ابوسعید ابوالخیر:دستی که زدی به ناز در زلف تو چنگ چشمی که زدیدنت زدل بردی زنگ
❈۱❈
دستی که زدی به ناز در زلف تو چنگ
چشمی که زدیدنت زدل بردی زنگ
آن چشم ببست بی توام دیده به خون
و آن دست بکوفت بی توام سینه به سنگ
کامنت ها