گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

خواجه عبدالله انصاری:دوستی نگذشت جز دوست و دیگر همه آوار٭ ذاکر و مذکور یکی، ورسم ذکر ازو یادگار.

❈۱❈
دوستی نگذشت جز دوست و دیگر همه آوار٭ ذاکر و مذکور یکی، ورسم ذکر ازو یادگار.
الهی! فریاد از یاد مداره و دیدار بهنگام ٭ و آشنائی بنشان و دوستی بی‌پیغام. و از یاد پیش از محبت والهی آمیختن دریاد.
الهی! چه یاد کنم کی همه یارم ٭ من خرمن نشان خود فراباد نهادم بهانه، من بهانه چون شویم ٭ و کی گفت علتست چون گویم؟ چه سود از علو کوشش و پاداش ٭ که مولی فرا بودنی گفت که باش.
الهی! جز تو ترا کی ستاید ٭ در یاد جز از تو کس نماند جز تو ترا که داند؟ ٭ هیچ کس نتواند
و هر که ترا بخود جوید ٭ بر سزای خود فرو ماند.
ترا بتو از تو ترا می‌جویند ٭ و باتو بتو از تو ترا می‌گویند.
بیننده گنگ است و آگاه گویاست ٭ بینا در دیده غرق است و پرکنده جویاست. واله شیخ بوده بسامره، سید از قدیمان مشایخ از پیران سری سقطی. شیخ الاسلام گفت کی شیخ بوالحسن بشری ٭ مرا گفت: که شیخ بوالحسین همدانی گفت ، کی بوطبیب بن جعفر گفت، کی شجاع صوفی گفت، که سری سقطی ٭: که بسامره شدم بمسأله بواله، سالی آنجا بماندم تا در وی جای آن یافتم گفتم: آن معرفت کی ورای آن معرفت نیست چیست؟ گفت: آنک اللّه نزدیکتر همه چیز دانی بخود و دوستر همه چیز.
شیخ الاسلام گفت قدس اللّه روحه: کی سخن پیشینه تمام بود، دیگر عطف بود، باز داشتن و پوشیدن یعنی تلبیس را، تا دران پیشینه لفظ بتواند شنید یعنی در قرب. ازینجا بمعرفت باز باید شد. واللّه اعلم.

فایل صوتی طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات بخش ۹ - فی مناجاته

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها