سهمگين و ساري بيپروا تصاويري زيبا كشيد، و نيز كوانيين، ايزد آيين بودايي مهايانه را به صورت خدايي كنارهجو، ولي نرمخو، مصور كرد. استادان ديگر نيز، كه نامهايشان در خاطر نميماند، در اين دوره پديد آمدند. ارنست فنولوزا گويد: «فرهنگ سونگ پختهترين جلوة نبوغ چين بود.»
وقتي كه ميخواهيم دربارةكيفيت نقاشي چين در عصرهاي يانگ و سونگ قضاوت كنيم، وضع ما به وضع مورخاني ميماند كه در آينده، پس از انهدام آثار رافائل و لئوناردو و ميكلانژ، در صدد تقويم رنسانس ايتاليا برآيند. پس از آنكه تجاوزات سپاهيان بربري شاهكارهاي نقاشي چين را نابود ساخت و پيشرفت آن كشور را قرنها به تعويق انداخت، نقاشي چيني از شور افتاد. با آنكه در عصر دودمانهاي بومي و بيگانة بعدي، هنرمندان ظريف طبع و چيرهدست فروان به بار آمدند، هيچ يك از ايشان به پاي صورتگران دربارهاي مينگ هوانگ و هوي تسونگ نرسيد. هنگامي كه دربارة چينيان ميانديشيم، تنها نبايد قومي فقير و متفرق و درهمشكسته و فسادآلود را در خاطر مجسم كنيم، بلكه بايد ملتي را به ياد آوريم كه در جريان طولاني تاريخ خود، از عصرهايي درخشان، همپاية عصر پريكلس يا عصر آگوستوس يا عصر مديچي، گذشته است، و شايد باز هم چنان عصرهايي را به خود ببيند.
2- ويژگيهاي پيكرنگاري چيني
طرد مناظر و مرايا – دوري از واقعپردازي – ترجيح خط بر رنگ – ايجاد تقارن و وزن به وسيلة شكل – القاي ادراكات و عواطف – قيود و محدوديتها – صداقت در هنر چيني
حال بايد ديد عناصري كه نقاشي چين و همچنين ژاپن را از نقاشي ساير كشورها متفاوت ميگرداند، چيستند. چنانكه ميدانيم، تصويرهاي چيني بيشتر بر ديوارها نگاشته يا در طومارها درج شده است. اما اين امري فرعي است. فرق اصلي نقاشي چيني با نقاشي اقوام ديگر اين است كه در تصاوير چيني، برخلاف تصاوير اروپايي، بعدنمايي و سايهپردازي وجود ندارد. دو نقاش اروپايي، به دعوت فغفور كانگ شي، براي تزيين كاخ او به چين رفتند و تصاويري كشيدند. چينيان به بعدنمايي تصويرهاي آنان اعتراض كردند و گفتند كه، در آن تصاوير، ستونهاي دورتر كوتاهتر از ستونهاي نزديك كشيده شده است. عقيدة چينيان اين بود كه نشان دادن عمق در صفحة تصوير، يعني در جايي كه هيچگونه عمقي وجود ندارد، كاري ساختگي و دروغين است. دو طرف منطق يكديگر را در نمييافتند. چنين مينمود كه چينيان از بالا به مناظر مينگريستند، حال آنكه اروپاييان از روبهرو به آنها نگاه ميكردند! رعايت سايه و روشن در نقاشي نيز براي چينيان كاري غريب بود. بيگمان رعايت سايه و روشن براي نمايش واقعيت ضرور است. ولي نكته در اين است كه چينيان هدف نقاشي را بيان واقعيت نميدانستند، بلكه معتقد بودند كه نقاشي بايد، به ميانجي اشكال هنرمندانه، وسيلة لذتبخشي براي نقل حالات و القاي افكار باشد.
در نقاشي چيني، آنچه مطلوب بود صورت يا شكل بود، و نقاش چيني صورت را در تناسب و
ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids