خاطرات سفر به مشهد

خاطرات سفر به مشهد

روز اول

این اولین بار است که شهر مشهد را به عنوان مقصد سفر خود انتخاب کرده‌ایم. صبح با ماشین شخصی به راه افتادیم. جاده‌های منتهی به شهر مشهد خوش‌ساخت هستند و شلوغی را کنترل می‌کنند؛ پس لازم نبود نگران ترافیک باشیم. من و خواهرم که پیشتر مشغول آماده کردن وسایلمان و یافتن دیدنی‌های مشهد بودیم، بیشتر مسیر را خوابیدیم. برای ناهار در یکی از توقفگاه‌های بین راهی که برای زائران و مسافران مشهد ساخته شده ‌است، ایستادیم. در چند ساعتی مشهد که بودیم، یک بار دیگر توقف کردیم، چون هوا تاریک شده بود و آسمان پرستاره‌ی کویر بسیار تماشایی بود. خواهرم با دوربینش عکس‌های خوبی از جاده و آسمان شب گرفت. سرانجام وارد مشهد شدیم. بسیاری از هتل‌های مشهد در نزدیکی حرم امام رضا(ع) هستند، پس ما هم به همان سمت رفتیم و برای سه شب اتاقی ۴ نفره گرفتیم.

روز دوم

صبح خیلی زود به حرم رفتیم، ماشین را یکی از پارکینگ‌های بزرگ حرم گذاشتیم و نماز صبح را آن‌جا به جماعت خواندیم. با چادرهای گل‌گلی و پس‌زمینه‌‌ای از آینه‌کاری‌ها و طلاکوبی‌ها و کبوترها عکس گرفتیم. البته همه‌جا نمی‌توانستیم عکس بگیریم و محدودیت‌ داشت اما بازهم عکس‌های خوبی شد. در آن‌جا مزار شیخ بهایی و شیخ طبرسی و مسجد گوهرشاد را هم دیدیم و بعد به بازارهای اطراف حرم رفتیم. به عنوان سوغاتی، زرشک، زعفران، نبات و مهر و تسبیح خریدیم و در یکی از کبابی‌های داخل بازار ناهار خوردیم. از آن‌جا به باغ موزه‌ی نادری رفتیم. مقبره‌ی نادر شاه افشاردر آن‌جا قرار داشت. مجسمه‌ی نادر شاه سوار بر اسب به همراه تنی چند از سربازانش بر فراز یک حجم سنگی مرتفع نیز در این محل وجود دارد. علاوه بر این، توپ‌های جنگی تاریخی، تفنگ‌های قدیمی و شمشیر نادر شاه هم در این موزه بود.

روز سوم

این آخرین روز اقامت ما در شهر مشهد است، به همین دلیل قصد داریم عصر برای شنیدن صدای نقاره‌ها و زیارت مجدد به حرم برویم. ابتدا به کوهسنگی رفتیم. تبدیل کردن کوه کوچکی که وسط شهر بود، به چنین تفرجگاه زیبایی، واقعاً ستودنی است. این پارک سرسبز بود، آب‌نما و حوض داشت و شکوفه‌های بهاری و هوای عالی آن را بهتر هم کرده بودند. در پارک نشستیم و صبحانه خوردیم. ظهر از طریق بزرگراه وکیل آباد به باغ وکیل آباد رفتیم و در آن‌جا ناهار خوردیم. بعد از ناهار و استراحت کوتاه، از باغ‌وحش درون پارک بازدید کردیم. بعد به حرم رفتیم، صدای نقاره‌ها را شنیدیم و از آن‌ها فیلم گرفتیم و نماز شب را خواندیم. امشب را هم در هتل می‌مانیم و صبح زود به سمت خانه حرکت می‌کنیم.