میرزا آقاخان کرمانی:سپس رفتن مصر را ساز کرد در گنج های کهن باز کرد
❈۱❈
سپس رفتن مصر را ساز کرد
در گنج های کهن باز کرد
زدریا و خشکی سپه بی شمار
سوی مصر راند از در کارزار
❈۲❈
سپهبد بدی رشنواد دلیر
که در جنگ افسوس گفتی به شیر
زبس ترکتازی ایرانیان
به مصر اندر آمد فراوان زیان
❈۳❈
ولی کرد طغیان در آن سال نیل
که سیل دمان بست هر سو سبیل
بسی جنگ جستند سودی نبود
زآتش به جز تیره دودی نبود
❈۴❈
شهنشاه بودی بسی سالخورد
ورا جانشین بود دارای گرد
اکوس جوان کش دگر پور بود
زدارا دلش سخت رنجور بود
❈۵❈
برانگیخت یک خواجه را در نهان
که شه را به دارا کند بدگمان
که دارا به همدستی تیر باز
ابرخون شه آخته چنک آز
❈۶❈
وز آن رو به دارا نهانی بگفت
که شه خواهدت کشتن اندر نهفت
ز نیرنگ آن خواجه روسیاه
بکشتند دارا به فرمان شاه
❈۷❈
دو شهزاده ی دیگر از یک تنه
که اریاسپا بد و ارشامنه
به دستان اخواست کشتند نیز
یکی را به زهر و دگر تیغ تیز
❈۸❈
زاندوه فرزند و رنج سپاه
شه نامور گشت جانش تباه
کامنت ها