دولت به نام سلامتی و ورزش، کام قاچاقچی و داروفروش را شیرین می کند.

مهدی موسوی متولد ۱۳۶۱ در مشهد، محقق و نویسندهٔ علوم ورزشی، کارشناس ارشد رشتهٔ فیزیولوژی ورزشی کاربردی است. آقای موسوی مخالف شدید مصرف داروها و مکملهای ورزشی می باشد. وی از نسل نوادگان پسری «آیت‌الله العظمی سید ابوطالب حسینی (طاب ثراه)» (مشهور به مجتهد قاینی 1230-1293 ه.ق.) از مراجع عالیقدر شیعه است.

 برای بررسی بیشتر وضعیت باشگاههای پرورش اندام و شیوع مصرف داروهای غیرمجاز گفتگویی تلفنی با وی داشتیم که در ادامه این مطلب آنرا می خوانید:

علت مخالفت شما با مصرف مکملهای پرورش اندام چیست؟

درود. بهتر است ابتدا ببینیم چرا این مواد در سطح جامعه توزیع می شوند و چرا مصرف آنها به نحو گسترده ای ترویج و تبلیغ می گردد. این مسئله بدون نظارت درست از جانب دولت و نهادهای مسئول امر ورزش چنان خسارتی به جامعۀ ما، خصوصا نسل جوان وارد کرده است که اگر کارشناسی منصفانه و با دید باز جوانب آنرا بررسی کند از شدت وخامت اوضاع مبهوت خواهد شد. مکملهایی که در پرورش اندام و باشگاهها مصرف می شوند خطرات بسیاری دارند و وظیفۀ انسانی ماست که تا می توانیم پیرامون خطرات آن جامعه را آگاه نموده و برای ریشه کنی این مشکل نهایت تلاش خود را بکنیم.

چرا انگشت اتهام خود را به سمت رشتۀ پرورش اندام و باشگاهها گرفته اید؟

چون پرورش اندام و رشته های زیر مجموعه اش بیشترین مصرف این مواد و مواد خطرناکتر را دارند و از این بدتر اینکه در باشگاههای پرورش اندام مصرف آنها تبلیغ و ترویج می شود. نسل جوان و نا آگاه نیز به نحوی مهار ناشدنی به سمت این اماکن و این رشته کشیده می شوند و مربیان ناآگاه و سود جو نیز از این فرصت نهایت سو استفاده را می کنند. نهادهای مسئول نیز متاسفانه یا سکوت کرده اند یا منفعلانه و از روی بی مسئولیتی کوچکترین گامی هم برای مهار این تهدید بر نمی دارند.

به عقیدۀ شما کدام ارگان باید این نظارت را داشته باشد و چه باید بکند؟

زیر بخشهای مسئول سلامت در مجموعۀ دولت باید اینکار را انجام دهند، وزارت بهداشت و وزارت ورزش باید این مواد را جمع آوری کنند و افراد سود جو را مجازات نمایند. متاسفانه همین ارگانها نظارت کافی برای حفظ امنیت نسل جوان را ندارند و جوانان و نوجوانانی که به باشگاههای پرورش اندام می روند در همان بدو ورودشان در چنگ سودجویان هستند و مهمتر اینکه این سودجویان جنایتکار دارای کارت مربیگری و احکام و مدالهای رنگارنگ هستند. این احکام و کارت مربیگری باعث می شود تا آن جوان و نوجوان مبتدی راحتتر گول بخورد و در دام آنها باشد. این سودجویان عموما افرادی با مشکلات روانی هستند که چون در سایر عرصه های زندگی و جامعه جرات و توان عرض اندام ندارند باشگاههای پرورش اندام را کُنام خود کرده اند و همین طاعون سو مصرف مواد غیر مجاز را به سایر رشته های ورزشی نیز تسری داده اند.

چرا می گویید این سودجویان مشکلات روانی دارند؟

ببینید ما در روانشناسی مفهومی به نام سِلف یا «خود» (self) داریم که نوعی آگاهی و تجربه فردی است که دارای انسجام مکانی و تداوم زمانی است و به مفاهیم انتزاعی خودمان از خودمان و دیگران از ما دلالت دارد. چنانچه سِلفِ ما در فرایند رشد، تایید دیگران را به اندازه کافی دریافت نکند از طریق فانتزی این نیاز را تامین می کند. در طول فرایند رشد، ما باید بتوانیم از فانتزی به سمت واقعیت حرکت کنیم. اگر مشکلات روانی ما چه با محرک بیرونی و چه درونی زیاد باشد سِلفِ ما از فانتزی خارج نشده و به سمت واقعیت حرکت نمی کند. به همین دلیل دائماً در جستجوی ابژه (موضوع) هایی خواهیم بود که این تایید را به ما بدهند و اگر در دنیای بیرون تایید را دریافت نکنیم به فانتزی پناه می بریم. کسانیکه اعتیاد به عملهای زیبایی دارند و پروتزهای حجیم و آنچنانی به بدن خود تحمیل می کنند نیاز به این تایید دارند و با این اعمال در ذهن خود تایید بیرونی را به زور دریافت می کنند. افرادیکه در باشگاهها با تزریق آمپولهای استروئیدی و ترکیبی من درآوردی به نام سینتول و امثالهم عضلات خود را بزرگ می کنند نیز دقیقا همین مشکل روانی را دارند. همه کسانیکه ورزش می کنند، خصوصا نوجوان و جوانی که به باشگاه می رود با انگیزۀ بهتر کردن تصویری که از خود دارد تصمیم به ورزش و بهتر کردن وضعیت جسمانی  خود به باشگاه آمده است تا از نظر روانی هم تایید درونی و هم تایید بیرونی را داشته باشد و هدف بسیار خوبی دارد اما این افراد سودجو با دکور و ظاهر خوبی که دارند این راهکارهای ناسالم و جنایتکارانه را به وی عرضه می کنند و در اکثر موارد هم افراد به دام وی می افتند زیرا حق انتخاب دیگری ندارند. وقتی این اتفاق افتاد خود قربانی پس از مدتی مبلغ و مشوق دیگران می شود و اگر زنده بماند، دیری نخواهد پایید که خودش نیز به جرگۀ این سوداگران مرگ ملحق خواهد شد.

چطور می شود که حق انتخاب دیگری نداشته باشند؟

چون اکثر این افراد عمل ناشایست و فرصت طلبانۀ خود را با کارت مربیگری و احکام رنگارنگ پوشش می دهند، متاسفانه اینها به عنوان الگو مطرح می شوند و در اذهان عمومی به عنوان افرادی موجه جا افتاده اند. کسی از مشکلات روانی و جسمانی آنها خبر ندارد تا زمانیکه اخبار مربوط به مرگ و بیماری آنها منتشر می شود و در این زمانها هم متاسفانه برایشان مراسم و کمپینهای مختلف برگزار می شود تا یا آنها را موجه کنند یا برای استمرار حیاتشان و ادامۀ روند قبلی آنها فرصت بیشتری محیا گردد. در نهایت تاسف باید بگویم آن نوجوان و جوانی که در دام این افراد گرفتار می شود و دچار مشکلات جسمی و روحی مختلف می گردد به دلیل سرشناس نبودن دستش از این کمپنهای نجات کوتاه است و در خلوت و انزوا یا جان می دهد یا زجر کش می شود و یا با یک بیماری لاعلاج و صعب العلاج باقیماندۀ زندگی خود را طی می کند.

مشخصا چه بیماریهایی مد نظر شماست؟

بیماریهایی نظیر نکروز استخوانهای مفاصل مثل سر استخوان ران، واسکولیت، تومورهای سرطانی مختلف، بیماری های پوستی، آبسه های عضلانی در محلهای تزریق، مشکلات روانی، بزرگ شدن قلب و اندامهای داخلی، دیابت، التهابهای کلیه و حالبها، مشکلات پروستات، مشکلات تیروئید، هایپوگنادیسم، اختلالات جنسی، مشکلات معده و روده، ژنیکوماستی، اختلالات روانی نظیر بایپولار، خشم استروئیدی و بسیاری از مشکلات جسمانی و روانی دیگر ارمغانی است که با مصرف داروهای پرورش اندام بروز می کند.

شما فهرست بلندی از بیماریهای مختلف را گفتید، واقعا اینها به واسطۀ مصرف مکملهای غذایی و داروهای پرورش اندام به وجود می آید؟

بله اینها عوارض داروهایی است که توسط سودجویان در باشگاهها تجویز و ارائه می گردند. رشدهای آنچنانی در زمان کوتاه در پرورش اندام و رشته های زیر شاخه اش بدون مصرف مکمل و داروهای استیمولیتور و هورمونهای پپتیدی و استروئیدی غیر ممکن است، کسیکه بدن آنچنانی با وضعیت غیر طبیعی دارد مطمئنا از این مواد مصرف کرده است.

لطفا بیشتر توضیح دهید و ارتباط داروهایی که می گویید با بیماریهایی که قبلا نام بردید را بیان کنید.

ببینید تحقیقات زیادی وجود ارتباط بین سرطان و مصرف مکمل کراتین را تایید کرده است، مصرف مکمل پمپاژ خون با بیماریهای عروق و فشار خون ارتباط دارد، مکملهایی نظیر گلوتامین، آرژنین، سی ال ای نیز با مشکلات کلیه در ارتباطند، مصرف زیاد مکمل وی پروتئین هم با مشکلات و اختلالات گوارشی در ارتباط است، مصرف آمینو اسیدها با مشکلات عصبی مرتبط است، این مطالب در مقالات علمی برای محصولات اصلی و با کیفیت بیان شده اند، در حالیکه بازار مکملهای درجه دو و تقلبی بسیار داغ است، متاسفانه این محصولات تقلبی حاوی کورتیکواستروئید هستند و نکروزهای استخوانی مفصلی و مشکلات کلیوی به وجود می آورند. مکان عرضۀ آنها هم توسط افراد سودجو در باشگاههای پرورش اندام می باشد. همین افراد طیف گسترده ای از هورمونها و داروهایی با مصارف پزشکی را تجویز می کنند. استروئیدهای آنابولیک را برای بدست آوردن حجم و توان عضلانی تجویز می کنند که انواع اختلالات جنسی، روانی، سرطان، آبسه محل تزریق، ژنیکوماستی، هایپوگنادیسم، مشکلات پروستات و … عوارض آن است، انسولین را برای اشتها و افزایش وزن و افزایش توان تجویز می کنند که دیابت ارمغان آن است، سوماتوتروپین را به عنوان چربی سوز ارائه می کنند در حالیکه تومورهای مغزی، مشکلات قلبی، آکرومگالی و ژیگانتیسم، مشکلات کلیه و کبد از عوارض آن می باشد، سالبوتامول و کلن بوترول را برای چربی سوزی تجویز می کنند که مشکلات عصبی و خونی بوجود می آورد، داروهای مدر نظیر فروزماید، تریامترن، برای آبکشی پیش از مسابقه و نمایان شدن رگها تجویز می گردد که ممکن است باعث بروز سکته، اسپاسمهای خطرناک و اختلال کار کلیه شود. لووتیروکسین و داروهای تیروئیدی را برای کاهش وزن تجویز می کنند در حالیکه اینها در افراد سالم اختلالات برگشت ناپذیر تیروئید و متابولیسم را بوجود می آورند. هورمون اریتروپویتین را برای افزایش ظرفیت خون و توان هوازی توصیه می کنند که با سرطان و اختلالات مغز استخوان و کلیه در ارتباط است. تمامی این عوارض، عوارض مصرف داروها با دوز پزشکی است، سودجویان در باشگاهها این داروها را نه به صورت اُوردوز بلکه در حالت مگادوز توصیه می کنند، ایستهای قلبی، مشکلات رفتاری ، عفونتهای محل تزریق و هزاران عارضۀ دیگر، عوارضی است که در بازۀ زمانی کوتاه خود را نشان می دهد، تومورها، سرطانها و مشکلات مربوط به زادآوری و مشکلات ژنتیکی عوارضیست که در گذر زمان بروز می کنند.

واقعا این حجم از داروهای مختلف در پرورش اندام تجویز می گردد؟

بله کافیست شما به یک باشگاه پرورش اندام بروید و بگویید تمایل دارید دوره بردارید و بدنتان را به صورت حرفه ای برای مسابقات بسازید! تقریبا می توان گفت تمامی این داروها به صورت اوردوزهای وحشتناک برایتان تجویز می گردد، حتی اگر بروید و بگویید از یک رشتۀ ورزشی دیگر آمده اید و برای افزایش حجم و قویتر شدن می خواهید دوره بردارید، باز هم اکثر این داروها را برایتان تجویز می کنند.

پس نهادهای مسئول امر سلامت و ورزش چه می کنند؟

این نهادها بدون بررسی درست و بازرسی تنها برای این سودجویان مجوز صادر می کنند، کارت مربیگری و احکام رنگارنگ فقط به این افراد کمک می کند تا توصیه های جنایتکارانه شان را موجه کنند، خواسته یا ناخواسته دولت و نهادهای ذیربط به نام سلامتی و ورزش، کام قاچاقچی و داروفروش در باشگاههای پرورش اندام را شیرین می کنند. هزینه این سهل انگاریهای مسئولان را نسل جوان ما به بهای سلامت و جان خود پرداخت کرده و می کند. چرا دوره های بازآموزی برای مربیان وجود ندارد؟ چرا بازرسی های سرزده و عملیات مخفی برای دستگیری این افراد انجام نمی شود؟ چرا داروخانه ها این حجم از داروهای مورد مصرف در بیماران را بدون نسخه پزشک در اختیار افراد قرار می دهند؟ مکملهای درجه دو و تقلبی چطور کانتینر کانتینر وارد کشور می شود و فروخته می شود؟ همراه داشتن یک ناندرولون یا تستوسترون (استروئیدهای آنابولیک) بدون نسخۀ پزشک و یا مجوز مربوطه باید مجازات شدید در پی داشته باشد، چرا این محصولات به صورت کارتنی در اختیار افراد قرار دارد؟ چرا سوماتوتروپین کارتنی و در تعداد بالا فروخته می شود؟ بالاخره این حجم از داروها از یک جایی تامین می شود، یا داروخانه ها یا شرکتهای پخش دارویی و یا هر دو در این مسئله دست دارند، چرا برخورد جدی با اینها صورت نمی گیرد؟ اینها سوالاتی است که جوابش را فقط مسئولان باید بدهند نه من که یک عضو عادی جامعه هستم. اگر فرد مسئولی این مصاحبه را می خواند خطاب به وی می گویم «گوش اگر گوش تو و ناله اگر نالۀ ماست/ آنچه البته به جایی نرسد فریاد است» مسئول یا مسئولان گرامی صلاح این است که هر چه سریعتر یا استعفا دهید و بگذارید کسی که توان اجرایی دارد در مقام شما قرار گیرد یا برای رفع این بحران کمر همت را ببندید زیرا: «درختی که اکنون گرفته‌ست پای/ به نیروی شخصی برآید ز جای»، «و گر همچنان روزگاری هلی/ به گردونش از بیخ بر نگسلی»، «سر چشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پُر شد نشاید گذشتن به پیل». خطاب به آن دسته از مسئولین که از مشکلات آگاهند و چشمهایشان را بسته و دست روی دست گذاشته اند تا سلامت عمومی جامعه و تندرسی به قهقرا رود می گویم: «از داد و وِداد آن همه گفتند و نکردند/ یارب چه قدر فاصلۀ دست و زبان است»، «خون می چکد از دیده در این کُنج صبوری/ این صبر که من می کنم افشردن جان است». از شما هم بابت این مجال کوتاه که عرایض بنده را در سطح جامعه منعکس می کند، سپاسگزارم.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.