فرهنگ مشرق زمين باستان - جلد نخست مجموعه تاريخ و تمدن ويل دورانت

نبايد با مشاهدة اين نمونه‌ها در مورد اين طرز تفكر مردم بابل مبالغه كنيم؛ آنچه در آن شك نيست اين است كه تودة مردم، با ميل و رغبت، به سخنان كاهنان گوش مي‌دادند؛ و براي به دست آوردن خرسندي خدايان در معابد حضور مي‌يافتند. آنچه در حقيقت ماية شگفتي مي‌شود اين است كه آن مردم چگونه مدت درازي به ديني كه بسيار كم ماية تسلي آنان بوده است پابند و وفادار ماندند. كاهنان مي‌گفتند جز از راه وحي و الهام آسماني هيچ‌چيز را نمي‌توان شناخت، و اين وحي تنها به ميانجيگري كاهنان به زمين مي‌رسد. فصل آخر آن وحي حكايت از اين دارد كه روح شخص مرده، خواه نيكوكار باشد خواه بدكار، به آرالو، يعني دوزخ، پايين مي‌رود، و ابدالدهر در تاريكي و عذاب جاوداني مي‌ماند. چون وضع به اين قرار بوده، آيا ماية شگفتي است كه در آن زمان كه بختنصر صاحب همه‌چيز – كه هيچ چيز را درك نمي‌كرده و از همه چيز بيم داشته – كارش به ديوانگي كشيد، مردم بابل به عيش و عشرت پرداخته باشند؟

x- سنگ گور

مطابق اخبار و كتاب دانيال، كه هيچ سند معروف و موثقي آن را تأييد نمي‌كند، بختنصر، پس از آنكه زمان درازي سلطنت كرد – و پيوسته پيروزي و پيشرفت نصيب وي بود – و پس از آنكه پايتخت خود را با ساختن خيابانها و ميدانها زيبا كرد و پنجاه و چهار معبد براي خدايان ساخت، دچار حملة جنون شد: خود را جانوري مي‌پنداشت و بر روي چهار دست و پا راه مي‌رفت و علف مي‌چريد. مدت چهار سال نام او از تاريخ و گزارشهاي بابلي پنهان شد، و پس از آن دوباره در مدت كوتاهي نام وي آشكار گشت و در سال 562 ق‌م چشم از اين دنيا فرو بست.

هنوز سي سال از مرگ وي نگذشته بود كه امپراطوري وي پاره پاره شد. نبونيدوس، كه مدت هفده سال صاحب تخت و تاج بابل بوده، باستانشناسي را بر سلطنت ترجيح مي‌داد و، در آن هنگام كه اساس مملكت وي در حال پاشيده شدن بود، تمام همت خود را به كندن و كاويدن آثار باستاني سومري مصروف مي‌داشت. در كار قشون بي‌نظمي پديدار شد، و مردان كار كشور و وطندوستي را فراموش كردند و به كارهاي بزرگ بين‌المللي اشتغال ورزيدند؛ مردم نيز، كه جز بازرگاني و خوشگذراني كاري نداشتند، يكباره هنر جنگ را از ياد بردند و نسبت به آن بيگانه شدند. كاهنان خرده خرده قدرت پادشاهان را غصب كردند و خزانه‌هاي خود را از مالهاي فراواني انباشتند كه دولتهاي بيگانه را براي هجوم به كشور و به گشودن آن تحريص مي‌كرد. در آن هنگام كه كوروش و قشون منظم او به دروازه‌هاي بابل رسيد، مردم ضدروحاني اين شهر، با خرسندي، دروازه‌ها را به روي او گشودند و استيلاي روشني‌بخش او را با جان و دل پذيره شدند. مدت دو قرن ايرانيان بر بابل حكومت كردند؛ در اين مدت، بابل همچون استاني از بزرگترين امپراطوري شناخته شدة جهان تا آن

 

 

 

 

 

ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids