میرزا آقاخان کرمانی:بیاراست پس خویشتن، جنگ را به خون تیزتر کرده بد جنگ را
❈۱❈
بیاراست پس خویشتن، جنگ را
به خون تیزتر کرده بد جنگ را
سپهدار خود شد به نفس نفیس
نخستین بیامد به سوی فنیس
❈۲❈
جهان جوی منتور آمد برش
به جنگ اندرون گشت چالش گرش
به صیدون یکی آتشی برفروخت
همه شهر صیدا سراسر بسوخت
❈۳❈
به دریا بسوزاند کشتی همه
چو گرگ اندر آمد میان رمه
بترسید زو رودس و شیپر و تیر
به زنهار رفتند زی اردشیر
❈۴❈
سپهدار از آن جا سوی مصر تاخت
دگر باره آن ملک تسخیر ساخت
وز آن جا به بابل درآمد دلیر
سپهدار او بود منتور شیر
❈۵❈
نوازش همی کرد او را فزون
که بودیش در جنگ ها رهنمون
ازو خواست با صد نیاز
که بخشد بدو پادشه ارتباز
❈۶❈
که شوهر همی بود خواهرش را
همان نیز ممنون برادرش را
مگر این دو سردار با فر و زیب
پناهنده بودند نزد فلیب
❈۷❈
ببخشیدشان شاه و آورد باز
همان گرد ممنون و هم ارتباز
کامنت ها