را دورتر از آن ميدانند كه به كار انسان كاري داشته باشد. يك هنديشمرده از قبيلة آبيپون كلمهاي گفته كه ممكن است باعث شگفتي فيلسوفي شود؛ وي گفته است كه: «پدران و نياكان ما، كه هميشه ميخواستند بدانند كه دشت و صحرا آب و علف كافي براي حيواناتشان دارد يا نه، عادت كردهاند كه، جز به سطح زمين، به جاي ديگر كاري نداشته باشند. آنان هرگز به اين انديشه نيفتادهاند كه در آسمانها چه ميگذرد و آفريننده و فرمانرواي ستارگان كيست.» هر وقت از يك اسكيمو سؤال شده است كه زمين و آسمان را كه آفريده است، وي جواب داده كه: «من در اين باب اطلاعي ندارم.» كسي از يكي از افراد قبيلة زولو پرسيد كه: «تو پيوسته ميبيني كه آفتاب طلوع و غروب ميكند و درخت ميرويد، آيا ميداني اين كارها را چه كسي انجام ميدهد؟» و او در جواب گفت كه: «هرگز! ما اين چيزها را ميبينيم ولي نميدانيم از كجا آمده است؛ به نظر ميرسد كه آنها از پيش خود درست شده باشد.»
با وجود اين، مطالبي كه ذكر كرديم جزو حالات نادر است، و اين اعتقاد قديمي كه دين نمودي است كه عموم افراد بشر را شامل ميشود، با حقيقت توافق دارد. اين قضيه، در نظر شخص فيلسوف، يكي از قضاياي اساسي تاريخ و روانشناسي به شمار ميرود؛ او به دانستن اين نكته قانع نميشود كه همة اديان از مطالب لغو و باطل آكنده است، بلكه به اين مسئله توجه دارد كه دين از قديمالايام با تاريخ همراه بوده است. آيا منبع اين تقوايي كه به هيچوجه از دل انسان زدوده نميشود در كجا قرار دارد؟
ترس – شگفتي – خوابها – روح – جانگرايي
همانگونه كه لوكرتيوس، حكيم رومي، گفته، ترس نخستين مادر خدايان است؛ و از ميان اقسام ترس، خوف از مرگ مقام مهمتري دارد. حيات انسان اوليه در ميان هزاران مخاطره قرار داشته و خيلي كم اتفاق ميافتاده است كه كسي با مرگ طبيعي بميرد؛ پيش از آنكه پيري برسد، بيشتر مردم، در نتيجة حملههاي متجاوزانة ديگران يا بيماريهاي مهلك از دنيا ميرفتهاند. به همين جهت بود كه انسان اوليه نميتوانست باور كند كه مرگ يك حادثه و نمود طبيعي است، و به همين دليل، هميشه براي آن علتي فوق طبيعي تصور ميكرد. در اساطير ساكنان جزيرة بريتانياي جديد، چنين است كه مرگ نتيجة اشتباهي از خدايان است. كامبينانا، خداي خير، به برادر احمق خود كوروووا گفت: «به زمين فرود آي و به مردم بگوي تا از پوست خود درآيند و از مرگ رهايي يابند، پس از آن به ماران بگوي كه از امروز مرگ آنها حتمي است»؛ ولي كوروووا اشتباه كرد و سر جاوداني را به ماران گفت و خبر مرگ را به انسان رسانيد. بسياري از قبايل چنين ميپندارند كه مرگ نتيجة جمع شدن و كوچك شدن پوست است، و اگر
ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids