عبدالقهّار عاصی:تو چه مقدار زخم در زخمی تو چه بر باد رفتهای کابل
❈۱❈
تو چه مقدار زخم در زخمی
تو چه بر باد رفتهای کابل
چه قَدَر دور ماندهای از خویش
وه چه از یاد رفتهای کابل
❈۲❈
زخمهایِ عزیزِ ناسورت
بویِ گلهایِ یاس را بگرفت
همه جا بیجواب مانده غمت
❈۳❈
هر طرف ماتمِ تو پا بگرفت
خونِ فَورانیِ گلویت را
خاکِ بیدرد چون نگه دارد؟
❈۴❈
چه کسی پارههایِ نعشِتو را
روی بر آفتاب بردارد؟
آی کابل،چه سادهساده شکست
❈۵❈
بتِ پندارِ آرزوهایت
چه قََدَر زخم هدیه دادندت
ناجوانمردها،عدوهایت
❈۶❈
آی مظلومخانهٔ تاریخ!
دوزخ از دیدنت پریشان شد
دستِ بیگانه آنچنان خَستَت
که دلِ سنگ و چوب بریان شد
❈۷❈
نه صدایت به کهکشان برسد
نه دلت تابِ صبر میآرَد
اینزمستان و اینهم اندوهش
❈۸❈
باش تا آسمان چه میبارد
اینک،اینک،شقاوتِ سرما
باز میسوزد استخوانت را
❈۹❈
آی شهرِ گرسنه و تشنه
باز بسپار نیمجانت را
آی کابل من و تو میدانیم
❈۱۰❈
همه یک کاسه است و یک آش است
زخمهایِتو تازگی دارند
وآنچه که تازهتر نمکپاش است
❈۱۱❈
یاد باد آن که آسمان رنگی
در قرینه به رنگِ آبی داشت
جلوهٔ کاذبِ امیدی بود
خاطر از خوبیی خرابی داشت
❈۱۲❈
آی کابل! چه دردِ تلخی داشت
هدفِ تیرِ بیجواب شدن
گوش بر بانگِ خالیی دادن
❈۱۳❈
دلخوش از جلوهٔ خراب شدن
آی کابل! گذشت دورهٔ کفر
رفت آنروزگارِ ویرانی
❈۱۴❈
ناگهان روبهروی گردیدیم
با دوصد گونه نامسلمانی
اخترانِ امیدواریها
❈۱۵❈
گم شده،ناپدید گردیدند
از سرِ جهلِ نامسلمانان
کافران روسپید گردیدند
❈۱۶❈
آن یکی میخ کوفت بر فرقی
وآن دگر ارّه کرد و چشم کشید
آن یکی قطعِ گوش و بینی کرد
وآن دگر قطع کرد و سر ببرید
❈۱۷❈
آن یکی زیرِ نامِ پشتون کُشت
این یکی زیرِ نامِ هزّاره
کشته گشتند هر یکی هر سوی
❈۱۸❈
بیگنه،بدنصیب،بیچاره
دستی بیگانگانِ بیآزرم
تا توانست نقشبازی کرد
❈۱۹❈
بهرِ بر باد کردنِ اینملک
رنگ پیمود و فتنهسازی کرد
آی کابل! تو خوب دیدی که
❈۲۰❈
گشت بر باد ارزِ انسانی
از جفاهایِ چند مزدبگیر
گم شد از چشمِ ما مسلمانی
❈۲۱❈
نه جوانمردی از کسی دیدیم
نه ره و رسم از وطنداری
غیرِ طمّاعِ چند و قاتلِ چند
غیرِ خونخوارگیّ و غدّاری
❈۲۲❈
باش تا بعد از این چه میآرند
رهزن و دزد و قاتل و مزدور
باش دیگر چه میرسانندت
❈۲۳❈
حامیانِ نقابدارِ شرور
گرچه هر امرِ خوب و زشتِ زمان
نیست فارغ ز بویِ استثنا
❈۲۴❈
لیک گَند آنچنان فراوان بود
که بپوشید رویِ استثنا
یاد باد آنکه نعرههایِ بلند
❈۲۵❈
میزدم من برایِ خشنودی
یک سر و گردن از همه برتر
میکشیدم صدایِ خشنودی
۲۲ سنبله ۱۳۷۱
کامنت ها