دورافتادگي چين نبايد سبب شود كه فرهنگ و مردم آن كشور را زياده از حد «يكدست» و «خالص» بدانيم. ظاهراً برخي از عناصر هنر و صنعت ديرينة آنان از بينالنهرين و تركستان آمدهاند، و از اينجاست كه سفالگري عصر نوسنگي هونان تقريباً عين سفالگري آنائو و شوش است. نژاد «مغولي» چينيان كنوني نتيجة آميختگيهاي مكرر و پيچيدة اقوام متجاوز يا مهاجري است كه از مغولستان و روسية جنوبي (سكاها؟)، و نيز از آسياي ميانه، به سرزمين چين فرا آمدهاند. چين، و نيز هند، را نميتوان با يكي از ملتهاي اروپا سنجيد، بلكه بايد آن را با همة قارة اروپا مقايسه كرد. هيچ يك از اين دو كشور خانة يك قوم يگانه نيست، بلكه زيستگاه اقوام متعددي است كه از حيث منشأ و زبان و منش و هنر متفاوت بودهاند و كراراً در زمينة رسوم و اخلاق و حكومت با يكديگر خصومت ورزيدهاند.
3- قرون ناشناخت
آفرينش در نظر چينيان- پيدايش فرهنگ- شراب و قاشقهاي ميلهاي- فغفورهاي با فضيلت- يك سلطان خداناشناس
چين را «بهشت تاريخگزاران» خواندهاند. صدها و بلكه هزارها سال است كه تاريخنويسان رسمي آن كشور همة وقايع را ثبت كردهاند و، از اين بالاتر، خود نيز قصهها بر تاريخ افزودهاند! مسلماً گزارشهاي حوادث پيش از 766 قم در خور اعتماد نيستند. با اين وصف، تاريخنويسان چيني روايات خود را به 3000قم ميرسانند و آنان كه پارساترند، همچون اولياي ديني خود ما، حتي داستان آفرينش جهان را نيز باز ميگويند! بنابر گزارش اينان، پانكو، آدم نخستين، پس از آنكه هجدههزار سال رنج كشيد، توانست در 229000،2 سال قم به گيتي شكل بخشد. در آن حال كه در اين كار بود، از نفسش ابر و باد، از آوازش تندر، از رگهايش رودها، از گوشتش زمين، از مويش سبزه و درخت، از استخوانش فلزات، و از عرقش باران پديد آمد، و از حشراتي كه بر بدنش نشسته بودند، نوع انسان زاده شد. (البته ما هيچگونه دليلي براي رد اين جهانشناسي رندانه نداريم!)
بنابر افسانههاي چيني، نخستين شاهان چين، كه پنج تن بودند، هر يك هجدههزار سال سلطنت كردند و سخت كوشيدند تا شپشهاي پانكو را به مردماني متمدن مبدل كنند. پيش از ظهور اين «فغفورهاي آسماني»، مردم همچون ددان ميزيستند: پوست به خود ميپوشيدند و گوشت خام ميخوردند و تنها مادران خود را ميشناختند و از پدرانشان خبري نداشتند. (استريندبرگ اين «بيخبري» را تنها مختص پيشينيان يا چينيان نميداند!) درست در 2852 قم امپراطور آسماني يا فغفور فوشي، به ياري ملكة هوشمند خود، راه و رسم ازدواج، خنياگري، خطنويسي، نقاشي، ماهيگيري با تور، اهلي كردن حيوانات، و پرورش كرم ابريشم را به قوم خود آموخت و سپس شننونگ را به جانشيني برگزيد و در گذشت. شننونگ نيز
ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids