میرزا آقاخان کرمانی:پس از مرگ اسکندر نامور زهرسو درآمد یکی تاجور
❈۱❈
پس از مرگ اسکندر نامور
زهرسو درآمد یکی تاجور
همه پادشاهی و ملک کیان
بیفتاد در دست یونانیان
❈۲❈
زهر سوی آن ملک آشوب خاست
بهم اوفتادند از چپ و راست
به ایران و بابل سلوکوس بود
ابر لیدیا آنیتو خوس بود
❈۳❈
پتولومه بودی به مصر اندرون
کساندر به یونان زمین رهنمون
نظر ار به تاریخ ایرانی است
سلوکوس استهن یونانی است
❈۴❈
به تازی ابلخی بود نام او
زگیتی برآمد همه کار او
سلفکی بدو هست منسوب و بس
به شام و حلب هم بدش دسترس
❈۵❈
پس از وی پسرش انتیوکوس نام
به ایران زمین زیستی شادکام
ورانام مستر بدی آزروس
که پورش بدی انتیوکوتیوس
❈۶❈
فزون بد به قدرت زشاهان پیش
هم انطاکیه ساخت بر نام خویش
چو سال اندر آمد به پنجاه و اند
که شاهان ایران سلفکی بدند
❈۷❈
یکی نامور بود ارزاس نام
به بلخ اندرون زیستی شادکام
ورا آنتیوکوس با دار و برد
سپهدار بر لشگر بلخ کرد
❈۸❈
یکی جنگ آراست آن نامور
اکاتوگ را کشت در باختر
به بلخ گزین گشت فرمانروا
بنا کرد پس دولت پارتا
❈۹❈
ازو هست بنیاد اشکانیان
که او اشک بد از نژاد کیان
جهان بودشان سالیان چارصد
نگهدار کشور بدندی زبد
❈۱۰❈
چو بر تخت شان شاد بنشاندند
ملوک الطوایف همی خواندند
به شهنامه زیشان نراند سخن
همان کرده کوتاهشان بیخ و بن
❈۱۱❈
ازیشان به جز نام نشنیده است
نه در نامه ی خسروان دیده است
ولی چون به تاریخ کس بنگرد
چنین عذر را از خرد نشمرد
❈۱۲❈
که این پادشاهان گردن فراز
نمودند شاهی زمانی دراز
همه جنگ جوی تهمتن بدند
نگهدار ایران زدشمن بدند
❈۱۳❈
به گاهی که روما جهانگیر بود
جهانش همه زیر شمشیر بود
نیامد بر ایران از ایشان زیان
بسی جنگ کردند با رومیان
❈۱۴❈
از ایشان همی روم را بود بیم
که دلها زاشکانیان شد دو نیم
همانا مغان را نکردند شاد
مغان هم از ایشان نکردند یاد
❈۱۵❈
کنون من بگویم همه نامشان
که چون شد به گیتی سرانجام شان
کامنت ها