ii- رنجبران
شكار- برزگري- خوراك- صناعت- حمل و نقل- خطرهاي بازرگاني- رباخواران- بردگان
قسمتي از كشور هنوز حالت وحشي وخطرناك داشت؛ ماران گزنده در ميان گياهان انبوه ميخزيدند؛ يكي از سرگرميهاي شاهان بابل و آشور آن بود كه با شيراني كه آرام و مطمئن در بيشهها گردش ميكردند، و چون انساني به جانب ايشان ميرفت هراسناك گريزان ميشدند، به جنگ تن به تن برخيزند. راستش را بخواهيم، مدنيت همچون دورة فترتي موقتي است كه در خلال زندگي جنگلي پيش ميآيد.
قسمت عمدة اراضي را رعايا يا بردگان كشت ميكردند، و كمي از آن بود كه به واسطة كشاورزان مالك زمين كشت ميشد. در قرنهاي اول، همانگونه كه در كشت و كار عصر نوسنگي مرسوم بود، زمين را با كج بيلهاي سنگي شخم ميزدند. قديمترين نقشي كه به دست است، و پيدايش گاو آهن را در بابل نشان ميدهد، صورت نقش شده بر مهري است كه تاريخ حوالي 1400 قم را دارد. شايد اين ابزار سودمند قديمي، در آن زمان، تاريخي طولاني را از زمان پيدايش خود در بينالنهرين پشت سر گذاشته بود؛ با وجود اين، بايد گفت كه گاوآهن در آن زمان آلت جديدي به شمار ميرفت، چه، در عين آنكه مانند پدران ما گاوآهنهاي خود را به گاو ميبستند، مانند گاوآهنهاي سومري به آن لولهاي متصل ميشد و مانند گاوآهنهاي فرزندان ما، از اين لوله، دانه به زمين ميريخت و در آن كاشته ميشد. مردم بابل، همچون مردم مصر، آب زياد شدة رودخانه را رها نميكردند كه زمين را فراگيرد و آن را در خود غرق كند، بلكه هر كشتخواني را خاكريزي از درآمدن آب حمايت ميكرد، كه بعضي از اين خاكريزها را امروز هم ميتوان ديد. آبهاي اضافي را در شبكهاي از ترعهها ميانداختند يا در مخازني ذخيره ميكردند و، هنگام نيازمندي، يا راه آب را به مزارع ميگشودند يا با «شادوف»، كه سطل چوبي بستة به كنار دستك بلندي بود، آب را بالا ميكشيدند و به زراعت ميدادند. يكي از امتيازات دورة بختنصر آن است كه دستور داد مجاري فراواني براي آبياري حفر كردند و مخزن بزرگي براي نگاهداري آب ساختند كه محيط آن دويست و بيست و پنج كيلومتر طول داشت، و به وسيلة آن، با مازاد آب طغيان رودخانه، اراضي پهناوري را آبياري ميكردند. امروزه هم در بينالنهرين بسياري از اين ترعههاي خرابشده را ميتوان ديد؛ براي آنكه معلوم شود رابطة گذشته و حال، و مردگان و زندگان، هنوز پيوستگي دارد، همان شادوفهاي اوليه اكنون در كنار رود فرات و رود لوار در فرانسه ديده ميشود.
زمينهايي كه به اين ترتيب آبياري ميشد انواع گوناگون دانهها و سبزيجات را به بار ميآورد؛ نيز باغهاي ميوة فراواني از اين آب سيراب ميشد؛ ميوههاي رنگارنگ و، از همه مهمتر، خرماي فراوان به دست ميآمد. بابليان از نعمت خورشيد درخشنده و زمين حاصلخيز بهرهبرداري ميكردند و نان و عسل و نان شيريني و چيزهاي لذيذ ديگر فراهم ميآوردند؛ با مخلوط كردن عسل و آرد، غذاهاي لذيذ فراواني تهيه ميكردند؛ براي بارور شدن نخل، گرد درخت نر را به درختان ماده ميافشاندند. درخت مو و زيتون از بينالنهرين به يونان و روم، و از آنجا به باختر اروپا انتقال يافته؛ زادگاه نخستين هلوي ايراني نزديك همين سرزمين است؛ لوكولوس از
ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids