میرزا آقاخان کرمانی:چو از کار مدیه بپرداخت شاه سوی لیدیا راند یکسر سپاه
❈۱❈
چو از کار مدیه بپرداخت شاه
سوی لیدیا راند یکسر سپاه
که جنگی کرازوس با دستگاه
گذر داده بودی به سرحد سپاه
❈۲❈
سپاهش فزون بود از صد هزار
ولیکن نتابید با شهریار
گرفتار شد زنده در رزمگاه
پس آنگه مر او را ببخشید شاه
❈۳❈
همیشه بدی شاه را هم نشین
کرازه بد آن نامدار گزین
از آن جا به اسپرته آورد روی
که اسپهرمش خوانده افسانه گوی
❈۴❈
همه ملک یونان سراسر گرفت
به هر پاک بسپرد وز ایدر برفت
نبود است پیران ویسه جزاو
که بر لشکر خاصه بد پیشرو
❈۵❈
به بابل یکی جنگ فرخ نمود
که هر پهلوانی یکی رخ گشود
یهودان که بودندی آن جا اسیر
چو بخت النصر کردشان دستگیر
❈۶❈
زفر چنان شهریار بلند
رها گشتشان جملگی سرزبند
فراوان سلیح و درم دادشان
به بیت المقدس فرستادشان
❈۷❈
دگر باره دز هوخت آباد ساخت
روان بزرگان زخود شاد ساخت
به توراتش اندر ستاید سروش
همش نام خوانده است فرخ کروش
❈۸❈
ورا دانیال نبی شد وزیر
که بخت النصر کرده بودش اسیر
پس از فتح بابل شه رزمخواه
سوی خاوران راند یکسر سپاه
❈۹❈
به هند اندرون نامداری نماند
که منشور تیغ ورا بر نخواند
وز آن جا به سوی ختا و ختن
همی راند آن شاه لشکر شکن
❈۱۰❈
بلرزید از هیبتش هند و چین
ز سهمش بترسید توران زمین
کجا سالیان اندر آمد هفت
که سیروس از ایدر سوی شرق رفت
❈۱۱❈
نیاسود از رزم و پیکار و کین
یکی خشک سالی برآمد برین
دگر باره آهنگ ایران نمود
کز آن جا خرامد سوی مصر زود
کامنت ها