زروان ؛ خالق اهورامزدا و اهریمن

با زروان ؛ خالق اهورامزدا و اهريمن بیشتر اشنا شوید

زروان کیست ؟

 

از برخى مندرجات ((اوستا)) بدست مى آید که : ((اورمزدا)) و ((اهریمن )) هر دو مخلوق موجودى دیگر به نام ((زروان )) مى باشند. ((زروان )) به معناى ((زمان لایتناهى )) آمده است . 

((زروان )) خداى اصیل و قدیم قربانیها کرد شاید فرزندى بیابد و او را ((اوهرمزد)) نام نهد. بعد از هزار سال قربانى دادن از مؤ ثرترین قربانى هاى خود، به شک افتاد. عاقبت دو پسر در شکم او موجود شد (در شکم زروان )؛ یکى اوهرمزد که قربانى ها به نام او کرده بود، و دیگرى اهریمن که زاده شک و تردید او بود.

زروان وعده پادشاهى عالم را به کسى داد که اول به حضور او بیاید. در این موقع ، اهریمن پیکر پدر خود ((زروان )) را بشکافت و در برابر او ظاهر ششد. ((زروان )) پرسید: کیستى ؟ ((اهریمن )) پاسخ گفت : منم پسر تو.

((زروان )) گفت : پسر من معطر و نورانى است و تو متعفن و ظلمانى هستى . در این اثنا، ((اوهرمزد)) با پیکرى معطر و نورانى پدیدار گردید. زروان او را به فرزندى شناخت و به او گفت تا امروز من از براى تو قربانى کرده ام از این پس تو باید براى من قربانى کنى .))

((زروان )) یا ((زروان )) یا ((زروان )) خالق نور و ظظلمت ، ((اهورمزدا)) و((انگرمئى نو)) است . در متون یونانى ق .م . آمده است که در میان مغان و ایرانیان آریائىنژاد، مفهوم بدیهى ((وجود)) و حقیقت واحد را بعضى ((مکان )) و برخى ((زمان )) (زروان ) مى نامند؛ از آن ، دو گوهر پدید آمد: یکى خالق ((خیر)) و دیگرى خالق((شر)).

برخى گویند از این دو گوهر، نور و ظلمت پیدا شد. این دو گوهر منشاء اختلافو تناقض در جهان طبیعت شدند. ابتدا اختلافى با یکدیگر نداشتند و دو دسته موجودات رامشترکا بوجود آوردند. موجودات مطیع آنان بودند. در متون زرتشتى آمده است که : در راءسنظام الهى و بنیاد اشیاء، زروان قرار دارد. در کتیبه هاى باستانى نیز مطالبى به همینمضمون آمده است .

مغان گویند: در آن هنگام که هیچ چیز وجود نداشت ، نه آسمانها و نه زمینو نه دیگر مخلوقات موجود در این دو، تنها موجودى به نام زروان وجود داشت . پس داستانآفرینش اهورمزدا و اهریمن را به گونه اى که گذشتنقل کرده اند، تا این که : ((اهریمن )) فرزند دوم (زروان )) نزد او آمد و گفت :: مگر عهدنکرده بودى که هر کدام زودتر نزد تو آیند، او را به پادشاهى رسانى ؟!

 ((زروان ))در برابر این سخن ، بناچار، نه هزار سال حکومت و پادشاهى به او داد. آنگاه گفت : درپایان این مدت ، حکومت و سلطنت از آن اهورامزدا خواهد بود. باید او حکومت و فرمانروائىداشته باشد. آنگاه ((اهورا)) و ((اهریمن )) هر یک در دایره قدرت خود آغاز بکار کردندو به آفرینش مخلوقات خود پرداختند؛ هر چه را اهورا خلق مى کرد، خوب و راست بود و هرچه را اهریمن مى آفرید، شر و نادرست بود.

 

مناظره بین آذرهرمزد (آناهید) و موبد موبدان

 

در مناظره اى که بین آذرهرمزد (آناهید) و موبد موبدان در اواخر عهد ساسانى صورت گرفته ، چنین آمده است :
آذرهرمزد:
کدام مذهب که سودمند باشد، دارى آیا باید ((اشوکر)) یا ((فراشوکر))، یا ((زروکر و زروان )) را به خدائى بپرستم یا ((اهورامزدا)) را که به دعا و آروزى پدرش زاده شد و پدرش با آن همه دعاها و قربانى ها به آرزوى خود که داشتن فرزند است ، نمى رسد؛ تا این که ((اهریمن )) بدون خواست او بوجود آمد، بدون اینکه ((زروان )) بداند که چه کسى آن فرزند را در شکمش پدید آورده و چه کسى آنان را خلق کرده است ؟!
آذرهرمزد ادامه مى دهد:
اگر چنین باشد، پس ((اهورامزدا)) مانند ما و دیگران در معرض شروع و مرگ و ختم قرار مى گیرد.
در یک متن سریانى مربوط به قرن هشتم میلادى درباره زروان چنین آمده است گ
زرتشت در آغاز کارش به چهار مبداء قائل بود: ۱ ((اشوکر))، ۲ ((پوشوکر))، ۳ ((زروکر))، ۴ ((زروان )).
زرتشت گفت : که ((زروان )) پدر ((اهورامزدا)) است .
در ((اوستاى )) موجود، درباره ((زروان )) پدر ((اهورامزدا)) است .
در ((اوستاى )) موجود، درباره ((زروان )) آمده است : ((فرگرد ۱۹ / ۱۳)):
((آنگاه که اهورامزدا گفت :: اى زرتوشتر! تواش ، خفا، که آئین ویژه خود است ، و از زمان بى نهایت ، زروان اکران و دیو دارنده کردار عالى را ستایش ‍ کن .))
دین زرتشت سه ایزد مذکور را ستایش مى کند. ((وندیداد فرگرد ۱۹ / ۱۹)):
((روان آدمى که پس از مرگ در دست دیو گرفتار است ک راهى را که زروان آفریده و راه نجات است ، مى یابد.))
در نظر زرتشت ((منیش نیک ))، ((پسنت مینیو))، ((منیش بد)) یا ((انگرمئى نو)) تواءم بودند و هر دو به وسیله یک خدا (زروان ) که از نام او اطلاع نداریم ، بوجود آمده اند. این خداى که نام او بر ما مجهول است ، همان است که زمان مطلق و مکان مطلق مظاهر آن هستند. در دوره هخامنشى در رابطه حقیقت این خدا و وجود او افکار و اندیشه هاى گوناگونى پدید آمد و راههاى شناخت مختلفى مطرح گردید.

گروهى او را همان مکان مطلق ((ثواش )) و بعضى او را زمان مطلق (زروان ) مى گفتند. اندیشه زروانى بعدها تکامل یافت و در پایان دوره ساسانى توسط موبدان نفى گردید و معتقدان به ان ، ملحد و کافر خوانده مى شدند. در این دوره بود که ((اهورامزدا)) خداى واحد گردید و اینکه پیش از همه مخلوقات و موجودات وجود داشته است .

و سرانجام همین عقیده بود که رسمیت یافت و عقاید ادوار گذشته چنین توجیه شد که : ((اورمزدا)) در آخر هزاره سوم ، ((زروان )) را پدید آورد. تلاش بر این بود که ((زروان پرستى )) را از کتب مذهبى بزدانید و شاید علت حذف و محو اوستاى دوره ساسانى توسط موبدان به همین خاطر بود. از ((زروان )) در سنگ نوشته هاى بین النهرین (عراق فعلى ) یادآورى شده است و این نشان مى دهد که در میان ایرانیان باخترى مورد ستایش بوده است .
در ((منابع یونانى )) از ((زروان )) فروان یاد شده است :
((((زروان )) نظم آسمانها و گردش سیارات را بدست دارد، ((زروان )) سرنوشت انسانها ار تعیین مى کند.)) بنابر اساطیر اولیه گ زروان داراى مظاهر چهارگانه است : ۱ باردارى ۲ ولادت ، ۳ پیرى ۴ مرگ .
در منابع اسلامى نیز آمده است که :
((زروانیه )) گویند ((نور)) بوجود آورنده ((موجود)) بوده است . از ((نور)) او تمام عالم روحانى و جهان نورانى و ربانى پدید آمد و شخص ‍ بزرگى به نام زروان ((شک )) کرد. از این شک ((اهریمن )) حادث گردید. بعضى گفته اند: زروان ۹۹۹۹ سال زمزمه نمود تا پس از گذشت این مدت طولانى ، او (زروان ) داراى فرزند از خود گردید.

پیش از ولادت این فرزند، در اندیشه او ((شک )) و تردید راه یافت . ((اهرمن )) زاده شک و تردید پدید آمد و این دو از یک شکم پدید آمدند. ((اهرمن )) از آینده جفت خود مطلع شد. شکم مادر خود را پاره کرد و نزد پدر آمد. ((زروان )) از فساد اخلاق و خباثت باطن و پلیدى طینت او اطلاع یافت . او را از نزد خود راند و بر او لعنت فرستاد. ((اهرمن )) برفت و راه فساد پیش گرفت . اما ((هرمز)) بى آنکه بر ((اهرمن ))تسلط داشته باشد، زمان طولانى ببود، پس قومى او را پروردگجار خود قرار دادند و ستایش ‍ نمودند.


چون طریق خیر و طهارت و صلاح و حسن اخلاق در او مشاهده نمودند، او را داراى مقام الهى تلقى کردند. گمان ((زروانیه )) این است که : جهان از هر گونه شر و فساد خالى بود و از هر گونه نعمت و فراوانى پر بود. چون ((اهرمن )) پدید آمد، شر و فساد و فتنه در جوامع راه یافت و این نبود مگر از وجود ((اهرمن )).

برخى بر این باورند که : ((((اهرمن )) در آسمانها بود و زمین از وجود او خالى بود. با حیله آسمان را بشکافت و به زمین آمد و با قواى خود سه هزار سال با نور (اهورا) نبرد کرد. پس فرشتگان میانجى شدند و صلح میان او و نور (اهورا) برقرار گردید و دو گواه عادل بر این قرار و پیمان صلح ، گرفته شد. گواهان عادل دست به شمشیر بردند و گفتند هر یک از شما که این پیمان نادیده گیرد، با این شمشیر کشته خواهد شد.))

 

منبع : کتاب تاریخ ادیان و مذاهب جهان جلد اول اثر عبداللّه مبلغى آبادانى

نشر الکترونیکی به کوشش اِنی کاظمی در سایت تاریخ ما.

عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها