عبدالقهّار عاصی:بیگریه و سوز و ساز محزون خفته چون عاشقِ یارمرده در خون خفته
❈۱❈
بیگریه و سوز و ساز محزون خفته
چون عاشقِ یارمرده در خون خفته
آهسته قدم گذار از پهلویش
کابل به هزار زخم در خون خفته
کامنت ها