جام جهانی ۲۰۱۸ و زیست اجتماعی شهروندان

سایت «تاریخ ما» – گروه استان ها، اسماعیل احمدی*: از جمله سرگرمی بچه های دهه شصت وجود کارت های بازی فوتبالی بود. دراین کارت هاعملکرد تیم های ملی که در جام های جهانی حضور پیدا کرده بودندثبت شده بود و بچه ها با خواندن آنها به رقابت با هم می پرداختند. دارنده کارت تیم هایی مثل برزیل، آرژانتین، آلمان غربی، انگلیس وغیره به علت حضور زیاد این کشورهادر جام جهانی همیشه برنده و دارنده کارت ایران به دلیل یک دوره حضور درجام جهانی تقریبا همیشه بازنده بود وهمین دلیلی بود برای اینکه ما همچنان در حسرت حضوردرجام جهانی بسوزیم.  

تا اواسط دهه هفتاد خورشیدی ما فقط در سال ۱۹۷۸ میلادی توانسته بودیم در جام جهانی حضور پیدا کنیم یعنی از ۱۹۳۰ میلادی که اولین جام جهانی در اروگوئه برگزار شد ما تا ۴۷ سال نتوانسته بودیم دراین تورنمنت جهانی حضور یابیم.  بعد از آن تا دومین حضور ما در جام جهانی ۲۰ سال فاصله وجود داشت یعنی سال ۱۹۹۸ میلادی سومین حضورایران در ۲۰۰۶ با ۸ سال فاصله. چهارمین حضور در ۲۰۱۴  باز با ۸ سال فاصله و پنجمین حضور ۲۰۱۸ اما بدون فاصله و بصورت پیوسته حضور در جام جهانی را تجربه کردیم.

به این سیر حضور ما در جام جهانی دقت کنید متوجه خواهید شد علیرغم تمام مشکلات پیش رو اما آهنگ رشد فوتبال ملی ما آهنگ مناسب و زنده ای است. اگر روزی ما برای رسیدن به جام جهانی و حضور در میان ۳۲ تیم برتر دنیا دخیل می بستیم و رویا پردازی می کردیم امسال خود را مغبون از عدم صعود در مرحله گروهی می دانیم آنهم در گروه موسوم به گروه مرگ. به نظر می رسد کلاس فوتبال ما جهانی شده است و ما در باشگاه بزرگان جهانی حضور پیدا کرده ایم این روند را حفظ و بلکه بایدتداوم ببخشیم.

نکته دوم پیرامون عملکرد و رفتار دوبازیکن ملی ما است که یکی راکامیاب و دیگری را ناکام می دانیم. عملکرد فنی سردار آزمون در جریان مسابقات انتقاداتی را برانگیخت که عکس العمل سردار به این انتقادات همه را انگشت به دهان ومتحیر کرد. واکنش سردار حکایت از عدم مدارا و نبود روحیه نقدپذیری نزد نخبگان اجتماعی و سلبریتی ها دارد. امروز درغیاب مرجعیت اجتماعی گروه های سنتی رسالت سلبریتی ها برای نهادینه سازی رفتارهای مدنی در میان شهروندان بی بدیل است لذا وی باید به جایگاه اجتماعی که در اختیار دارد، توجه داشته باشند و تلاش کنند بر آشفتگی اجتماعی نیفزاید و نیز فکر نکند که جامعه و طبیعت خیلی مهربان است و به وی فرصت زیادی برای آزمون و خطا می دهد.

آزمون و آزمون ها بدانند برای رسیدن به این جایگاه از دل هشتاد میلیون ایرانی عبور کرده اند و پا روی شانه های هزاران جوان مستعد و علاقمند به حضور در تیم ملی گذاشته اند پس توقع ملت از او توقع زیادی نیست باید تاب آوری بیشتری داشته باشند و در برابر مردم متواضعانه تر و صبورانه تر رفتار نمایند. بزرگان ورزش مافقط بزرگان فنی نیستند این را سردارهای جوان باید قبول کنند و خاضعانه در آرزوی پوشیدن پیراهن ملی باشند.

اما داستان متفاوت بیرانوند، او بازیکن کامیاب ما در جام جهانی بود. اما قصه پرغصه زندگی او که این روزها نقل هرمحفلی شده است می رود او را به یک اسطوره نه تنها در ورزش بلکه در عرصه اجتماعی تبدیل کند. بیرانوندرا نماد موفقیت فردی قلمداد می نمایند و همگان را به تاسی از او برای رسیدن به آرزوها دعوت می کنند. با تمام احترام برای اساتید خودم به عنوان یک دانشجو براین باورم بیرانوند محصول یک فرد گرایی مفرط است که مع الاسف امروز در جامعه ما شکل گرفته است.

تعریف موفقیت فردی برای شهروندان و تلاش برای کسب این موفقیت بدون توجه به تحولات اجتماعی شهرنشیان بی مسولیتی را تربیت می کند که قارچ گونه رشد کرده و فاصله عمیق و معنا داری بااطرافیان همجنس یا هم طبقه خود دارند. جامعه ایی که در آن فرد تمام همت خود را صرف موفقیت های فردی می کند از هیچ سرمایه اجتماعی جریان سازی برخوردار نیست و به سان دانه های تسبیح از هم پاشیده هریک به سمتی روان هستند. توان تاب آوری افراد به شدت کاهش می یابد و به دلیل نگرش فرد محورانه فساد در ابعاد متعدد آن برزو و ظهور می نماید.

نکته قابل تامل دیگر در این جام جهانی رشد فزاینده بازیکنان دو تابعیتی در تیم های ملی بود. همه می دانیم بازیکنان تیم های ملی ترکیبی از شهروندان ملی کشورهاهستند و این اصلی ترین تفاوت تیم های ملی با تیم های باشگاهی است. استفاده از بازیکنان با ملیت های متعدد در تیم های باشگاهی با رعایت محدودیت های اعلامی از جانب فیفا بلامانع است اما در سطح ملی به علل متعدد از بازیکنان خارجی استفاده نمی شود اما در این جام یک رکورد به دست آمد حدود ۸۰ بازیکن دوملیتی در ترکیب تیم ها روند جدیدی ازهویت ملی را درفوتبال جام جهانی به نمایش گذاشتند.

دست کشیدن رهبران کشورها از هویت فردی بازیکنان و قانع بودن به هویت شکلی تیم در سطح ملی اتفاق نوینی است که باید در چارچوب هویت های نوین در سطح بین الملل به آن پرداخت. اکثر قریب به اتفاق تیم های اروپایی علیرغم رفتار اسلام هراسانه اما در قالب تیم های ملی خود بازیکنان مسلمان را جای داده اند بطوریکه در تیم بلژیک حدود ۸ بازیکن دو تابعیتی وجود دارد مسعود درتیم آلمان یا رحیم درتیم انگلستان و… از نکات قابل تامل است.

 از سوی دیگر بررسی چرایی پذیرش و قبول ذهنی این امر از سوی خود بازیکنان است. به نظر می رسد میل فزاینده به دیده شدن و کسب شهرت طلبی برای انسان ها امروزه به امری بنیادین تبدیل شده و مباحثی مثل تعصب ملی و قداست پیراهن ملی اهمیت خود را از دست داده است. حضور در قالب و ترکیب تیم کشوری دیگر یک امر ضد ارزشی تلقی نمی شود و فرد برای دیده شدن اجازه دارد هر تصمیمی بگیرد.

دست آخر اینکه امروزه فوتبال فقط ورزش و یا سرگرمی صرف نیست بلکه به یک صنعت و اقتصاد تاثیر گذار تبدیل شده است و به همین دلیل در فوتبال به جز ورزشکاران طیف وسیعی از بیزنس من ها، اقتصاددان ها، سیاسیون و… حضور دارند و همین ها برحساسیت فوتبال افزوده اند بطوریکه دراین جام باز یک رکورد جدید به دست آمد.

حضور وسیع تکنولوژی و محوریت یافتن داده های اطلاعاتی که از طریق تکنولوژی های نوین تولید می شد به شدت رفتار بازیکنان و قضاوت تماشاگران را در مورد آنها از خود متاثر کرده بود دیگر بازیکن نمی تواند در زمین بازی بدون نظارت بسیار دقیق بازی کند. رفتارهایی مثل سرعت شوت او، میزان دوندگی و میزان پاس های صحیح بازیکن در طول بازی رصد می شود و کاملا آشکار و بدون اغماض عملکرد او در منظر عمومی قرار می گیرد. حتی نام های بزرگ هم در هر بازی باید پاسخگوی عملکرد خود باشند و این است زیستن در عصر مدرن که به مدد تکنولوژی  ورزشکار را پاسخگو می کند تا چه رسد به سایر عرصه ها.

*دکترای جامعه شناسی سیاسی و پژوهشگر

تازه ترین اخبار میراث فرهنگی ایران و جهان را در تاریخ ما دنبال کنید.
برچیده از سایت مهر

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.