گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عبدالقهّار عاصی:کسی نمانده که لبخند را ترانه کند و خود نه لبخندی است.

❈۱❈
کسی نمانده که لبخند را ترانه کند و خود نه لبخندی است.
کسی نمانده که بانگِ بلند بردارد لبانِ بامِ ورم‌کردهٔ عبادتگه
❈۲❈
برایِ عشق ندارد نیایشی! شعری!
درختِ توت رگ و ریشه آتش و باروت
❈۳❈
نوازشِ نفسِ‌باد را گریزان است.
از آسیاب به سویِ‌مزارعِ گندم بجز صدایِ جدایی نمانده‌است به جای
❈۴❈
خاطره‌ای! به شانه‌هایِ سپیدار
پناهگاهی نیست. برایِ مرثیه‌خوانانِ روزگارِ قدیم
❈۵❈
کسی نمی‌خوانَد کسی چه چیز بخواند؟
کسی چه ساز کند؟ مگر که حیله ببندد
❈۶❈
دروغ باز کند. چه ماتم‌آبادی!
کسی نمانده که بر مردگانِ این سامان سری به سنگ بکوبد
❈۷❈
دلی به خون بکشد. بهار،‌نعشِ عزیزی است
که باد قبله به کافور بسته تابوتش بهار،‌موسمِ کوچ است
❈۸❈
بهار موسمِ‌آوارگیّ و بی‌وطنی است. بهار فصلِ گریز است مادرانی را
که انتقامِ پسرهایِ خویش را با اشک به مُلک‌هایِ غریبی
❈۹❈
ترانه ساز کنند. بهار قافلهٔ بازگشتِ قومِ شهید
لوایِ لشکرِ ارواحِ سرخ‌پوشان است. کسی چگونه بخواند
❈۱۰❈
چرا که گردنه‌ها را هنوز
صدایِ سُمِّ سواران نگشته‌است عَلَم. چرا که کوه هنوز
❈۱۱❈
چنان که می‌باید نداده‌است جهیزانهٔ عروسش را
هنوز بادیه در انتظار می‌سوزد هنوز بیشه غمِ بیوه‌داریِ‌خود را
❈۱۲❈
نکرده‌است تمام. چرا که شعر هنوز
اسیرِ‌قافیه است. چرا که طبل، شکسته‌ست.
❈۱۳❈
۲حوت ۱۳۶۵کابل

فایل صوتی اشعار نو کسی نمی‌خوانَد

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها