صد سال بعد، چائو يوان فانگ در زمينة بيماريهاي زنان و كودكان اثر مهمي به وجود آورد. در عصر دودمان تانگ انتشار دايرةالمعارفهاي طبي، و در عهد دودمان سونگ گزارشهاي دقيق پزشكي رواج گرفت. در دورة فغفورهاي سونگ يك دانشكدة پزشكي تأسيس شد. كساني كه نزد طبيبان شاگردي ميكردند، اكثراً بر رموز طبابت دست يافتند و خود طبيب ميشدند. داروهاي چيني بسيار متنوع و فراوان بود. سه قرن پيش، يك داروفروش روزانه هزار دلار فروش داشت. پزشكان چيني در تشخيص امراض اهتمامي مبالغهآميز ميورزيدند و ده هزار نوع تب و بيست و چهار نوع ضربان نبض ميشناختند. براي درمان بيماري آبله، دست به مايهكوبي ميزدند، و شايد اين نكته را از هنديان آموخته بودند. براي معالجة سيفليس، كه احتمالا از اواخر عهد دودمان مينگ در چين شايع شده و، در نتيجه، چينيان را در مقابل پارهاي از عوارض وخيم خود مصونيت طبيعي بخشيده بود، جيوه به كار ميبردند. ولي بهداشت عمومي و پزشكي پيشگيري و جراحي در چين كمتر پيش رفتند. در شهرها، مجاري هرز آب يا اصلا وجود نداشت يا به صورتي ابتدايي بود. حتي بعضي از شهرها از تأمين آب پاك و دفع فضولات، كه از نخستين وظيفههاي هر جامعة منظم است، باز ميماندند.
صابون يكي از كالاهاي تجملي و كمياب بود. اما شپش و حشرات موذي بفرواني يافت ميشدند، و چينيان افتاده حال، از دير باز، با آرامشي كه زادة آيين كنفوسيوسي بود، خود را به خاريدن و خاراندن عادت دادند؛ علم پزشكي چين از عهد فغفور شيهوانگتي تا عهد ملكه تزو شي، همانند طب اروپا از عصر بقراط تا عصر پاستور، پيشرفت محسوسي ننمود. مسيحيت طب اروپايي را همراه خود به چين برد، ولي بيماران چيني همواره با شيوههاي كهنسال خود و گياهان دارويي در صدد معالجة بيماريها برآمده، و تنها در جراحي از روشهاي اروپايي سود جستهاند.
iv- ديني كه دستگاه روحاني ندارد
خرافات و شكاكيت – جانگرايي – آسمان پرستي – نياپرستي – آيين كنفوسيوس – آيين تائو – اكسير زندگي – آيين بودا – تساهل ديني و التقاط اديان – آيين اسلام – مسيحيت – علل شكست آن در چين
بنياد جامعة چين علم نبود، معجون بيهمتا و غريبي از دين و اخلاق و فلسفه بود. تاريخ گواهي ميدهد كه هيچ قومي چنين موهوم پرست و در عين حال شكاك، چنين پرهيزگار و در عين حال عقل گراي و دنيا طلب نبوده است. چينيان از سلطة روحانيان فارغ، ولي، مانند هندوان، اسير خدايان و در عين حال بهرهور از بركت ايشان بودند، و از اين رو در بين اقوام ديگر نمونهاي نداشتند. براي توجيه اين تناقضات، بايد از طرفي براي فيلسوفان چيني نفوذي كه در تاريخ بينظير است قايل شويم، و از طرف ديگر فقر مردم چين را چشمة پايان ناپذير تخيلات اميدپرور بشماريم.
دين ابتدايي چين از اديان ساير اقوام ابتدايي متفاوت نبود. چينيان جان گراي بودند و مظاهر طبيعت را جاندار ميپنداشتند و از سر ترس آنها را ميپرستيدند؛ شاعرانه، زمين و نيروي زايندة آن را حرمت مينهادند و آسمان را، كه به ميانجي آفتاب و باران حياتبخش
ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids