افسرالملوک عاملی:بنام خداوند کون و مکان خداوند روزی ده مهربان
❈۱❈
بنام خداوند کون و مکان
خداوند روزی ده مهربان
خداییکه جان خرد آفرید
بفرمان او شد جهانها پدید
❈۲❈
وزان پس بنام محمد درود
بآیین اسلام احمد درود
درود فراوان بر آن پاکزاد
محمد رسول حجازی نژاد
❈۳❈
بنام علی شاه مردان مرد
که از دشمن دین بر آوردگرد
سر اولیاۀ سرور اصفیا
مبارزترین مرد راه خدا
❈۴❈
علی شیر مرد و علی راستگو
ندیده جهانراد مردی چو او
بقرآن که وحی مبین خداست
ولای وی آرامش جان مااست
❈۵❈
پس آنگه بنام شه پاکدین
محمد رضا شاه ایران زمین
شهی کو نگهدار دین خداست
خدا را باو لطف بی انتهاست
❈۶❈
بفرمان او ملت آزاد شد
ز دادش همه کشور آباد شد
ز تدبیر این شاه فرخنده خوی
گرفته است ایران بسی آبروی
❈۷❈
خداوند باشد نگهدار او
خرد یار و یزدان مدد کار او
بدوران این شاه نیکو خصال
که دارد توجه بفصل و کمال
❈۸❈
چو دیدم که فردوسی پاکدین
که بادا بجانش هزار آفرین
بشهنامه از داستان کهن
چو پیغمبران داده داد سخن
❈۹❈
بپا کرده کاخی بلند و متین
ز الماس ویاقوت و در ئمین
ز جمشید و گود رزو از زال زر
فریدون و کیخسرو دادگر
❈۱۰❈
سخن ز آنچه بوده است آورده او
بسی در یکتا که پرورده او
ز شاه کیان وهم از پیشداد
بشهنامه زیشان بسی کرده یاد
❈۱۱❈
ز تهمورث وایرج وسلم و سام
فریبز وکاوس والا مقام
ولکن زماد و از آن دودمان
نیابی بشهنامه نام و نشان
❈۱۲❈
ز اهخامنش کورش نامور
نه بینی بشهنامه نام و اثر
از این رهگذر بود کاین کمترین
شدم پیرو آن سخن آفرین
❈۱۳❈
بر آنم که از ماد و تاریخ آن
سرایم چو شهنامه من داستان
کمین افسر از ماد و از آریان
بگویم زکوروش بسی داستان
❈۱۴❈
خود آگاهم از مایه وزاد خویش
زخجلت سرافکنده دارم به پیش
که این نامه فارسی و دری
نباشد ز نقصان و لغزش بری
❈۱۵❈
ز دانشوران دارم این آرزو
که با لطف بینند آهوی او
ز راه بزرگی و دانشوری
ز لطف و زمهر و ادب پروری
❈۱۶❈
از این مور ناچیز و این ناتوان
پذیرند ران ملخ ارمغان
کامنت ها