3- منسيوس، رايزن اميران
يك مادر نمونه- فيلسوف درميان شاهان- آيا انسانها طبعاً نيكوكارند؟ – يگانه خراج- منسيوس و كمونيستها- سودجويي – حق انقلاب
منسيوس كه در سالنامههاي فلسفة چين، از لحاظ شهرت، پس از كنفوسيوس قرار دارد، از خانوادة كهنسال مانگ بود و، به فرمان پادشاه، نامش از مانگكو به مانگتزه، يعني مانگ استاد، تبديل شد. محققان اروپايي، كه زير نفوذ زبان لاتين قراردارند، نام او را به «منسيوس» گردانيدند، چنانكه كونگفوتزه را «كنفوسيوس» خواندند.
مادر منسيوس را به خوبي خود او ميشناسيم، زيرا مورخان او را به نام مادري نمونه بلندآوازه كرده و حكايت نغز بسيار دربارة او نوشتهاند. ميگويند كه وي سه بار، محض فرزندش، خانة خود را تغيير داد: بار اول به اين علت كه مجاور گورستان ميزيستند، و پسر همچون خادمان گورستان سلوك ميكرد. بار دوم به اين سبب كه همساية كشتارگاه بودند، و پسر به تقليد حيوانات نعره ميكشيد. بار سوم به اين علت كه نزديك بازار اقامت داشتند، و پسر رفتاري بازاري مينمود. سرانجام در كنار مدرسهاي خانه كردند، و ديگر بر رفتار كودك ايرادي نبود. وقتي كه طفل در درس كوتاهي كرد، مادر در حضور او نخ ماكوي خياطي خود را گسست و، در پاسخ پسر، توضيح داد كه چون فرزند در درس خواندن و پيشرفت كردن كوتاهي كرده است، مادر هم دست از كار ميكشد. بر اثر اين تذكر، منسيوس محصلي ساعي شد. در جواني همسري برگزيد و سپس در برابر وسوسة طلاق مقاومت ورزيد. براي تدريس فلسفه مدرسهاي برپا كرد و گروه نخبهاي از دانشجويان را گرد آورد. اميران از هر سو دعوتش كردند تا به دربار آنان رود و در بارة كشورداري به ايشان نظر دهد. منسيوس، كه نميخواست مادرش را در سالخوردگي تنها گذارد، امتناع نمود. اما مادر پير سرانجام با سخناني نغز او را قانع و رهسپار كرد. اين سخنان نغز، كه شايد در اصل به وسيلة يكي از مردان چيني جعل شده باشد، چينيان را به بزرگداشت مادر منسيوس برانگيخته است:
زن را حق آن نيست كه خود تصميم گيرد، بلكه وظيفة او اطاعت است از سه امر: در كودكي بايد از پدر و مادر خود فرمان برد. پس از ازدواج بايد شوهر را اطاعت كند، و چون بيوه شد بايد مطيع فرزند خود باشد. تو مردي هستي در كمال عمر، و من زني سالخوردهام. آنچه را صواب ميداني، جامة عمل پوشان؛ من نيز بروفق قانوني كه از آن من است، عمل ميكنم. چرا بايد بهر من دغدغه به خود راه دهي؟
منسيوس روانه شد، زيرا ميل تعليم دادن از ميل حكومت كردن جدا نيست؛ يكي را بخراش و ديگري را بياب. منسيوس، مانند ولتر، حكومت سلطنتي را بر دموكراسي ترجيح ميداد و ميگفت كه، در نظام دموكراسي، حكومت براي توقيق خود بايد همة مردم را تربيت كند، ولي درحكومت سلطنتي، براي سلامت دولت، كافي است كه حكيمان تنها يك تن- شاه-
ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids