام محاصره به لشکر او پیوسته بودند از قرار هر نفر دویست درهم توزیع نمود.[۷]

 

 

۲. زکات

زکات یکی از مهم‌ترین منابعی است که قرآن روی آن تکیه کرده و به صورت فرمانی آن را صادر کرده و از رسول اکرم (ص) و مقام رهبری و امامت امت خواسته تا آن را اجرا کنند و در اجرای آن سستی نکنند و هدف از اجرای آن فرمان را تطهیر و تزکیه اجتماع و افراد جامعه قرار داده است. زکات به عنوان یکی از ارکان اسلام و به‌عنوان یکی از مسلمات دین طرح است.[۸]

 

امام صادق می فرماید:[۹] خداوند عالم در اموال ثروتمندان حقوقی را برای مستمندان واجب کرده است که موظف به اداء و پرداخت آن هستند و آن زکات است و اگر بدهند، انجام وظیفه کرده اند و به سبب همین زکات و پذیرفتن آن خونشان محفوظ می‌ماند و در صف مسلمین قرار می‌گیرند. در حدیثی دیگر می فرماید: اگر کسی قیراطی از زکات را منع کند و ندهد نه مومن محسوب می‌شود و نه مسلم.

 

قرآن مجید در سوره توبه آیه ۱۰۳ می فرماید:[۱۰] ای رسول ما تو از مومنان صدقات را دریافت دار تا بدان صدقات نفوس آنها را پاک و پاکیزه سازی و آنها را به دعای خیر یاد کن که دعای تو در حق آنان موجب تسلی خاطر آنها شود و خدا (به دعای مخلصان) شنوا و داناست.

 

زکات یا صدقه مالی بود که از ثروتمندان مسلمان گرفته می‌شد. صدقه در مرکز خلافت دفتری خاص داشت و در سایر شهرها نیز شعبه های آن دایر بود، مسلمانان وظیفه داشتند از اموال نقد خود از طلا و نقره یک ربع عشر بپردازند.[۱۱] آنچه که زکات به آن تعلق می گیرد؛ عبارت است از: چهارپایان، زر و سیم میوه و محصول کشت و کار. زکات چارپایان به شتر و گاو و گوسفند تعلق می گیرد و حضرت رسول اکرم (ص)، به امر خدا میزان آن را تعیین فرموده اند.[۱۲]

زکات بر کسانی که در سوره توبه آیه ۶۰ یاد شده اند، تقسیم می‌شود:[۱۳] مصرف صدقات منحصراً  مختص به این هشت طایفه است: فقیران، عاجزان، متصدیان اداره صدقات، برای تالیف قلوب (یعنی برای متمایز کردن بیگانگان به دین اسلام)، آزادی بندگان، قرض دادن و در راه خدا و به راه درماندگان. این مصارف هشتگانه فرض و حکم خداست که خدا بر تمام حکم و مصالح امور آگاه است. مامورین صدقه و (زکات) از خود اختیاراتی داشتند که زکات را جمع کنند و به مستحقین بپردازند؛ مگر اینکه دستور مخالف آن از طرف خلیفه صادر می‌شد؛ ولی مأمورین اموال غنیمت و فیئی فقط با اذن صریح خلیفه و یا جانشین او می توانستند در آن نوع اموال تصرف کنند.[۱۴]

 

۳. خراج

واژه خراج در لغت به معنی مالیات و باج بوده[۱۵] و در فارسی باستان به صورت هراگ از ریشه نو بابلی آلاکو یعنی انقیاد و اطاعت گرفته شده است و سپس در زبان پهلوی شکل خراگ و در دوره اسلامی معرب خراج شده است. مهمترین منابع درآمد امپراتوری اسلامی خراج و جزیه بوده است. خراج به لفظ پهلوی، خراگ مالیاتی بوده است که از محصول و عواید زمین می گرفتند، و سابقه آن در ایران باستان ممتد و طولانی است.

تحقیقات دانشمندان مستشرق هم موید این معنی است که خراج معنی مالیات بر اراضی، ماخوذ از کلمه Kharagh می باشد که در زبان پهلوی، عبارت از مالیات بر اراضی بوده است و احتمال دارد که در زمان هخامنشیان، از زبان آرامی وارد زبان پهلوی شده باشد.[۱۶] حسن ابراهیم حسن می نویسد[۱۷]: خراج زمین کشاورزی از منابع درآمدی دولت اسلام بود. درآمد زمین عشر یا خراج نامیده می‌شد. عشر را از محصول زمینی می گرفتند که مردمش بی جنگ تسلیم شده بودند یا به وسیله جنگ گشوده شده بود  و خلیفه آن را بر سپاهیان تقسیم کرده بود.به نوشته جرجی زیدان[۱۸] قدیمی‌ترین مالیات‌ها، مالیات زمین و محصول زمین است که آن را به عربی خراج می نامند و اصل پیدایش آن از این روست که در روزگار پیشین زمین را ملک پادشاه می دانستند.

پس از ظهور اسلام، فتح سواد و ایران موجب شد که اولاً، اراضی زیادی که روزگاری یکی از منابع مهم درآمد دولت ساسانی به شمار می‌ آمد، به دست اعراب بیفتد و ثانیاً، اعراب از یک روش و نظام مالیاتی جدید، یعنی نظام مالیات و اراضی که از آن به خراج تعبیر می‌شد، اطلاع پیدا کنند. در اینجا بود که خلیفه دوم بلافاصله درصدد استفاده از این نظام که درآمد مستمر و مقطوعی برای دولت تامین می کرد؛ برآمد و جهت تطبیق آن در تمام اراضی مفتوحه دست به کار شد.[۱۹] و بدین ترتیب عمر خلیفه دوم اولین کسی بود که خراج بر زمینها را وضع کرد.[۲۰]

مسلمانان وقتی به ایران آمدند، مقررات زیر را به طور کلی اجرا کردند:[۲۱]

۱. از زمین های بایری که خود مسلمانان آن را دایر کرده بودند؛ یک دهم.

۲. از زمین‌هایی که مردم آن منطقه اسلام آورده اند؛ یک دهم.

۳. از زمین‌هایی که با شمشیر آن را گرفته اند؛ یک دهم.

۴. از زمین‌هایی که مردم آن طبق پیمان با مسلمانان صلح کرده اند، طبق پیمان مالیات می دادند و اگر هم مردم آن سرزمین مسلمان هم می شدند در میزان مالیات زمین تغییری حاصل نمی‌شد. در صورت خرابی و آبادی ده و کمی و زیادی محصول در تعیین مالیات مراعات می‌شد. و همین که در زمان عمر عراق فتح شد میزان مالیات به همان میزان مقرر قباد پادشاه ساسانی (برای هر جریب[۲۲] یک درهم و یک قفیز در سال) باقی ماند. ولی در پاره‌ای نقاط، میزان مالیات تابع محصول آن قرار گرفت، و چنان که عمر خلیفه دوم، عثمان بن حنیف را از برای امر مساحت زمینها روانه کوفه کرد. عثمان بن حنیف زمین‌ها را مساحت کرد و بر هر جریب نخلستان ده درهم و بر هر جریب تاکستان ده درهم، و بر هر جریب کشتزار نیشکر، شش در هم و بر هر جریب گندمزار چهار درهم و در هر جریب جوستان دو درهم خراش نهاد، و در این باب نامه به عمر نوشت. عمر نیز عزم وی را جایز شمرد.[۲۳]

به هرحال خصوصیاتی که در دوره خلیفه دوم برای خراج در نظر گرفته می‌شد، عبارت بودند از[۲۴]:

الف) خصوصیات مربوط به زمین مانند خوبی و بدی خاک از لحاظ قابلیت کشت و عدم آن.

ب) خصوصیات مربوط به محصول از لحاظ  مرغوبیت و داشتن بازار.

ج) خصوصیات مربوط به نحوه آبیاری که آن را نیز به چهار دسته تقسیم کرده‌اند:

۱.  زمین‌هایی که به وسیله نهر و چشمه آبیاری می شده اند.

۲. زمینهایی که با وسایل دستی مانند سطل و دلو و امثال آن آبیاری می‌شده‌اند.

۳. زمین‌هایی که به وسیله باران آبیاری می شدند و محصول دیم می‌دادند.

۴. زمینهایی که بدون احتیاج به آب، به واسطه رطوبت طبیعی بارور بوده اند.

 

 

۴. جزیه (مالیات سرانه)

جزیه مطابق سوره توبه آیه ۲۹ از اهل کتاب گرفته می‌شد:[۲۵]《 ای اهل ایمان با هرچه از اهل کتاب (یهود و نصاری) ایمان به خدا و روز قیامت نیاورده و آنچه را خدا و رسولش حرام کرده، حرام نمیدانند و به دین حق نمی‌گروند، قتال و کارزار کنید تا آنگاه که با ذلت و تواضع به اسلام جزیه بدهند.》

کتب لغت عربی و اکثر مآخذ اسلامی، کلمه جزیه را عربی دانسته و برای آن وجوه و معانی مختلفی ذکر کرده اند. قدامه بن جعفر در کتاب الخراج جزیه را از جزی یجزی به معنی کف (یعنی مانع شدن و جلوگیری کردن) مشتق دانسته است و می‌گوید بعد از وضع جزیره بر قومی، آن جزیه، مانع از قتل و کشتار آن قوم خواهد شد. ابویعلی و ماوردی در کتاب الاحکام السلطانیه جزیه را از جزا دانسته اند و می‌گویند: جزیه ای که اهل ذمّه می پردازند یا جزای کفر آنها و یا جزای امانی است که مسلمین بر آنها می‌دهند. ابن قدامه، صاحب المغنی جزیه را به معنی《قضی》دانسته و گفته است که کسی که جزیه می‌پردازد، دین خود را که در نتیجه امان مسلمین بر گردن دارد، ادا می کند. مانند مذیه که شخص، برای برائت ذمه خود ادا می کند. قول دیگری هم جزیه را از جزء و تجزیه مشتق دانسته و گفته است که اهل ذمّه مجبورند یک جزء از مال خود را به مسلمین پرداخت نمایند.[۲۶]

خراج برخی از مناطق ایران، مصر و شامات در دوره امویان[۲۷]

(برای مطالعه)

 خراج عراق و مضافات آن در ایران                                                             ۶۵۵ میلیون درهم

 سواد                                                                                                 ۱۲۰ میلیون درهم

 فارس                                                                                                 ۷۰  میلیون درهم

 اهواز و مضافات آن                                                                                ۴۰  میلیون درهم

 یمانه و بحرین                                                                                        ۱۵ میلیون درهم

 شهرستانهای دجله                                                                                   ۱۰ میلیون درهم

                                                        نهاوند و ماه کوفه که دینور باشد و ماه بصره که همدان است

 و مضافات آن از اراضی عراق عجم                                                               ۴۰ میلیون درهم

 ری و مضافات آن                                                                                    ۳۰  میلیون درهم

 حلوان                                                                                                   ۴۵ میلیون درهم

 موصل و متعلقات آن                                                                                  ۴۵ میلیون درهم

 آذربایجان                                                                                               ۳۰ میلیون درهم

 مصر                                                                                                      ۳ میلیون دینار

 فلسطین                                                                                                 ۴۵۰  هزار دینار

 اردن                                                                                                   ۱۸۰  هزار دینار

 دمشق                                                                                                  ۴۵۰  هزار دینار

 شهرستان حمص                                                                                      ۳۵۰ هزار دینار

 قنسرین و عواصم[۲۸]                                                                                   ۴۵۰ هزار دینار

 یمن                                                                                                      ۹۰ هزار دینار

درآمد کلی مناطق ایران به روایت قدامه

    نام منطقه                                                                           درآمد به درهم

سواد

اهواز

فارس

کرمان

مکران

سیستان

اصفهان

خراسان

حلوان

ماه کوفه (دینور)

ماه بصره (نهاوند)

همدان

ماسبندان

مهرجان

ایفارین

قم و کاشان

۰۰۰/۲۰۰/ ۱۳۰   درهم

۲۳/۰۰۰/۰۰   درهم

۲۴/۰۰۰/۰۰۰  درهم

۶/۰۰۰/۰۰۰  درهم

۱/۰۰۰/۰۰۰  درهم

۱/۰۰۰/۰۰۰ درهم

۱۰/۰۰۵/۰۰۰ درهم

۲۷/۰۰۰/۰۰۰ درهم

۹/۰۰۰/۰۰۰ درهم

۵/۰۰۰/۰۰۰ درهم

۴/۰۰۸/۰۰۰ درهم

۴/۰۰۸/۰۰۰ درهم

۱/۰۰۷/۰۰۰ درهم

۱/۰۰۱/۰۰۰ درهم

۳/۰۰۸/۰۰۰ درهم

۳/۰۰۰/۰۰۰ درهم

 

 

از طرف دیگر عده‌ای از محققین معتقدند جزیه عربی نیست. در این مورد جرجی زیدان می‌نویسد:[۲۹] شبلی نعمان در رساله‌ای که به زبان انگلیسی در سال ۱۸۹۴ تالیف و منتشر ساخته، چنین اظهار نظر کرده است که کلمه جزیه از گزیت فارسی گرفته شده است. موید  این قول شبلی، گفته ابن اثیر است که درباره مالیات و ارتش ایران می نویسد: کسری انوشیروان بر مردم ایران پرداخت جزیه مقرر داشت. این جزیه دوازده، هشت، شش و چهار بود و به استثنایی کارمندان دولتی، مرزبانان، نویسندگان، اشراف و سپاهیان، سایر مردم آن را می پرداختند.

در مورد مقدار جزیه در اسلام باید گفته شود که در زمان حضرت  رسول (ص) میزان جزیه با رعایت زمان و مکان به امر خود پیامبر تعیین می شد و زمانی که حضرت رسول با نصارای نجران صلح نمود؛ سالی سه هزار حله برای آنان جزیه معین کرد که دو هزار آن را در ماه صفر و هزار آن را در ماه رجب بدهند. بهای هر حله یک اوقیه و هر اوقیه چهل درهم بود و جزیه اهل اذرح سالی صد دینار معین شد و جزیه اهل فقنا یک چهارم چوبها و میوه ها و زره ها و پشمها و کالاهای آنان شد. جزیه پس از اسلام آوردن ملغی شد، فقط حجاج والی عبدالملک بر خلاف مقررات اسلام از تازه مسلمان ها نیز جزیه می گرفت.[۳۰] جزیه نیز از این جهت که هر سال یک بار گرفته می‌شد، مانند خراب بود، با این تفاوت که جزیه مالیات سرانه بود و اگر مودیان ان مسلمان می شدند، برداشته می شد. در صورتی که خراج متعلق به زمین بود و به سبب اسلام مالک زمین برداشته نمی‌شد.[۳۱] تعیین اولیه جزیه‌ای که در اسلام اخذ شده کار آسانی نیست، زیرا مانند سایر مورد، در این مورد نیز روایات هماهنگی ندارند و گرفتن نتیجه قطعی خیلی مشکل به نظر می‌رسد. طبق روایات ابوعبید، آیه جزیه در غزوه تبوک نازل شده و قاعدتاً باید اهل تبوک و اطراف، یعنی ایله، اذرح، جربا و دومه الجندل جزء اولین کسانی باشند که جزیه پرداخته اند، زیرا طبق روایات، پیامبر در همان سفر با اهالی نقاط مذکور، در قرارداد صلح بر مبنای جزیه منعقد نموده است.

به هر صورت جزیه دهندگان، علاوه بر جزیه ای که می پرداختند، مجبور بودند که شرایط اهل ذمه را نیز رعایت کنند. این شرایط چنین نقل شده است:

 

۱. به قرآن توهین کنند. ۲. به پیامبر بد نگویند. ۳. به زنان مسلمان تعرض یا با آنها ازدواج نکنند. ۴. در صدد گمراه کردن مسلمان یا تعرض به مال و جان او بر نیایند. ۵. از اسلام به بدی یاد نکنند. ۶. دشمنان اسلام و جاسوسان آنها را یاری ندهند. ۷‌. لباس مخصوص بپوشند که با لباس مسلمانها فرق داشته باشد. ۸. مشرف بر خانه مسلمانان خانه نسازند. ۹. در کلیساها ناقوس به صدا در نیاورند و کتاب‌های خود را با صدای بلند یا در حضور مسلمانان نخوانند. ۱۰. در انظار شراب نخورند و خوکهای خود را جلوی مردم نیاورند. ۱۱. اموات خود را دور از چشم مردم دفن کنند و بر آنها نوحه نکنند. ۱۲. بر اسب سوار نشوند و با خود اسلحه حمل نکنند، و از این قبیل احکام که هنوز هم بعضی از آنها در عربستان معمول است.[۳۲]

 

 

 بخش دوم: پول و سکه

عرب ها قبل از اسلام با درهم و دینار ایران و روم معامله می کردند. دینار از طلا و درهم از نقره بود. عربها از پول طلا به مسین تعبیر می‌کردند و پول نقره را ورق می خواندند و پول های مسی را حبه و دانق می‌گفتند. دینار سکه ای بود که روی آن نام و صورت پادشاهی که آن را سکه زده بود، نقش می شد و یک مثقال وزن داشت. یک دینار، ده درهم بود که گاه هم بهای آن از ده درهم تا سیزده و پانزده درهم می رسید.

عربها پیش از اسلام، دو نوع دینار داشتند: دینار هرقلی رومی و دینار کسروی ایرانی. همین قسم درهم آنان ایرانی و رومی بوده، اما بیشتر معاملات عربها با دینار رومی و درهم ایرانی انجام می‌شد.[۳۳]

 

در دوران پیش از اسلام سکه های یونانی و رومی در حجاز رواج داشت. پول نقره حمیری که نقش جغد آتنی داشت، نیز داد و ستد می شد. عمر و معاویه و دیگر خلیفگان اول به همین سکه های بیگانه که در روزگارشان متداول بود، اکتفاء کردند و شاید در بعضی موارد روی نقوش آن بعضی آیه های قرآن را افزودند. پیش از دوران عبدالملک سکه‌های طلا و نقره زده شد که تقلیدی از سکه‌های روم و ایران بود.[۳۴]

به گفته مقریزی، نخستین خلیفه ای که در اسلام سکه زد، عمر بن خطاب بود. سکه هایی با نقش و طرح ساسانی زد که در بعضی از آنها عبارت《الحمدالله محمد رسول الله》و در برخی《لاآیه الاهو》اضافه شد. جودت پادشاه می‌نویسد:《 سکه‌های دیده ام که از زمان خلفای راشدین به امر والیان و حکام اسلامی زده شد و قدیمی ترین آن را در سال ۲۸ هجری در قصبه هرتک (مازندران) زدند و دور آن سکه نوشته اند《بسم الله ربی》او همچنین سکه دیگری را با همه این اوصاف دیده بود که تاریخ ضرب سکه ۳۸ هجری و سکه سومی که در سال ۶۱ هجری در یزد ضرب شده بود، و به خط پهلوی در کنار آن نوشته شده بود: عبدالله بن زبیر امیرالمومنین[۳۵].》

 

بدین ترتیب از دوره‌های نخستین حکومت اموی سکه هایی به دست آمده است که کاملا با سکه های قدیمی ساسانی منطبق است. این سکه ها، تصویر خسرو دوم یا یزدگرد سوم را که معمولاً به صورت تجریدی است، نشان می‌دهند، که پشت این سکه‌های اموی مانند گذشته تصویری از آتشدان است. بر روی این سکه‌ها، نامه خلیفه، معاویه و نیز حاکمان اموی مانند زیاد بن ابیه، عبدالله بن خازم و حتی عبدالملک بن زبیر به خط پهلوی دیده می‌شود. عبدالله بن خازم رئیس قبیله قیس از خراسان بود، به سرعت توانست که بخش مهمی از خراسان را تحت تصرف خود در آورد و تا سال ۷۲ هجری/ ۶۹۱ میلادی بلامعارض در خراسان حکومت کند و به نام خود نه فقط سکه نقره، بلکه سکه طلا هم ضرب کند.[۳۶]

این وضعیت تا دوره حکومت عبدالملک مروان (۶۵-۸۶ هجری) ادامه داشت، تا اینکه عبدالملک درصدد برآمد تا سکه ها را کاملاً به عربی ضرب کنند (شکل ۳-۱ و ۳-۲ در اجرای این دستور به عمال خود فرمان داد که به جای درهم و دینار رومی و ایرانی درهم و دینار اسلامی رایج سازند و هر کس که تخلف کند باید اعدام شود. در ضمن درهم و دینار رومی و ایرانی را جمع‌آوری کنند و به سکه‌های اسلامی مبدل سازند.[۳۷]

علت این امر را ابن‌خلدون به شرح زیر توضیح می دهد: به سبب غفلت دولت از این امر دینارها درمهای ناسره رایج گشت و میزان غل و غش آنها به مرحله فاحشی رسید و بنا به روایت سعید بن مسیب و ابوالزناد، عبدالملک به حجاج فرمان داد درهم هایی سکه زنند و مسکوکهای سره را از ناسره باز شناسان و از یکدیگر جدا کنند.

و این واقعه به سال ۷۴ هجری روی داده است و مداینی گفته است که واقعه مزبور به سال ۷۵ هجری بوده است. آن‌گاه عبدالملک در سال ۷۶ هجری فرمان داد که در دیگر نواحی سکه بزنند و بر روی سکه ها عبارت《الله احد الله الصمد》بنویسند.[۳۸]

همه این‌ نکات دلالت بر نفوذ تدریجی فرهنگ اسلامی در سرزمین های قدیمی با فرهنگ کهن دارد. همانگونه که خط عربی نیز به تدریج همین روند را در ایران پیمود و جانشین خط متداول در ایران شد. کوشش عبدالملک به ویژه در نواحی ایران از قاطعیت بیشتری برخوردار بود و منجر به ضرب سکه‌های جدید در جهان اسلام شد. به جای تصاویر انسانی و سمبل های مذهبی ایرانیان، نوشته های عربی و عبارات مذهبی با ذکر نام ضراب، سال ضرب و محل ضرب ترجیح داده شد. از اینگونه مسکوکات، به ویژه از نیمه اول قرن دوم هجری قمری به شکل نقره آن، تعداد زیادی به دست آمده است.[۳۹]

 

 

[۱] . زیدان، پیشین،  ص۸۷.

[۲] . قرآن مجید، سوره انفال، آیه ۴۱،《 ای مومنان بدانید که هر چه به شما غنیمت و فایده رسد، خمس آن خالص خدا و رسول و خویشان او و یتیمان فقیران و در راه سفر ماندگان است (به آنها بدهید) اگر به خدا و بر آنچه بنده خود (محمد) در روز فرقان روزی که دو سپاه روبرو شدند، خدا نازل فرموده ایمان آورده اید و بدانید که خدا بر هر چیز قادر و تواناست.

[۳] . اجتهادی، صص ۹۷، ۹۹.

[۴] . همان،  صص ۱۹۶، ۱۱۵-۱۱۶.

[۵] . زیدان،  صص ۸۷، ۸۸، ۸۹.

[۶] . ابراهیم حسن،  ص ۴۷۳.

[۷] . اجتهادی،  ص ۱۲۹

[۸] . بیات،  اسدالله، ص ۱۴.

[۹] . همان،  ص ۱۴.

[۱۰] . الهی قمشه ای، ترجمه قرآن مجید.

[۱۱] . ابراهیم حسن، ص ۴۶۹.

[۱۲] . زیدان، ص ۱۶۶.

[۱۳] . الهی‌قمشه‌ای، پیشین،

[۱۴] . زیدان، ص ۱۶۹.

[۱۵] . دهخدا،《بخش  خ》، ص ۳۷۴.

[۱۶] . ممتحن، پژوهشی در تاریخ فرهنگ اسلام و ایران ۴۷.

[۱۷] . اجتهادی، ص ۲۱۷.

[۱۸] . زیدان، ص ۱۷۵

[۱۹] . اجتهادی، ص ۲۱۸.

[۲۰] . بیات، اسدالله، ص ۳۱۱

[۲۱] . زیدان، ص ۱۷۷.

[۲۲] . جریب مساحتی از زمین معادل ده هزار مترمربع، گری هم گفته شده، (فرهنگ فارسی عمید، ج ۱، ص ۳۵۱).

[۲۳] . بلاذری، ص ۷۱

[۲۴] . اجتهادی، ص ۲۲۴.

[۲۵] . الهی قمشه‌ای، ترجمه قرآن مجید

[۲۶] . اجتهادی،  ص ۱۸۴.

[۲۷] . یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ح ۲، صص ۱۶۶ – ۱۶۷.

[۲۸] . جمع عاصم :چندین قلعه محکم و ولایت‌های محیط به آن میان حلب و انطاکیه که بیشتر آنها کوهستانی است. (تاریخ یعقوبی، ج ۲ ، ص ۱۶۷)

[۲۹].زیدان، ص ۱۷۳.

[۳۰] . همان، ص ۲۰۳.

[۳۱] . ابراهیم حسن، ص ۴۷۰.

[۳۲] . اجتهادی،  صص ۱۸۷، ۱۸۹.

[۳۳] . زیدان، ص ۱۰۱.

[۳۴] . حتی، ج ۱، ص ۲۸۰.

[۳۵] . به نقل از ممتحن، صص ۳۸-۳۹.

[۳۶] . میراحمدی، ص ۷۱.

[۳۷] . زیدان، صص ۱۰۱ – ۱۰۲.

[۳۸] . ابن خلدون،  پیشین، ج ۱، ص ۵۰۰.

[۳۹] . میراحمدی، ص  ۷۳

منبع:

تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی

ایران از ورود اسلام تا پایان حکومت علویان طبرستان ( رشته تاریخ)

،دکتر محمد امیر شیخ نوری

، انتشارات دانشگاه پیام نور

تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی

عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها