شجریان، خنیاگر هزاردستان زبان مادری

سپهر فرهنگ و هنر ایران زمین سرشار از ستارگانی است که هرکدام از
آنان نقشی ماندگار را در تاریخ و جغرافیایی قلمرو این فرهنگ
غنی رقم زده‌اند و شجریان از هنرمندانی است که با صدای جاودانه‌
خود، بذر آشنایی با ادبیات و شعر فارسی را در جان مشتاقان زیادی
نشانده است.

زبان مهمترین عامل انسجام و حفظ فرهنگ است و به اذعان متخصصان
دانش زبان‌شناسی و ادبیات، زبان فارسی یکی از
پرظرفیت‌ترین زبان‌های رایج در جهان است، کمتر زبان و
ساختار ادبی را در جهان می‌توان یافت که به‌اندازه زبان
فارسی ستارگانی تابناک با اندیشه‌هایی ژرف را به
عالم انسانی عرضه کرده باشد، اگر هرکدام از گونه‌های ادبی در
جهان تک قله‌ای را در ادبیات دارند، بدون شک ادبیات فارسی رشته
کوهی سترگ است با قله‌های دست نیافتی مانند فردوسی ، خیام
، مولوی ، سعدی ، حافظ ، عطار ، نظامی و … که در
ادبیات جهان کمتر هماوردی برای هر کدام از آنان می‌توان یافت.

یکی از عواملی که در عمومیت یافتن ادبیات در جامعه نقش بسزایی
دارد، ترکیب آن با سایر هنرهاست، به عنوان مثال هنر نمایش و
تئاتر در عینی‌سازی متون ادبی و نمایش‌نامه‌هایی که نوشته شده،
نقش موثری داشته و دارد و در ارتباط با شعر نیز جلوه این
گونه ادبی در قالب هنر موسیقی باعث فراگیر شدن آن در بین
آحاد جامعه می‌شود، بخش قابل توجهی از اشعار و ابیاتی که بین
گویشوران یک زبان رواج پیدا می‌کند، به خاطر اجرای آنها توسط
هنرمندان موسیقی است.

رواج هنرهایی مانند پرده خوانی، نقالی و شاهنامه خوانی در
دهه‌های گذشته در جامعه باعث شده بود تا برخی افراد
بی‌سواد نیز اشعاری از فردوسی را اَزبَر داشته
باشند، در بیش از نیم قرن پیش اکثر جمعیت کشور بی‌سواد بودند
و در آن دوران خوانندگان، نقال‌ها و تعذیه‌خوان‌ها نقش مهمی
را در فراگیر شدن اشعاری که در بین مردم بر عهده داشتند.

هدف این جستار پرداختن به ستارگان ادبیات فارسی نیست چراکه
هر کدام از آنان مجال مبسوطی را برای بحث می‌طلبد، در این مقال
بناست که از هزاردستان بی‌بدیل هنر آواز ایرانی سخن
بگوییم که با صدای جاودانه‌اش، نیوشیدن اشعار
شاعران پارسی‌گو را از دیوان‌های شعر به ایوان‌های شنیدار
رهنما شد.

در جامعه‌ ما از گذشته دور تا کنون قوت فرهنگ شفاهی از مکتوب
بیشتر بوده و کتابخوانی به خصوص شعرخوانی و آشنایی با ادبیات
کلاسیک فارسی، عمدتا به اقلیتی از کتابخوانان و اهل ادب
محدود و قاطبه مردم ارتباط اندکی با اشعار شاعران
قدیم و جدید کشور داشته و دارند اما در این میان ترکیب هنر موسیقی
با شعر باعث شده تا تعداد قابل توجهی از اشعار حافظ ، سعدی ،
مولوی ، عطار ، خیام ، بابا طاهر ، خواجوی کرمانی ، عراقی و
…  از شاعران کهن زبان فارسی تا شاعران معاصر مانند نیما
یوشیج ، علی اکبر شیدا ، عارف قزوینی ، اخوان ثالث ، هوشنگ ابتهاج
، رهی معیری ، شفیعی کدکنی و … با صدای خوانندگان در خاطر مردم
به خاطره تبدیل و در ذهن آنان ماندگار شود.

محمدرضا شجریان از جمله هنرمندانی است که دایره فعالیت هنری او
محدود به آوازخوانی نیست بلکه در خوشنویسی استادی ممتاز، در
ساخت‌ سازهای موسیقی و در شناخت شعر و ادبیات فارسی و تلفیق
آن با موسیقی از معدود هنرمندان ایرانی است که تبحر منحصر به
فردی دارد.

در آثار برخی خوانندگان در انتخاب دستگاه‌ یا مقامی که یک شعر در
آن اجرا می‌شود، فقدان تناسب میان این دو آنچنان مشهود است که حتی
شنوندگان غیرحرفه‌ای موسیقی نیز متوجه ضعف هارمونی اثر شده و
با آن ارتباط برقرار نمی‌کنند، تلفیق و اجرای مناسب شعر و
موسیقی باعث جذب مخاطبان به یک
اثر می‌شود، در آثار استاد شجریان میان شعر و موسیقی به
گونه‌ای تناسب وجود دارد که این احساس ایجاد می‌شود که دقیقا
اشعار مورد استفاده توسط شاعرانی مانند حافظ ، سعدی ، مولوی و
… برای ملودی‌های ساخته شده، شعر را  سروده‌اند.

مرکب خوانی یا مُدولاسیون که دانش ترکیب مقام‌ها و مایه‌های
مختلف چند دستگاه‌ موسیقی ایرانی در یک اثر است، از
مهارت‌هایی است که تنها از عهده افرادی برمی‌آید که علاوه دانش
کافی در شناخت گوشه‌ها و مقام‌های مختلف و انتخاب شعر مناسب، از
حنجره انعطاف پذیر برای مقام گردانی برخوردار باشند،
شجریان در اثر نوا که در دستگاه سه‌گاه اجرا شده اجراهای زیبایی
در مرکب خوانی دارد که باعث شده تا این اثر یکی از پرمخاطب ترین
آثار او باشد.

در ادامه نمونه‌هایی از شاهکارهای زیبا و بی‌بدیل
استاد محمدرضا شجریان که بر روی اشعاری از شاعران قدیم و
معاصر کشور ساخته شده، به بهانه هشتادسالگی ایشان مرور ‌می شود.

در اثر ماندگار نوا تصنیف جان‌جهان مولوی را استاد شجریان به
زیبایی
اینگونه
 🎧 به گوش جان مخاطب رسانده و با نوای دلنشین خود
مصداق بیت پایانی این غزل می شود که

جان جهان دوش کجا بوده‌ای

می غلطم در دل ما بوده‌ای

آه که من دوش چسان بوده‌ام

آه که دوش کرا بوده‌ای

آینهٔ رنگ تو عکس کسیست

تو ز همه رنگ جدا بوده‌ای

شجریان در کارهایی مانند آستان جانان، اثری ماندگار
دیگری را با آهنگ سازی پرویز مشکاتیان خلق کرده که هنوز هم
تازگی و خلاقیت این اثر را در تصنیف شیدایی که بر روی
شعری از حافظ اجرا شده می‌توان اینگونه 🎧
احساس کرد.

 در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی

خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

دل که آیینه شاهیست غباری دارد

از خدا می‌طلبم صحبت روشن رایی

وی همچنین در اثر مانای چهارگاه روی غزلی از سعدی ، آوازی را
از  ابتدا با اوج آغاز و اینگونه 
🎧 توفانی را در جان مخاطب برمی‌انگیزد.

دوش دور از رویت ای جان، جانم از غم تاب داشت

ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلاب داشت

رباعیات خیام از جمله اشعاری است که توسط خوانندگان زیادی در
سبک‌های مختلف مورد خوانش قرار گرفته اما اجرای شجریان در این
زمینه نیز رنگ و بویی متفاوت دارد به خصوص در اجرای آواز رباعیِ
هنگام سپیده دم که
اینگونه
این رباعی را جاودانه ساخته و یا رباعی می نوش که عمر
جاودانی این است که با آهنگسازی فریدون شهبازیان
اینگونه
 🎧 اجرا شده است.

هنگام سپیدم دم خروس سحری 

دانی ز چه رو همی کند نوحه گری

یعنی که نمودند در آیینه صبح 

از عمر شبی گذشت و تو بی خبری

***   

می نوش که عمر جاودانی اینست

خود حاصلت از دور جوانی اینست

هنگام گل و مل است و یاران سرمست

خوش باش دمی که زندگانی اینست

یکی از ویژگی های منحصر به فرد شجریان در آوازخوانی، تصویرسازی
برای مخاطب است که به خاطر سپردن اشعار را آسان‌تر می‌کند، به
گونه‌ای که مخاطب بیش از آنکه احساس کنند شعر یا آوازی را
می‌شوند، احساس دیدن تصاویر آن در
ذهنش مجسم می‌شود، یکی از شاهکارهای شجریان در این
زمینه تصنیف یاد ایام است که بر روی شعری از رهی معیری ساخته شده
، اجرای یاد ایام به گونه‌ای است که در سرآغاز آن مخاطب گذر
ایام و حسرت ایام گذشته و خاطرات آن را
اینگونه
 🎧  در نحوه اجرای شجریان احساس می‌کند
.

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم

در میان لاله و گل آشیانی داشتم

گرد آن شمع طرب می‌سوختم پروانه‌وار

پای آن سرو روان اشک روانی داشتم

آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود

عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم

تصویری سازی شجریان در اجرای شعر نویی از  فریدون مشیری
با نام بگذارید هواری بزنم به زیبایی تلفیق شعر و موسیقی را

اینگونه 🎧
 به نمایش گذاشته است. 

مشت می کوبم بر در

پنجه می سایم بر پنجره‌ها

من دچار خفقانم، خفقان

من به تنگ آمده‌ام از همه چیز

بگذارید هواری بزنم

هنرمندانی مانند محمدرضا شجریان در حفظ و اشاعه آثار ادبی زبان
فارسی به خصوص شعر کهن و معاصر نقش موثری داشته و دارند، پیوند
هنر موسیقی با شعر فارسی در ماندگاری و رواج اشعار شاعران در میان
مردم بسیار موثر بوده و به نوعی می توان چهره‌هایی مانند شجریان
را حافظان ادبیات زبان مادری دانست.

سرانجام این مطلب غزلی است سروده دکتر شفیعی کدکنی برای محمدرضا
شجریان

بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد
وطن، زِ نو، جوان شود دمی دگر برآورد

به روی نقشه وطن، صدات چون کند سفر
کویر سبز گردد و سر از خزر برآورد

برون زِ ترس و لرزها گذر کند ز مرزها
بهار بیکرانه‎ای به زیب و فر برآورد

چو موجِ آن ترانه‎ها برآید از کرانه‎ها
جوانه‎های ارغوان زِ بیشه سر برآورد

بهار جاودانه‎ای که شیوه و شمیم آن
ز صبرِ سبزِ باغِ ما گُلِ ظفر برآورد

سیاهی از وطن رود، سپیده‌ای جوان دمد
چو آذرخشِ نغمه‎ات زِ شب شرر برآورد

شب ارچه‌ های و هو کند، زِ خویش شستشو کند
در این زلال بیکران دمی اگر برآورد

صدای تُست جاده‎ای که می‎رود که می‎رود
به باغ اشتیاق جان وزان سحر برآورد

بخوان که از صدای تو در آسمانِ باغ ما
هزار قمریِ جوان دوباره پَر برآورد

سفیرِ شادی وطن، صفیر نغمه‎های تُست
بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد

* خبرنگار ایرنا

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.