فرهنگ مشرق زمين باستان - جلد نخست مجموعه تاريخ و تمدن ويل دورانت

به خشم نمي‌افتد. هر گاه گرانمايگان را بيند، به فكر آن مي‌افتد كه با آنان برابر شود. هر گاه فرومايگان را بيند،‌ به درون خود مي‌نگرد و خويشتن را مورد رسيدگي قرار مي‌دهد. زيرا كمتر خطايي در همسايگان ما هست كه ما از آن سهمي نبرده باشيم. به اهانت و تهمت وقعي نمي‌نهد. به همسايگان رأفت و ادب مي‌ورزد،‌ ولي زبان به ستايش ناروا نمي‌گشايد. فرودستان را خوار نمي‌دارد و به جلب نظر فرادستان بر نمي‌خيزد. به وقار سلوك مي‌كند، زيرا كسي كه به وقار مردم را پذيرا نشود، نزد آنان ارجي نمي‌يابد. در گفتار،‌ ملايم، و در رفتار، صديق است. از تندگويي و چربزباني مي‌پرهيزد. كوشا و جدي است، زيرا كار بسيار در پيش دارد- و همين راز وقار سادة اوست. حتي نسبت به دمسازان خود مؤدب است، اما نسبت به همه، حتي فرزند خود، اندازه نگاه مي‌دارد. كنفوسيوس مشخصات انسان برتر را- كه سخت به «انسان بزرگ انديشة» ارسطو مي‌ماند- چنين خلاصه مي‌كند:

انسان برتر نه چيز دارد كه در خور تأمل عميق است. هنگام به كاربردن چشمانش، مي‌كوشد تا درست ببيند. … مشتاق است كه رأفت در سيمايش جلوه كند. در معاشرت، مي‌كوشد تا پاس حرمت ديگران بدارد. در تكلم، مي‌كوشد تا صديق باشد. در كارش، مي‌كوشد تا دقتي مؤدبانه مبذول دارد. در مورد آنچه شك دارد، مي‌كوشد تا از ديگران بپرسد. وقتي كه خشمگين است، به عواقب خشم خود مي‌انديشد. وقتي كه منفعتي در پيش دارد، از تقوا غافل نمي‌شود.

5- سياست كنفوسيوس

حق حاكميت مردم- حكومت از روي سرمشق- عدم تمركز ثروت- موسيقي و آداب- سوسياليسم و انقلاب

به نظر كنفوسيوس، هيچ كس، جز مرداني اين گونه، نمي‌تواند نظام خانواده را باز گرداند و دولت را به راه صلاح اندازد. جامعه بر فرمان بردن كودكان از پدران و مادران، و اطاعت زن از شوهر قائم است، و چون از اينها نشاني نباشد، هرج و مرج فرا مي‌آيد. تنها يك امر از اين قانون اطاعت برتر است، و آن قانون اخلاق است. فرزند «چون به خدمت والدين برخيزد، مي‌تواند آنان را بحق نكوهش كند، اما بآرامي. چون دريابد كه آن را به قبول اندرز او رغبتي نيست، بر شدت تكريم مي‌افزايد، ولي از قصد خود چشم نمي‌پوشد. …

هرگاه فرمان پدر يا امير ناصواب باشد، بايد فرزند در برابر پدر خود ايستادگي ورزد، و وزير در مقابل خداوندگار خويش بايستد.» اين سخن را مي‌‌توان يكي از پايه‌هاي نظر منسيوس دانست كه مي‌گويد: انقلاب حقي الاهي است كه به مردم داده شده است.

كنفوسيوس را نمي‌توان انقلابي به شمار آورد. وي احتمالا نمي‌توانست بآساني بپذيرد كه خون سلاطين با خون كساني كه بر آنان مي‌شورند و جايشان را مي‌گيرند، فرقي ندارد. با اين وصف، در كتاب چكامه‌ها با شهامت كافي نوشت: «پيش از آنكه سلاطين ] دودمان[ شانگ از دل مردم بروند، مقرب خدا بودند. از خاندان شانگ عبرت بگيريد. مشيت بزرگ [الاهي]

 

 

 

 

 

ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids