میرزا آقاخان کرمانی:گهی شاه را پهلوان خوانده است گهی عصر این را بدان رانده است
❈۱❈
گهی شاه را پهلوان خوانده است
گهی عصر این را بدان رانده است
گهی کشوری را کند شاه نام
گهی شخص نامیده قومی تمام
❈۲❈
گهی نام جنگی شده پهلوان
گهی گوید از دیو و از جاودان
یکی را کند شاه سالی هزار
پدر را به جای پسر شهریار
❈۳❈
دریغا که تاریخ در آن زمان
چو مه بود در زیر ابری نهان
هم آثار پیدا نبودی بسی
خطوط کهن را نخواندی کسی
❈۴❈
زآتور و از بابل و لیدیا
زآلام و از هتن و از میدیا
ز یونان و از مصر و قوم فنیس
نبود آگهی نزد دستان نویس
❈۵❈
ازین رو سروده سخن ناشناس
یکی را نموده به دیگر قیاس
زمان های شاهان همه درهم است
سخن های تاریخ بس مبهم است
❈۶❈
چو صد سال شاهی کند کیقباد
کس از توس و آرش نیارد بیاد
فریبرز کو بود شاه مدی
نتابید ازو فره ایزدی
❈۷❈
چو کاوس فرمان براند بسی
زاکمینیان یاد نآرد کسی
چو لهراسب شاهی کند گاه دیر
به یونان سفارت نماید زریر
❈۸❈
چو گشتاسب باشد یکی شهریار
زشاهی فرو ماند اسفندیار
سه پنجه که شاهی کند اردشیر
دوم اردشیر را نیاید بویر
❈۹❈
چو رستم زید سالیان دراز
به هر جنگ او خود بود رزم ساز
چو گرشسب باز او نشیند به تخت
شود زال زر پهلوی نیکبخت
❈۱۰❈
چو سیروس خواند همی زند و است
مه و سال زردشت نباشد درست
چو ضحاک شاهیست سالی هزار
نیایند کلدانیان در شمار
❈۱۱❈
فریدون چو شاهی کند پنج صد
به آبادیان سلطنت کی رسد
چو افراسیاب است خاقان ترک
همان شیده او راست پور بزرگ
❈۱۲❈
چو ایلاگوی شد ز تورانیان
بود رود کارن یکی پهلوان
چو ایراک پور فریدون بود
شلمناصر و تور وارون شود
❈۱۳❈
چو آثور شد سرو شاه یمن
بود شهر نینویه نام چمن
چو سگسار شد نام مازندران
همان گرگساران بود اندران
❈۱۴❈
چو ملک دیاگوست دشت دغو
ز گرسیوز آرند دختی نکو
چو آرمینه هم گشت سرحد تور
گرازان در آن جا برآرند شور
❈۱۵❈
گر ایرش همان جنگ آرش بود
چو سیوز که نام سیاوش بود
گروهی زره پهلوانی نبود
فرود دلاور جوانی نبود
❈۱۶❈
نه پیران ویسه است دستور شه
که او خود بود جاودانی سپه
آلانان به جز ملک آلام نیست
که گوید به شهنامه نام دژیست
❈۱۷❈
گروهی ز تاتار باشد پشنگ
که بودند به امیدیان پیش جنگ
گهارگهانی است هون سیاه
که بودی قراخان زتوران سپاه
❈۱۸❈
بلاشان به جز قوم شریک نیست
چو بیژن که افسانه ی بی زنی ست
پشن خود بود جنگ نورانیاس
که اندر پلانه بد آن را اساس
❈۱۹❈
از این گونه باشد غلط ها بسی
که آگه نبودی از این ها کسی
مگر اندرین عصر فرخنده بن
که پیدا شد آن رازهای کهن
❈۲۰❈
دریغ است که امروز ایرانیان
ندانند تاریخ پیشینیان
کامنت ها