افسرالملوک عاملی:دیو کس نخستین شه ماد بود وز او سربسر کشور آباد بود
❈۱❈
دیو کس نخستین شه ماد بود
وز او سربسر کشور آباد بود
بسی بود آن شاه باعدل وداد
کریم و جوانمرد و نیکو نهاد
❈۲❈
گزیدند او را بشاهنشهی
نشاندند ویرا بگاه مهی
چو بر گاه شد شاه باعدل و داد
کلاه بزرگی بسر بر نهاد
❈۳❈
بفرمود تا شارسان ساختند
یکی شهر زیبا بیاراستند
در آن شارسان هفت دژشدپدید
چنان شهر تا آن زمان کس ندید
❈۴❈
یکی بر یکی بر تری داشتی
که بر آسمان سر بر افراشتی
چو رنگین کمان هفت دژشدعیان
که از هفت اورنگ بودی نشان
❈۵❈
زسبز و سفید و زسرخ وز زرد
بنفش وسیه ورنگ هم لاژورد
چو جنت یکی شهر آمد پدید
چنو در جهان کس ندید و شنید
❈۶❈
ببخشید شه نعمت بیکران
هنر پروان را کران تا کران
سپس جشن شاهانه آراستند
بشادی فزوده زغم کاستند
❈۷❈
بر او هکمتانه نهادند نام
فشاندند دست و گرفتند جام
ز غوغای طبل و ز آوای کوس
بلرزید نه گنبد آبنوس
❈۸❈
بدینگونه شه کشور آباد کرد
یکی شهر هرگوشه بنیاد کرد
چنین اند شاهان نیکو سرشت
که سازند دنیا چو باغ بهشت
کامنت ها