فرهنگ مشرق زمين باستان - جلد نخست مجموعه تاريخ و تمدن ويل دورانت

دستگاه نايب‌السلطنه از هم پاشيد، و تاكاتوكي و 870 تن از ملازمان و افسرانش به معبد رفتند و آخرين جام ساكي يا شراب برنج را نوشيدند و دست به هاراكيري زدند. يكي از ايشان، هنگامي كه با دست خود روده‌هايش را از شكم بيرون مي‌آورد، گفت: «اين كار به شراب چاشني خوبي مي‌دهد!»

بزودي تاكائوجي كه به خاندان آشيكاگا تعلق داشت و در قدرت يافتن امپراطور گو دايگو كمك كرده بود، برضد او برخاست و با خدعه و مهارت، سپاهيان امپراطور را سركوبيد. سپس مردي ناتوان به نام كوگون را به جاي او نشانيد، مقام شوگوني را به خاندان خود اختصاص داد، و كوگون را بازيچة خود گردانيد. خاندان آشيكاگا مدت 250 سال عهده‌دار شوگوني بود. در اين دورة طولاني، سپهسالاران آشيكاگا از شهر كيوتو كشور ژاپن را اداره مي‌كردند. ولي ژاپن هيچ گاه از جنگ و هرج و مرج آسوده نبود، و اين پريشاني عمدتاً معلول فرهنگ‌دوستي و هنر پرستي شوگونهاي آشيكاگا بود. يكي از آنان، به نام يوشي ميتسو، دلزده از جنگ، به پيكرنگاري روي نمود و از نقاشان معتبر زمان خود شد. سپهسالار ديگر، يوشيمازا با نقاشان دوستي كرد، هنرهاي گوناگون را در كنف حمايت خود گرفت و چنان در گردآوردن آثار هنري همت گمارد كه اكنون گردآورده‌هاي او در شمار رشك‌آورترين آثار هنري قرار دارد. بي‌گمان در اين ميان فن حكمراني به فراموشي سپرده شد، و شوگونهاي ثروتمند و امپراطورهاي بينوا هيچ‌كدام از عهدة حفظ امنيت و آرامش جامعه برنيامدند.

در ساية هرج و مرج كشور و نياز ملت به رهبراني قادر به برقراري نظم، سه دزد دريايي، كه در تاريخ ژاپن شهره‌اند، پاپيش گذاردند. آورده‌اند كه اين سه دزد دريايي درجواني مصمم به اعادة وحدت ژاپن شدند و سوگند خوردند كه هركدام به زمامداري رسد، مطاع دو يار ديگر باشد. يكي از آن سه، نوبوناگا، كوشيد و به مقام رسيد. ديگري، هيده‌يوشي، به مجاهده پرداخت، ولي پيش از احراز موفقيت تام درگذشت. اما سومي، اي‌يه‌ياسو، توانست در فرصتي مناسب شوگوني را به خاندان توكوگاوا انتقال دهد و يكي از درازترين دوره‌هاي آرامش و درخشانترين اعصار هنري تاريخ بشر را آغاز كند.

v- ميمون سيماي بزرگ

فرمانروايي هيده‌يوشي- حمله به كره- كشمكش با مسيحيت

همچنانكه ژاپنيان با اصرارتوضيح مي‌دهند، هيده‌يوشي بزرگ معاصر اليزابت، ملكة انگليس، و اكبر، شاه هندوستان، بود. وي فرزند كشاورزي بود و دوستانش و سپس اتباعش او را سارومن كانجا يعني «ميمون‌سيما» مي‌ناميدند، زيرا حتي كنفوسيوس هم در زشتي به پاي او نمي‌رسيد! پدر و مادرش استطاعتي نداشتند و او را به يك مدرسة رهباني سپردند. اما،

 

 

 

 

 

ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids