روایتی از سوزن‌دوز کهنه‌کار؛ از دست‌های پُرکار تا چشم‌های کم‌سو

به گزارش خبرنگار «تاریخ ما»، در میان اقوام مختلف ایرانی، بلوچ یکی از مهم‌ترین قومیت‌هایی است که از گذشته در جغرافیای تاریخی و فرهنگی ایران حضوری موثر داشته و همچنان به نقش‌آفرینی فرهنگی، تمدنی، تاریخی و اجتماعی خود ادامه می‌دهد. سیستان با پیشینه‌ تاریخی یکی از نخستین خاستگاه‌های زیستی و تمدنی به شمار می‌آید. زمانی‌که بخواهیم به بررسی ظرفیت فرهنگی قومیت‌های مختلف بپردازیم هر یک شاخص‌های فرهنگ از درجه اهمیت بالایی برخوردار است که یکی از این مولفه‌ها لباس و به نوعی ریخت‌شناسی است. که اگر شناخت درستی از این عنصر مهم فرهنگی پیدا کنیم در ترسیم نمایه از یک قومیت بسیار کمک خواهد کرد.

نوع پوشش لباس بلوچی فراتر از مرزها جغرافیایی بلوچستان است، در حالی‌که گذشتگان این نوع لباس را بر تن می‌کردند، رواج این نوع پوشش را در مناطق خراسان جنوبی، بخش‌هایی از استان کرمان، هرمزگان، قسمتی از مناطق شمالی و کشورهایی پاکستان، هندوستان، افغانستان و…. می‌بینیم. یکی از معروف‌ترین هنر در این حوزه سوزن‌دوزی است که یکی از اصیل‌ترین هنرهای کهن این دیار محسوب می‌شود.

سوزن‌دوزی شمال ایران به رَشتی‌دوزی، شما شرق ایران به تُرکمن‌دوزی، شمال غرب ایران مَمَقان‌دوزی، نواحی مرکزی شبکه‌دوزی، سرمه‌دوزی، بخارا دوزی، پته‌دوزی، شماره‌دوزی و درویش دوزی معروف هستند. همچنین در مناطق جنوب غرب ایران گلابتون دوزی، خرس دوزی، در جنوب شرق ایران سوزن‌دوزی‌هایی با عنوان بلوچ‌دوزی، سیاه‌دوزی و خامه‌دوزی کاربرد دارد که هر کدام از این سوزن‌دوزی‌ها نقوش مختلفی دارند. البته نقوش در سوزن‌دوزی‌ها و دست‌بافته‌های هر منطقه الهام گرفته از طبیعت پیرامون است که هنرمند به زیبایی از آنها بهره می‌برد. عمده نقوش این سوزن‌دوزی‌ها منعکس کننده تخیلات، آرزوها، اسطوره‌های حماسی هنرمند، زندگی آداب و رسوم، عقاید، ریشه‌ها و باورهای قومی و قبیله‌ای آنان است که هر کدام از این نقوش سمبل و نمادی از گذشتگان به حساب می‌آید.

نقوش در سوزن‌دوزی بلوچ هندسی بوده که از ترکیب خطوط و سطح نقش بسته می‌شود که البته به چند دسته تقسیم خواهند شد همانند نقش‌های گیاهی، کیهانی، حیوانی و حاشیه‌ای. اشکال هندسی و خطوط جزء اولین نقش‌ها بودند که در انتقال مفاهیم، احساسات، علایق، آرزوها و اسطوره‌ها به مخاطب کمک می‌کند.

با مشاهده به هر یک از سوزن‌دوزی‌های بلوچ چنین استنباط می‌شود که طرح‌ها و فرم‌های هندسی نقش بسته شده تحت تاثیر زندگی هنرمند سوزن‌دوز بوده است. همان نقش‌های ابتدایی که با ترکیب چند خط به وجود آمده‌اند، سوزن‌دوز بلوچ با توانایی بالا عناصر طبیعی و زندگی‌اش در طبیعت را با نقش‌های ساده و هندسی و به نوعی با نظم و ترتیب مشخصی کنار هم می‌چیند، از جمله این نقوش نقش چلیپا یا گردونه خورشید است که نشانه معروف به نقش مایه‌های باستانی است که اثر آن را در یک مسیر چند هزار ساله در بیشتر تمدن های کهن بر جای مانده از ایران، چین و هند و پیش تر در اروپای عصر مفرغ و سرخ پوستان می بینیم. از دیگر نقش ها پنجه پلنگ در مناطق مختلف بلوچستان دیده می شود که هر منطقه روش دوخت، نقش و زنگ بندی متفاوت و خاص خود را به نمایش می گذارد.  

با توجه به اینکه سوزن‌دوزی یکی از صنایع دستی و هنرهای ایرانی است که پیشینه آن به ۸ هزار سال پیش باز می‌گردد، در ماندگاری و اعتلای آن، نقش قومیت بلوچ در تاریخ این هنر ستودنی و غیر قابل کتمان است. بخش اعظم شناسایی جامعه معاصر با این هنر زیبا مدیون علاقه و فعالیتهای «مهتاب نوروزی» است او در سال ۱۳۱۳ در روستای قاسم آباد از توابع بمپور متولد شد و مانند بسیاری از کودکان بلوچ تحت آموزش مادرش سوزن دوزی را فراگرفت و به سبب هنر ذاتی‌اش خیلی زود در این رشته نام‌آور شد در حالی که تنها ۱۶ سال داشت، استاد بی‌همتای این هنر نام گرفت. دست آفریده‌های وی در طی ۶۳ سال فعالیت، در نمایشگاه‌های داخل و خارج از ایران بارها به نمایش درآمده و نظر همگان را به خود جلب کرد و مورد استقبال قرار گرفته است. او به جز سوزن‌دوزی در پریواردوزی، سیاه دوزی، آینه دوزی، سکه دوزی و رودوزی نیز در منطقه سیستان و بلوچستان سرآمد همگان بود و اکثر دختران این خطه از هنر و دانشش بهره‌مند شدند. شاید زنان و دختران بلوچ از وجود زنی همچون مهتاب بی‌بهره ماندند و او را از دست داده‌اند اما زنی سرسخت، قدرتمند که ناملایمت زندگی در او تاثیری نداشته و راه‌اش را با تلاش ادامه داده است در میان زنان هست «زرخاتون عظیمی».

به سمت «زرخاتون» که می‌روم، چهره تمام زنان سرسخت جلوی چشمانم می‌آید، همان‌هایی که در مقابل مشکلات دنیا ایستادگی کردند و توانستند بهترین مسیر زندگی را برای خود انتخاب کنند راهی پُر فراز و نشیب اما دوست داشتنی، سخت اما مهتاب‌گون. به او می‌گویم با ما صحبت می‌کنی با روی گشاده و مهربانی قبول می‌کند، تسبیحی که در دستش است را می‌چرخاند و ذکر می‌گوید نمی‌دانم ذکرش چیست اما تسبیح‌ در دست‌اش مرا به وجد آورده است، به یاد مادربزرگانی می‌افتم که برای فرزندانشان دعا می‌کنند.

از او می‌پرسم که از چند سالگی سوزن‌دوزی را شروع کرده که می‌گوید: «از ۷ یا ۸ سالگی فعالیت سوزن‌دوزی را شروع کرده‌ام البته در دوران گذشته، اجازه مدرسه رفتن نداشتیم، زمانی‌که به سوزن‌دوزی مشغول شدم عاشق این کار شدم خدا را شاکرم که از این کارم ناراضی نیستم.»

هنر سوزن‌دوزی هر مرد و زن و کودک و پیر وجوان را به وجود می‌آورد، زیبایی‌هایش چشم را نوازش می‌دهد و لطافت‌اش دستان را آرامش، از «ننه زرخاتون» می‌پرسم تا به حال به چند نفر از زنان بلوچ این هنر زیبا را آموزش داده‌ای! با یک نگاه نافذ که چشمانش از کار بسیار سوزن‌دوزی کمرنگ شده و به رنگ طوسی رفته، می‌گوید: «به دنیایی از مردم سوزن‌دوزی را یاد داده‌ام. نزدیک ۴۰ یا ۵۰ روستا زنان و دختران‌اش از من سوزن‌دوزی را فرا گرفته‌اند. همه آنانی که این هنر را یاد گرفتند از کسب درآمد آن راضی هستند و علاقه زیادی به سوزن‌دوزی دارند.»

زمانی که از زرخاتون می‌پرسم هر تکه از این سوزن‌دوزی چقدر زمان می‌برد که به شدت گران است، سریع می‌گوید «پول ارزش ندارد» و بعد ادامه می‌دهد: «در دوران قدیم کلاسی در تهران تشکیل دادند و من هنر سوزن‌دوزی را به دختران آموزش دادم و ۲۵۰‌تومان دستمزد گرفتم. اگر دستمزدها گران است باید خرج زندگی ما هم تامین شود.»

لباس‌ها و تکه‌های سوزن‌دوزی حاصل «زرخاتون» مجموعه‌ای از زیبایی‌ها و دنیایی از رنگ‌هایی به دریا، خورشید و اقیانوس و کوه‌های سرخ است. از او می‌پرسم چند مدل از سوزن‌دوزی را بگوید، جواب می‌دهد هزاران مدل وجود دارد و هر مدل بگویی زن بلوچ می‌تواند آن را دربیاورد. مثلا مدل پُرکار سوزن‌دوزی برای لباس بلوچ زنانه دوختن‌اش نزدیک به یک سال زمان می‌برد.»‌

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.