گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خواجه عبدالله انصاری:دیدم در چهار طاقی ازان گور نشسته، دست بر زانوی خود می‌زد و با خود چیزی می‌گفت....

دیدم در چهار طاقی ازان گور نشسته، دست بر زانوی خود می‌زد و با خود چیزی می‌گفت. فرا شدم سلام کردم، سعدون گفت: و علیکم السلام عطا و من کشف عنک الغطا؟ پس گفت: عطا آن چه قوم‌اند نفخ فی الصور ام بعثر ما فی القبور؟ گفتم: باستسقا آمده‌اند، تنگی افتاده است. گفت: تو با ایشان آمدهٔ؟ گفتم: آری. گفت: بقلب سماوی‌ام بقلب خاوی؟ گفت: خواهی که من آن ترا بخواهم تا باز گردید. گفتم: خواهم چرا نخواهم گفت: خداوندا! بآن راز دو شینهٔ من بر تو. باران در استاد و گفت: عطا! تا تربند مرو که تا نتربند، نباید شد.

فایل صوتی طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات بخش ۶۷ - سعدون مجنون

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها