میرزا آقاخان کرمانی:وزان سو چو از مصر پرداخت شاه به یونان فرستاد از نو سپاه
❈۱❈
وزان سو چو از مصر پرداخت شاه
به یونان فرستاد از نو سپاه
سپهدارشان ارتباز دلیر
که لیدی بدو داد فرخ زریر
❈۲❈
تباک آن یل نامدار گزین
بد آگاه از کار یونان زمین
که چون کشته شد نامور مهرنوش
به افسون آن مردم زرق کوش
❈۳❈
چنین رای نیک آن سپهدار زد
که خرس و مگس را به هم افکند
همی تیز کرد آتش فتنه را
به هم ریخت اسپرته و آتنه را
❈۴❈
به هم چون در انداخت آن هردوان
به خاک اندر آمد سر جاودان
تمیستوکل کو بد به دریا امیر
به زنهار آمد بر اردشیر
❈۵❈
شهنشه بپرسید و بنواختش
به نزدیک خود جایگه ساختش
زخون برادر نیاورد یاد
زیونان یکی بندر او را بداد
❈۶❈
وز او شاد ماندند قوم یهود
که بس نیکویی ها برایشان نمود
همان شهر سارو به سر آورید
که دارا به گردش حصاری کشید
❈۷❈
یکی انجمن کرد دانش به نام
چهل سال بد در جهان شادکام
کامنت ها