ابوسعید ابوالخیر:رخسارهات تازه گل گلشن روح نازک بود آن قدر که هر شام و صبوح
❈۱❈
رخسارهات تازه گل گلشن روح
نازک بود آن قدر که هر شام و صبوح
نزدیک به دیده گر خیالش گذرد
از سایهٔ خار دیده گردد مجروح
کامنت ها