دانلود آهنگ کاروسو از امین خسروی
دانلود آهنگ جدید کاروسو امین خسروی
اهنگ های جدید سال 99 را در بخش موزیک های جدید وب سایت تاریخ ما گوش کنید و لذت ببرید
Download New Song By Amin Khosravi name is Caruso in tarikhema
متن اهنگ
Qui dove il mare Luccica e tira forte il vento, su una vecchia terraza davanti al
Golfo di Surriento, Un uomo abbraccia una ragazza
dopo che aveva pianto, poi si shiarisce la voce e ricomincia il canto:
اینجا، جایی که دریا میدرخشد و باد میوزد، روی یک عرشه
قدیمی کنار خلیج سوررینتو ( نزدیک شهر ناپل)، مردی
دختری را در آغوش گرفته است بعد از اینکه گریه میکند،
سپس صدایش را تازه کرده و ترانه را ادامه میدهد:
Te voglia bene assaise. Ma tanto tanto bene sai e una
catena ormai che scioglie il sangue dint´e vene sai.
بسیار دوستت دارم. بسیار بسیار زیاد، خوب میدانی و میدانی
حالا زنجیر وار خون درون رگها را ذوب میکند.
Vide le luci en mezzo al mare, pensó alle notti la in America.
Ma erano solo le lampare e la bianca scia di una elica.
او چراغهایی روی دریا دید، به شب های آمریکا فکر کرد. اما
آنها فقط چراغهای ماهیگیران (در شب) بودند و مسیر سفید پشت کشتی.
Senti il dolore nella musica, si alzó dal pianoforte, ma quando vida la
luna uscire da una nuvola, gli sembró piú dolce anche la morte.
از موسیقی احساس ناراحتی کرد و از کنار پیانو برخواست. اما وقتی
دید ماه از پشت ابری پدیدار شد، مرگ هم برایش شیرین تر شد.
Guardó negli occhi la ragazza. Quegli occhi verdi come il mare. Poi
all´improvviso usci una lacrima e lui credette di affogare.
به چشمان دخترک نگاه کرد. آن چشمها مانند دریا سبز بودند.سپس ناگهان
اشکی چکید و فهمید که در حال غرق شدن است.
Te voglia bene assaise. Ma tanto tanto bene sai e
una catena ormai che scioglie il sangue dint´e vene sai.
بسیار دوستت دارم. بسیار بسیار زیاد، خوب میدانی
و میدانی حالا زنجیر وار خون درون رگها را ذوب میکند.
Potenza della lirica dove agni drama é un falso cha con
un po´de trucco e con la mímica, puoi diventare un
altro. Ma due occhi che ti guardano cosi vicini e vari,
ti fan scordare le parole, confondono i pensieri.
با قدرت اپرا، جایی که هر تراژدی تنها یک فریب است
همراه با کمی آرایش و نمایش، میتوانی کسی دیگر باشی.
اما دوچشمی که به تو نگاه میکنند، چنین نزدیک و واقعی،
باعث میشود کلمات را فراموش کنی و افکارت مغشوش شود.
Cosi diventa tutto piccolo, anche le notti la in America.
Ti volti e vadi la tua vita, como la scia di unélica
. Ma si é la vita che finisce. Ma lui non ci pensó poi tantó,
anzi si sentiva gía felice e ricominció il suo canto:
اینچنین هر چیزی کوچک میشود، حتی شبهای آمریکا. به پشت میچرخی
و به زندگیت نگاه میکنی، از میان مسیر سفید پشت کشتی.
اما آن زندگی است که به پایان رسیده.
او دیگر به آن نمیاندیشد، بلعکس احساس
خوشحالی میکند و ترانه اش را ادامه میدهد:
Te voglia bene assaise. Ma tanto tanto bene sai e una catena
ormai che scioglie il sangue dint´e vene sai.
بسیار دوستت دارم. بسیار بسیار زیاد،
خوب میدانی و میدانی حالا زنجیر وار خون درون رگها را ذوب میکند.
دیدگاه خود را بگذارید