میرزا آقاخان کرمانی:اکوس اندر آمد به تخت مهی نشست از برگاه شاهنشهی
❈۱❈
اکوس اندر آمد به تخت مهی
نشست از برگاه شاهنشهی
ستمکار و بدکار بود آن پسر
همی خواند خود را بنام پدر
❈۲❈
به شهنامه اخواست خواند ورا
یکی گرد نوخاست داند ورا
زبانش چنو خنجر تیز بود
بسی تند و چالاک و خونریز بود
❈۳❈
همه دوده ی پاک اسفندیار
بکشت و برآورد از ایشان دمار
بسی از بزرگان ایران بکشت
کزایشان سخنها شنیدی درست
❈۴❈
در ایام او اهل سیدون و تیر
همان نامور ارتباس دلیر
بشورید و کردند بس سرکشی
زهر سو نمودند لشکرکشی
❈۵❈
ز شیپروس و رودس سپاهی دگر
به همراه منتور پرخاش خر
به یاری بر تیریان آمدند
به پیمان سود و زیان آمدند
❈۶❈
فرستاد شه آذر و فوسیون
ابا لشگری از ستاره فزون
که سازند بر دشمنان کار سخت
ولیکن دگرگونه گردید بخت
❈۷❈
شکست اندر آمد به ایران سپاه
زاندوه لشکر بجوشید شاه
کامنت ها