میرزا آقاخان کرمانی:زهی عصر آجامیان سترگ که جمشید بودی برایشان بزرگ
❈۱❈
زهی عصر آجامیان سترگ
که جمشید بودی برایشان بزرگ
ازو فرهی یافت کار جهان
که او بد یمه پور ویوانجهان
❈۲❈
از آجام مانده عجم یادگار
به آیین جم زنده شد روزگار
کند زند و اوستا بدین زمزمه
که اورمزد گفت سخن با یمه
❈۳❈
رهانید قوم خود از زمهریر
که بودند در دشت آری اسیر
بنزد کسی کز خرد آگه است
همانا یمه پور ویوانگه است
❈۴❈
خوشا آن شیو نامبردار شاه
که می زیست بر کوهسار سیاه
که دانا کیومرث می خواندش
مگر زنده ی جاودان داندش
❈۵❈
همان هورفخشاد ازو شد پدید
که بد نام آن شاه ار پاک شید
تو ای خاک ایران عنبر سرشت
خنک آن که اندر تو بد زردهشت
❈۶❈
که ادریس و هرمس بد آن نامدار
به گیتی است حکمت از آن یادگار
ازو فرهی یافت روی زمین
که او بود هوشنگ با داد و دین
❈۷❈
ازو ماند آیین جشن سده
پدیدار ازو گشت آتشکده
همان نامه ی آسمانی ازوست
که موبد همی خواندش زند و اوست
❈۸❈
پدیدار کرده ره بندگی
مراعات کرده حق زندگی
چه خوش گفت پرویز شاه کیا
چو با قیصر روم زد کیمیا
❈۹❈
که ما را ز دین کهن ننگ نیست
به گیتی به از دین هوشنگ نیست
همه راه دادست و آیین مهر
نظر کردن اندر شمار سپهر
کامنت ها